گفت‌وگوی سعدی و بونین در شیراز


تاریخ : پنجشنبه، 28 آذر، 1392


خانم دکتر تاتیانا مارچنکو بونین‌شناس و رئیس بخش پژوهش انستیتو سولژنیتسین و خانم یلنا کریووا مدیر روابط بین الملل انستیتو سولژنیتسین که برای حضور در همایش ایوان بونین به تهران سفر کرده بودند، برای بازدید از شیراز و شرکت در نشست «سعدی و بونین» و بازدید از آثار فرهنگی و تاریخی این شهر به شیراز سفر کردند.  در نشست «سعدی و بونین» که با حضور مدیر مرکز سعدی‌شناسی، کوروش کمالی سروستانی، دکتر تاتیانا مارچنکو بونین‌شناس، یلنا کریووا مدیر روابط بین الملل انستیتو سولژنیتسین، پرفسور وادیم کرسیکو، فرح نیازکار، پژوهشگر و سعدی پژوه، ناهید سلامی مترجم و مدرس دانشگاه برگزار گردید، به تحلیل ویژگی‌های آثار سعدی و تاثیر پذیری بونین از سعدی پرداخته شد.

بونین همچون سعدی شاعر سیر و سیاحت بود

 مدیر مرکز سعدی‌شناسی در این باره گفت: با توجه به مطالعات شرق‌شناسی بونین پیرامون قرآن، اسلام و فرهنگ شرقی و تاثیرپذیری او از آثار سعدی به ویژه گلستان، می‌توان او را یکی از برجسته‌ترین نویسندگان کلاسیک ادبیات روسیه قلمداد کرد که با شناخت و تکیه بر آثار شرق،، آثار بی‌نظیر خود را خلق کرده چنانکه خود در آغاز کتاب «آقایی از سانفرانسیسکو» می‌گوید که: «به گفته سعدی تلاش کردم چهره دنیا را بشناسم و در آن روح خود را قلمزنی کنم».او در ادامه افزود: بونین همچون سعدی شاعر سیر و سیاحت بود و در سفر‌هایش همیشه گلستان، بوستان و رساله‌های سعدی را به همراه داشت. به همین دلیل نیز اشعاری تحت تاثیر این شاعر ایرانی سرود. او حتی شعری با عنوان «پند سعدی» دارد با این مضمون: بخشنده باش چو نخل، گر نتوانی/ چو سرو باش ساده و نجیب. هم‌چنین در جایی دیگر از سعدی چنین یاد می‌کند که: «شیخ سعدی، نامش جاودان باد، ما با بهره از اشعار شیخ سعدی که مانند دانه‌های مروارید در میان اشعار ما آمده، خوش قلم شدیم».



آشنایی بونین با فرهنگ ایرانی و شیراز

در ادامه فرح نیازکار ضمن اشاره به آشنایی بونین با فرهنگ ایرانی، شهر شیراز و به ویژه سعدی به اشارات بونین به نام حضرت ابراهیم (ع) و سرودن اشعاری درباره کوه «البرز» و «گل‌های محمدی شیراز» به توصیف ویژگی‌های مشترک در آثار سعدی و بونین پرداخت. او ضمن اشاره به موتیوهای مشترک عشق‏، طبیعت، مرگ، انسان و هستی با بسامد بسیار در آثار این دو نویسنده بزرگ نام‌گذاری آثار آن‌ها را همچون روستا اثر بونین و گلستان و بوستان سعدی را برگرفته از تعلق خاطر این دو به طبیعت و الهام پذیری از آن دانست که در آثار آن‌ها منعکس شده است.

تاتیانا مارچنکو نیز ضمن تایید این تاثیرپذیری مثبت به ویژگی‌های زندگی و آثار بونین پرداخت و گفت: ایوان بونین، شاعر و نویسنده‌ برجسته‌، نخستین نویسنده‌ روس است که در سال ۱۹۳۳ جایزه‌ نوبل ادبیات را دریافت کرد. او ادبیات مهاجرت را بهتر از دیگران منتقل کرده و به همین دلیل به شهرت رسید. وی در سال ۱۹۱۷ همزمان با انقلاب، نگاه مثبتی به وضعیت کشورش نداشت و روسیه را ترک کرد. در واقع آثار فاخر بونین به زبان روسی و در فرانسه خلق شدند. بونین مهاجر بود و در مهاجرت شعر سرودن را‌‌ رها کرد و بر داستان تمرکز کرد. بونین در مهاجرتش ادبیات مهاجرت را غنی‌تر کرد.

بونین در آثار اولیه‌اش به سنت‌های رئالیستی پایبند بود و واقعیت را با دقت بیان می‌کرد. او توصیف دقیقی از کشورش داشت ولی بعد از تحولات شوروی، واقعیتی که بونین از آن سخن می‌گفت دیگر وجود خارجی نداشت. برخی معتقدند بونین در آثارش درباره گذشته کشور روسیه می‌نوشت و تصویری رئالیستی از موقعیتی ارایه می‌دهد که دیگر وجود خارجی ندارد؛ دنیایی که او توانسته در ادبیات آن را بسازد و ماندگار کند.

بونین در آغاز راه ادبی خویش تحت‌تاثیر برخی نویسندگان و شاعران روسی مانند پوشکین و بعد‌ها چخوف و تولستوی بود اما او که خیلی زود شروع به نوشتن کرده بود، خیلی زود هم توانست جایگاه خویش را در ادبیات روسی بیابد و به سبک نگارش خود دست یابد. او توانست اصالت خود و ادبیاتش و وفاداری‌اش به مکتب رئالیسم و سنت‌های کلاسیک ادبیات روسی را حفظ کند. مکتب و سنتی که تولستوی و چخوف سردمدار آن بودند و گورکی آن را به اوج تعالی خود رساند. بیهوده نیست که او را آخرین نویسنده کلاسیک بزرگ روسی می‌دانند.

ناهید سلامی نیز ضمن مقایسه آثار بونین با دیگر نویسندگان کلاسیک روس، او را یکی از نویسندگان توانمند و نامی در دوران معاصر روسیه دانست.

در ادامه کوروش کمالی با توجه به نزدیکی‌های فکر و اندیشه این دو نویسنده و شاعر نامی ونیز تاثیرپذیری‌های مشهود بونین از سعدی و فرهنگ شرقی پیشنهاد برگزاری یک همایش مشترک در ایران و روسیه را به منظور شناخت و معرفی بیشتر و دقیق‌تر این دو نویسنده که نماینده دو فرهنگ با هم‌اندیشی‌های یکسان هستد، به همت مرکر فرهنگی و بین‌الملل شهر کتاب ارائه نمود که مورد استقبال قرار گرفت.

***

بازدید از مراکز مذهبی و فرهنگی شیراز از دیگر برنامه‌های این گروه بود. در دیدار از حافظیه، از استقبال گرم مردم از آرامگاه و ارتباط صمیمانه با حافظ اظهار خشنودی نموده و بر این باور تاکید کردند که دلیل این ارتباط قوی و تنگاتنگ آن است که حافظ توانسته است به خوبی با مردم و البته بشریت ارتباط برقرار کند. دکتر تاتیانا مارچنکو در این باره افزود که در روسیه شما هرگز با چنین صحنه‌ای در مورد هیچ یک از بزرگان ادب و فرهنگ روسیه مواجه نخواهید شد.

فال گرفتن با دیوان حافظ، فضای صمیمی و عطرافشان حافظیه‏، عطر نارنج‌های آرامگاه و خردک باران پاییزی از دیگر جذابیت‌های دیدار از حافظیه برای میهمانان روسی بود چنانکه آرزو می‌کردند‌ای کاش این چنین مکانی نیز در مسکو هم یافت می‌شد.

در سعدیه شعر بسیار مشهور سعدی؛ بنی آدم اعضای یکدیگرند... توجه‌شان را بسیار جلب نمود و اظهار داشتند که ترجمه این شعر نمی‌تواند همه معنای آن را برساند و این شعر نشان دهنده مهربانی و عطوفت و انسان‌دوستی سعدی و البته ایرانیان است و ایران باید به چنین شاعری افتخار کند و ایرانیان ذاتا شاعران با ذوقی هستند و قطعا شعر بیش از هر چیز دیگری روحیه انسان را لطیف می‌کند.

بازدید از ارگ کریم خانی از دیگر برنامه‌های هیات روسی بود اگرچه پیش از این ارگ کریم خان را می‌شناختند و اطلاعاتی راجع به این مکان داشتند ولی تا به حال موفق به بازدید آن نشده بودند. زیبایی بنا و معماری آن توام با فضای سبز و درختکاری‌های ارگ از نکات قابل توجه برای آنان بود.

در دیدار از بازارچه وکیل، پارچه‌های سنتی و تابلوفرشی‌‌ها بیشتر از هر چیز دیگر برای میهمانان روسی جذابیت داشت. دیدن افراد مسن‌تر با لباس‌های سنتی بر این زیبایی می‌افزود.  در حمام وکیل نیز مجسمه‌های موجود در حمام بیشتر از هر چیزی توجه آن‌ها را جلب می‌کرد. چرا که به نظر آن‌ها این مجسمه‌ها واقعی به نظر می‌رسیدند.

علاقه فراوان آنان به بازدید از مکان‌های مذهبی کاملا مشهود بود. آنان بر این باور بودند که مساجد موجود در ایران خیلی بهتر و باشکوه‌تر از دیگر مساجدی است که تاکنون دیده‌اند. مثلا معتقد بودند که مساجد اسپانیا، شبیه به کلیسا است اما حضور در مسجد وکیل برایشان تجربه‌ای دیگر بود.

دیدار از حرم مقدس شاه چراغ (ع) بیش از هر مکان دیگری خوشحالی و بغض ناشی از آن را در میهمانان ایجاد کرد. آنان مدت‌ها در سکوت به سر برده و محو زیبایی‌های معنوی و مادی این مکان گردیدند و اظهار داشتند: «ایرانیان قطعا ذاتا هنرمند هستند و با چنین هنرهایی خود را به جهانیان معرفی می‌کنند. به کار بردن چنین هنرهایی در چنین مکان مذهبی باعث جذب همگان می‌شود. بنابراین اگر مردم اکثر اوقاتشان را اینجا و در چنین مکانی بگذرانند حق دارند. پس خوش به حال آن‌ها! ما هیچ‌گاه چنین مکانی را فراموش نمی‌کنیم. دیدن شاهچراغ (ع) سفرمان را ارزشمند‌تر کرد».

در دیدار از باغ عفیف‌آباد نیز تاریخی و نظامی بودن این باغ برای آن‌ها جالب توجه بود و البته شنیدن اطلاعاتی راجع به بازی چوگان حیرت میهمانان را برانگیخت. میهمانان اظهار داشتند که گویی مردم دو کشور (ایران و روسیه) روحیات نزدیک به هم دارند و گویی از یک جنس هستند. عدم وجود درختان نارنج در مسکو آن هم به زیبایی درختان نارنج باغ عفیف آباد برایشان ناراحت کننده بود. چیدن نارنج آرزوی ایشان بود که در باغ عفیف‌آباد شیراز محقق شد و گفتند که: «برای یادگاری نارنج‌ها را به مسکو خواهیم برد. »

سرسبزی و نشاط باغ ارم آرامش خاصی بدان‌ها بخشیده بود. گویی سروهای قدیمی و سر به فلک‌کشیده ارم روحشان را به آسمان‌ها می‌برد. بازدید از موزه گوهر‌شناسی تحسین و تعجب میهمانان را برانگیخت. ایشان در حین بازدید از موزه اظهار داشتند که: «ایرانیان در عرصه هنر، ذهن خلاقی دارند و می‌توانند از بسیاری پدیده‌ها، هنر و زیبایی بیافرینند. سنگ‌ها، گوهر‌ها و مجسمه‌های این موزه با موزه‌های دیگر در سراسر جهان برابری می‌کند. ظرافت و زیبایی موزه را فراموش نمی‌کنیم

تخت جمشید و نقش رستم از دیگر بناهای ارزشمندی بود که ذوق و خوشحالی میهمانان روسی را برانگیخت چنانکه می‌خواستند تمام روز را به دیدن از این مکان‌ها و عکس گرفتن از آن‌ها بپردازند. آن‌ها بر این باور بودند که این مکان افتخارآمیز‌ترین نماد تاریخی و البته فرهنگی برای ایرانیان است که پس از هزاران سال هنوز هم شکوه، جلال، عظمت، هنردوستی و انسان‌دوستی ایران و ایرانیان را نشان می‌دهد.

 

 







منبع این مقاله : دانشنامه فارس
http://www.fars-encyclopedia.com

آدرس این مطلب :

Fars Encyclopedia ©