مدیر مرکز سعدی شناسی، در نشست سیوپنجم از سلسله نشستهای پژوهشی «برخوان سعدی» که توسط توسط انجمن فرهنگ و ادب شیراز و با همکاری سازمان اسناد و کتابخانه ملی فارس و مرکز سعدیشناسی برگزار میشود، با بررسی موضوع خداباوری و معرفت دینی سعدی و با بیان اینکه به باور بسیاری از اندیشمندان دینی، مصداق بندگی کردن، سیر و سلوک انسان به سوی خداوند با دو کمند ترس و عشق است، اظهار کرد: اگر چه در تاریخ فرهنگ اسلامی بزرگانی بودهاند که یکپارچه به خوف از خداوند اندیشیدهاند؛ یعنی خداوند منان، صفات جلالیه خود را چنان برایشان تجلی کرده که در وجودشان اندکی رجا باقی نمانده است. اینان زاهدان خداترسی بودند که در سراسر زندگی از ترسِسو عاقبت، تلخکام و دلنگران بوده که مبادا خداوند جبّار آنان را محکوم کند و در آتش افکند. از آن طرف بندگانی نیز بودهاند که محبت خداوند آن چنان دل آنها را سرشار کرده، که به عقوبتی نمیاندیشند
کوروش کمالی سروستانی، با تفکیک دینداری معیشتاندیش و دینداری معرفتاندیش در باور متفکران دینی، گفت: حاصل این دو نوع نگاه متفاوت به دین و امور دینی، رویارویی متفاوت با مقوله دینی از جمله خوف و رجا و عقوبت و رحمت خداوندی است؛ چه اینکه یکی از مهمترین صفتهای دینداری معرفتاندیش، تحقیق و پژوهش است. انسان معرفتاندیش نمیتواند مقلد باشد. او باید خود صاحبِرأیی و معرفتی باشد.
کمالی سروستانی ادامه داد: هریک از بزرگان دین و اخلاق و فلسفه ما در این مقوله به گونه متفاوت اندیشیدهاند؛ چنانکه مثلاً غزالی که در برخی از رویکردهای جهانبینانه خود تأثیری بسزا در نوع نگاه و اندیشه سعدی داشته، خوف را نتیجۀ معرفت بنده به عظمت پروردگار و خطرات نفس اماره میداند و با توجه به نفس و احوال درونی انسان، خوف را بر رجا ترجیح میدهد. سعدی اما در این خصوص از نوع دیگری به ماجرا مینگرد؛ او ایمان را عبارت از خوف ورجاء و امید به رحمت خداوند و ترس از معصیت میداند. او با توجه به احوال انسانها هم خوف و هم رجاء را میپذیرد، اما در ترجیح یکی بر دیگری، رجا را بر خوف ترجیح میدهد.
عرفان، نگاه هنری به دین
این سعدی پژوه با یادآوری این نکته که عرفان، نگاه هنری به دین است و آنچه در آن اهمیت فراوانی دارد مسئلهفضائل اخلاقی و اصلاح امور نفسانی است، گفت: بخشی از این امر، در سایه ترس از خداوند و بخشی دیگر در پرتو امید به رحمت بیانتهای او تحقق مییابد.
کمالی سروستانی افزود: غزالی اعتقاد دارد خوف از خداوند بسیار عظیم است و به دلیل آنکه بنده بر عاقبت کار خود احاطه و معرفت ندارد و نمیداند که عاقبت او چه خواهد شد و از تقدیر ازلی خداوند نیز ناآگاه است، بنابراین همیشه خوف همراه او خواهد بود؛ به باور او خوف نتیجۀ معرفت و علم بنده به جلال خداوند و آگاهی از بزرگی و شدت قهر او و نیز آگاهی از گناهان و معصیت خود است. از دیدگاه او بالاترین درجه مرتبه خوف، آگاهی از صفات جلال خداوند و ترس از قهر اوست؛ بنابراین از بین انسانها، ترس علما از خداوند بیشتر از سایر انسانها است.
این سعدی پژوه با اعلام این نتیجه که غزّالی با باور بسیار به خوف، آن را به سه درجه مفرط، معتدل و قاصر تقسیم میکند، بیان کرد: خوف مفرط و خوف قاصر هر دو ناپسندیده و ناستوده است، زیرا خوف مفرط سبب ناامیدی بنده از رحمت خداوند میشود و خوف قاصر بازدارنده از معصیت نیست، ولی خوف معتدل که سبب بازایستادن از معصیت و پرداختن به طاعت میشود و تندرستی تن و عقل را نیز در بردارد، ستوده و پسندیده است. او خوف را به تازیانهای تشبیه میکند که انسان را به سوی سعادت میراند، ولی بر این باور است که این تازیانه نباید منجر به یأس گردد و سبب ناامیدی بنده از رحمت خداوند شود.
او ادامه داد: غزالی آمنان از قهر و خشم خداوند را جاهلان میداند، زیرا عارفان و آگاهان از تقدیر ازلی خداوند همیشه به خوفند و از عاقبت کار خود هراسان هستند و نمیدانند حکم خداوند درباره آنان چه خواهد بود. خوف سبب میگردد تا بنده فریفته نفس و شهوات نشود و گرفتار دام آنها نگردد؛ خوف همچون تازیانهای است که انسان را در این راه به پیش میراند و از مشغول شدن به نفس و شهوات آن باز میدارد.
کمالی سروستانی همچنین اظهار کرد: غزالی با عنایت به احوال درونی و فطری انسانها، خوف را بر رجا ترجیح میدهد، زیرا به عقیده او معصیت و امکان فریفتهشدن در ذات انسان بیشتر است و همان بهتر که همیشه انسان از قهر خداوند بهراسد و حال خوف بر وجود او غالب باشد و بدین ترتیب او معتقد است که با توجّه به احوال انسان و نفس ضعیف او، خوف فاضلتر از رجاست. و بر این اساس، تا پیش از مرگ، غلبه خوف بر وجود آدمی را شایستهتر از غلبه رجا بر وجود او میداند.
او در ادامه به اندیشه سعدی پرداخت و بیان کرد: سعدی ایمان را عبارت از خوف و رجا، یعنی امید به رحمت خداوندی و ترس از معصیت میداند. او خوف و رجا را در کنار هم میپذیرد و آن دو را جداییناپذیر میداند و عقیده دارد خوف بدون رجا و رجا بدون خوف وجود ندارد؛ اما در تفضیل خوف بر رجا یا رجا بر خوف نیز، رجا را بر خوف ترجیح میدهد زیرا رجا سبب امیدواری بنده در عمل میگردد و این امر او را زودتر به مقصد و مقصود میرساند امّا اگر خوف وجود بنده را تسخیر کند او را مأیوس و ناامید خواهد کرد.
خوف و رجا از دیدگاه سعدی
مدیر دانشنامه فارس با بیان اینکه سعدی رحمت خداوند را بر غضب او سابق و غالب میداند، گفت: بنابراین به بندگان امید میبخشد و آنان را از ناامیدی برحذر میدارد. از دیدگاه او بین خوف و رجا تفاوت بسیاری وجود دارد زیرا رجا از عشق به معشوق و توجّه به جمال او برمیخیزد و خوف از بیاعتمادی به خود، نگرانی از قهر معبود و ناظر بودن به صفات جلال خداوند نشأت میگیرد. رجا موجب سلوک به سمت معشوق با شور خواهد شد؛ حال آنکه بندۀ خائفپیوسته نگران قهر و عتاب معبود است.
او سپس اظهار کرد: سعدی در مناسبات دنیایی نسبت به خوف بیتوجه نیست. در این خصوص معتقد است که خوف فواید دنیوی زیادی دارد و سبب آبادانی حیات دنیوی میشود. چنانکه بر همین اساس پیوسته شاهان را نسبت به زوال ملک خود، خوف میدهد و بر این اساس آنان را به ایمنسازی مملکت خود و برقراری امنیّت در آن ترغیب میکند. به باور او، خوف آنان از زوال مُلک، به نفع مردم دنیا تمام میشود. همچنین سعدی معتقد است که انسان در دنیا باید از شیطان، نفس، هوا و هوس در خوف و خشیت باشد و آنگاه که مهر معرفت و عشق خداوند بر دل او چیره شد، دیگر نباید خوف و حزنی داشته باشد.
وجود سعدی لبریز از امید است
کمالی سروستانی با اشاره به اینکه سعدی به دلیل نگرش عاشقانه به هستی، وجودش لبریز از امید و رجا است، بیان کرد: سعدی معتقد است که زاهد به دلیل آنکه پیوسته نگران از دست دادن بهشت است، بنابراین همیشه خوف دارد و همۀ اعمال او از روی خوف و خشیت است، ولی فرد عارف به دلیل باور به رحمانیت خداوند، خوف و بیم را رها ساخته و امور خود را به دست معبود و معشوق خود سپرده و پیوسته در رجا است.
او افزود: سعدی دلباخته پروردگار است و سر به ستایش و پرستش خدا میساید؛ او به خلق جهان که همه یکسره نهال خدایند، مهر میورزد و از سرِ این نوعدوستی، بشارتِ رحمت خداوندی را که از کلام الله دریافته، در قالب نظم ونثر در لابهلای حکایات و با زبانی برخاسته از ذهن و دلی عاشق، به مخاطبان خود یادآور میشود. صفات بیچونیکه برتر از خوف، رجا را در دل فروماندگان متبلور میسازد. در جهاننگری او خداوند و امید به فضل، لطف و رحمت او تنها سرمایه بندگان برای عفو و رستگاری به شمار میآید.
کمالی سروستانی همچنین بیان کرد: خداوندگار سعدی نسبت به انسانهای بخشاینده و دادگر، بخشایشگر است. سعدی اعتقاد دارد که اینچنین خداوندگاری را تنها با عشق و مکاشفه و مراقبه میتوان شناخت. خداوند تنها بخشنده، تنها پناه و تنها نیکبختیدهنده است.
او ادامه داد: به باور سعدی غایت بندگی رضایت و خشنودی پروردگار است. خدایی که «پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه روزی به خطای مُنکَر نبُرد».. سعدی او را کریم میبیند و خطابخش و پوزشپذیر و بر آن است که «برِ عارفان جز خدا هیچ نیست». خداوندگاری که سایه بزرگیاش چنان وسیع و حیرت انگیز است که «هر گاه که یکی از بندگان گنهکار پریشان روزگار، دست اِنابت به امید اجابت به درگاه حق، جَلِّ و عَلا بردارد، ایزد تَعالی در او نظر نکند. بازش بخواند، باز اعراض فرماید، بازش به تضرّع و زاری بخواند، حقْ سُبحانَهُ و تعالی فرماید؛ «یا مَلائکتی قَدِ استَحْیَیْتُ مِن عَبدی و لیسَ لهُ غیری، فَقْد غَفَرُت له، دعوتش را اجابت کردم و حاجتش برآوردم که از بسیاری دعا و زاری بنده همی شرم دارم». لحن مناجات و نیایش او با خداوندگار، مملو از خلوص، پاکی و خضوع محض است. در توصیف او، بندگان فروماندة نفس امارهاند. از بندة خاکسار گناه سر میزند، ولی به عفو خداوندگار امیدوار است و در پیشگاه کرم و عفو خداوندی هیچ گناهی را بزرگ نمیداند و گسترة بخشایش و رحمت او را تا بدانجایمیبیند که «گر «خلق تکیه بر عمل خویش کردهاند / ما را بس است رحمت و فضل تو متّکا» – «کس از منسیهنامهتر دیده نیست / که هیچم فعال پسندیده نیست»
این سعدیپژوه گفت: سعدی در «بوستان»، باب نهم را به توبه و یافتن راه صواب اختصاص میدهد تا صریح و آشکار عظمت بخشایش خداوندی را یادآور شود. بسامد بسیار این امر یعنی سخن راندن از مغفرت، عفو و بخشایش خداوندی در پرتو یقین و امیدی تردیدناپذیر، نشان از اعتقاد راسخ او به این صفت جمالی خداوندگار است. از سوی دیگر برای تاکید بر این باور، پس از استغاثه و طلب بخشندگی از بارگاه رئوف غفور، مسئله شفاعت را عنوان میکند. امری که بار دیگر بر رحمت ربوبی پروردگار تاکید میورزد. باوری که با تمام مشتقات خود «سی بار» در سورههای مختلف قرآن کریم به کار رفته است. آیاتی که شفاعت را مخصوص خدا و یا منوط به اذن خداوند میداند. سعدی بر این اصل پای میفشارد و بار دیگر تجلی رحمانی خداوند را بر بندگانش یادآور میشود.
انتهای پیام
|