مدیر مرکز سعدیشناسی معتقد است: سعدي شاعري جهاني است و جهان شاعر نيز در آثارش، اقصاي عالم را دربرگرفته و به شهرها و كشورها و قبيلهها و انديشهها و دينهاي مختلف ميپردازد؛ پیام او، پیام انسانمداری نوعدوستی و بهزیستی است.
کوروش کمالی سروستانی، در همایشی که در کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو با عنوان "بر خوان سعدی "برگزار شد، درباره آثار و اندیشههای سعدی گفت: بسیاری از مردمان از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب جهان، او را میشناسند و به آثارش دلبستهاند؛ آثارش نگاشته شد و در دسترس جهانیان قرار گرفت؛ تا آموزهای باشد برای زیستی توام با نوعدوستی، تساهل و تسامح در روزگارانی که انزوا، تنهایی و فقدان ارتباط در جهان مدرن که تا میزان فراگیری بر فردگرایی بنیاد نهاده شده، موجب فرسودگی بسیاری از ساختارهای اجتماعی و کاهش روابط انسانی در جامعه شده است. از این روست که پس از گذر هشت قرن از نگارش آثار گرانمایه سعدی، در دنیای معاصر و امروز در جمع شما، باز به سعدی باز میگردیم و از آموزههای او سخن میگوییم؛ شاعری که در ذهن و زبان جهانیان شناخته شده است و البته این امر مرهون عواملی است گوناگون؛ همچون زبان شناختی، اندیشه و نبوغ شاعرانه او. تلفیق این سه عنصر بنیادین در ساختار کلی آثار سعدی منجر به پیدایش و خلق کلیاتی شده که از زمانه پرآشوب شاعر تاکنون، همچنان مرکز توجه همگان واقع شده است.
ظهور سعدي، حیات تازه زبان فارسي
این سعدیپژوه در ادامه افزود: زبان فارسي وامدار فردوسي است و كاخ بلند او، بي گزند، از وراي هزار سال همچنان ميدرخشد، اما از قرن چهارم تا هفتم، تحولات زبان فارسي، بار ديگر اين زبان نيازمند بازآفريني كرد. با ظهور سعدي، زبان فارسي حيات تازهاي يافت. «دوباره فارسي زبانان با زبان، نه به عنوان ابزار مستعمل، نه به عنوان كليشههاي كهنه و وسيله تفنن، بلكه به عنوان شيئي هنري روبهرو شدند. دوباره زبان ساحر شد و سعدي از مرمر زبان پر رگه و ناخالص عصر خود، زباني آفريد معيار شعر و نثر» و بدین ترتیب آثاری آفرید با ویژگیهای ساختاری و محتوایی خاص؛ بوستان، مثنوی معتدل معنوی او، والاترین مثنوی حِکمی در زبان فارسی است و گلستان، اثر منثور او اندیشمندانهترین و زیباترین کتاب نثر فارسی است. آفرینش غزلهای عاشقانه، روایت عارفانه، قصاید فاخر، مجالس حکیمانه، نصیحتالملوک خردمندانه و رباعیات و قطعات شاعرانه، هر روز بر آوازه سخن سعدی از کران تا به کران قلمرو زبان فارسی میافزود و به همین دلیل است که حاکمان و شاعران از پی هم میآیند و میروند، اما سعدی همچنان میماند.
مدیر مرکز سعدی شناسی ادامه داد: ما به سعدی مدیونیم. سعدیِ شاعر، سعدیِ حکیم، سعدیِ روشناندیش، سعدیِ انسانگرا و سعدیِ زبانآفرین. سدههای پیش از پیدایش زبانهای ملی در اروپا، ایرانیان از هویتی محکم و خودبنیاد بر شالودۀ زبان فارسی برخوردار بودند و سعدی سهمی بیبدیل در حفظ و حراست این هویت و شالودۀ آن داشت.سعدی اصل سادهنویسی را، که یکی از ارکان رمان عصر تجدد بود، در نثر خویش به کار گرفت و ایجاز را، که یکی دیگر از ارکان نثر و اندیشه تجدد بود، به یکی از بارزترین ویژگیهای سبک روایی خویش بدل کرد.
کمالی افزود: برای درک روشناندیشی و روشننگری سعدی باید در ابتدا روزگارش را بشناسیم؛ یعنی بدانیم که سعدی در چه عصری میزیست و شرایط اجتماعی، سیاسی و اندیشگانی آن دوران چگونه بوده است؛ در این صورت متوجه عملکرد سترگ و ماندگار وی خواهیم شد؛ قرن هفتم هجری، سیزدهم میلادی که در آن دوران تمدن کانادایی و آمریکایی وجود نداشت و اروپا نیز در دوران تاریک قرون وسطی به سر میبرد و از آن خبرهای خوبی به گوش نمیرسید؛ درست در همین ایام انزوا و سکون است که سعدی در ایران و شیراز، آثار ماندگارش را که در اندک زمانی شهره آفاق میشود، خلق کرد.
این پژوهشگر در ادامه با قیاس شرایط تاریخی دوران سعدی و مسایل حاکم بر جامعه اروپا گفت: به هنگام جدال دیرپای دو قطب افراطی در اروپا، بدان هنگام که کلیسای کاتولیک به ظاهر جانب فقرا را میگرفت و بهشت را میراث مساکین میدانست و وعده میکرد که اغنیا را در آن راهی نیست و لوتر توانگران را بندگان برگزیدۀ خدا میدانست، اراسموس (1536ـ 1467م.) راهی به سوی اعتدال جست و سعدی صد و پنجاه سال پیش از وی، در بیان توانگری و درویشی راه اعتدال را بازجسته بود. تردیدی نیست که محدودیت جغرافیای زبان فارسی موجب شد که غریبان 400 سال پس از تألیف «گلستان» با سعدی و آثارش آشنا شوند و اگر آثار او همزمان به زبان لاتین ترجمه و منتشر میشد، بیتردید سعدی جایگاهی بس والاتر در ذهن و زبان جهانیان به دست میآورد. چنانکه امروز میبینیم که آثار سعدی با ترجمه به هر زبانی، بزرگی از آن دیار را به احترام و تکریم از او وا داشته است. در آلمان گوته، شیللر و نیچه، در روسیه پوشکین، در آمریکا امرسون، در انگلیس سولیوان، در آمستردام ژانتیوس و .... به ستایش سعدی پرداختهاند.
سعدی بلیغترین شکل انسانگرایی را ارائه کرد
وی در ادامه افزود: در جهان غرب، اومانیسم یک حرکت فکری و اعتقادی و واکنشی در برابر مسیحیت قرون وسطی بود که همۀ امیال و گرایشهای زمینی و طبیعی انسانها را انکار میکرد. بر این اساس، اومانیسم در اعتراض و شورش در برابر این شیوۀ دینداری و دنیاستیزی پدید آمد. از این سوی در جهان شرق، سعدی بلیغترین و اندیشانهمندترین شکل انسانگرایی را ارائه کرده است. انسانگرایی او، تبدیل به یک دغدغه و دلمشغولی شده و طرح و چهارچوب دقیقی دارد و به تکیهگاههای فکری و اعتقادی بسیار مستحکم مبتنی است. این میزان از پختگی اندیشه و سنجیدگی طرح فکری از او اسطورهای نامآور ساخته است؛ عبور از مرزها و محدودیتهای نژادی و اعتقادی و اندیشیدن به همۀ انسانیت؛ اصل ثابتی برای او در این عرصه میباشد. اندیشیدن به زندگی انسانها و نگرانی از وضعیت موجود آنها، در آثار سعدی، فراتر از محدودۀ جامعۀ او و معطوف به جهان انسانی میشود. در این امر، گویی سعدی جهاناندیشی میکند و به نوعی اومانیسم میاندیشد که فراتر از همۀ مرزهای جغرافیایی یا ویژگیهای نژادی و حتی آیینی و اعتقادی، همۀ افراد انسانی یا «بنیآدم» را اعضای یک پیکر واحد میداند. پیام او، پیام انسانمداری است و پیام نوعدوستی و بهزیستی.
بوستان سعدي؛ داستان بازگشت به خود
مدیر مرکز سعدیشناسی در ادامه به توصیف ویژگی آثار سعدی پرداخت و گفت: گلستان شامل يك ديباچه و هشت باب است. بابهايي كه هريك به فراخور حال سخن از حقيقتي مرسوم در احوال گوناگون دارد. متني باز كه هركس به قدر همّت خويش از خوانش آن خوشهاي ميچيند. ديباچهاش آغازي است دلنشين بر كتابي سترگ. آغازي كه ما را از فرش به عرش ميبرد تا از دريچة چشمان زلال سعدي به خداي آشناي او بنگريم. خدايي كه: «باران رحمت بىحسابش همه را رسيده و خوان نعمت بىدريغش همه جا كشيده. پردة ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظيفه روزى به خطاى منكر نبُرد». خداي او صاحب نعمت و دوركننده محنت است. عطاكننده و پوزش پذير... در ديباچه گلستان توجه به رویکرد اخلاقی با گوشهنشینی و پس از آن به گفتار آمدن، مطرح شده است؛ یعنی حركتي برای برونرفتن از عالم فردي خويش و رویارویی با مسائل اجتماعي زمانه که خود نشان از تحولي از تجربههاي فردي به سمتوسوی زندگاني همگاني و اجتماعی. این حرکت خردمندانه در همه ابواب گلستان روی میدهد؛ چنانکه مثلا باب اول در سيرت پادشاهان است روايت پادشاه و رعيت، قدرت و ثروت، ظلم و عدل، مردمآزاري و مردمداري... اين باب سياست نامهاي كوتاه و موجز است و مبتني بر روشن بينانهترين شيوه حكمروايي. و باب دوم در «اخلاق درويشان» است كه سعدي هوشمندانه پس از شاهان به آنان پرداخته كه نمايندگان زهد بودند و عالمان دين. آموزههای اخلاقی سعدی در گلستان با یک حرکت جمعی دراجتماع آغاز میشود، اما نكات و روايتهايي كه در حكايتهاي بوستان آمده، اغلب جنبه فردي دارد؛ اعم از تاريخي يا تخيلي. آنها «توشهاي ز هر خرمني» هستند كه برحسب ضرورت حکایت، گزيده و آرماني شدهاند . آنچه در بوستان رنگ آرمان اخلاقي دارد، در گلستان، حقانيت يا بطلان خود را در آزمون زندگاني واقعی مييابد. داستان بوستان سعدي؛ داستان بازگشت به خود است، بازگشت به خانه!
دغدغه عشق برای سعدی، دغدغهای جاودان است
وی همچنین درباره غزلهای سعدی گفت: خاستگاه غزل سعدي عشق است. او عشق را مترادف با آدمیت میداند و معتقد است که جز از سّر عشق سخنگفتن، بطالت و قال و قيل است. دغدغه عشق برای سعدی، دغدغهای جاودان است و بههمین دلیل است که در گلستان باب «عشق و جوانی» را گشوده و در بوستان به «عشق و شور و زیبایی» پرداخته و در غزل هایش عشق را جاودانه کرده است.
اومانیسم دینی سعدی
این سعدیپژوه در پایان سخنان خود ضمن خواندن برخی از حکایات و اشعار سعدی افزود: سعدی از شاعری کردن مقصودی متفاوت داشت که همانا دغدغه و کوشش برای سامان دادن به دنیای انسانها بود. این شیوه اندیشیدن به انسان در سراسر ادوار ادبیات سنتی ایران از آنِ سعدی است و سعدی با این دغدغههای انسانی در شمار بزرگترین اومانیستها و انسانگرایان جهان قرار دارد! اومانیسم سعدی امری متفاوت از اومانیسمی است که در دورۀ رنسانس اروپا تکوین یافت و از آن پس در اندیشه و فرهنگ غرب گسترش پیدا کرد؛ زیرا سعدی یک اندیشمند شرقی و دیندار پایبند به شریعت است و از اینرو میتوان اومانیسم او را اومانیسم دینی دانست. اومانیسمی که دین را برای انسان میخواهد و نه انسان را برای دین.
|