اولین روز اردیبهشتماه در تقویم ملی ما به نام روز بزرگداشت سعدی شیرازی مزین شده، که از حدود بیست سال پیش این روز در شیراز و شهرهای دیگر گرامی داشته میشود. مرکز فرهنگی شهر کتاب با همکاری مرکز سعدیشناسی و برخی نهادها و دانشگاههای کشورهای مختلف از 1391 در آستانه این روز، همایشهایی با رویکرد گفتوگوی ادبی میان ایران و دیگر کشورها برگزار میکند و سعدی با یکی از شاعران یا نویسندگان برجسته و مظهر زبان آن کشور مورد گفتوگو و بحث قرار میگیرد؛ امسال این همایش به گفتوگوی فرهنگی میان ایران و آلمان مربوط است، به همین دلیل بعد ازظهر سهشنبه 27 فروردین ماه «همایش سعدی و شیلر» در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد، که متعاقب آن در شیراز و شهر «وایمار» آلمان ادامه پیدا خواهد کرد.
همایش سعدی و شیلر« گفتوگوی میان دو فرهنگ» است
علیاصغر محمدخانی، معاون امور بینالملل شهر کتاب و دبیر همایش سعدی و شیلر در ابتدای این نشست ضمن اشاره به همایشهای سالهای گذشته، گفت: امسال دویستمین سال انتشار «دیوان شرقی- غربی» گوته است که در آن از حافظ تاثیر پذیرفته و یکی از مهمترین آثاری است که گفتوگوی میان غرب و شرق، به ویژه آلمان و ایران است. بنابراین امسال فرصت خوبی برای برنامههای برای گفتوگوی میان غرب و شرق و بهویژه آلمان و ایران است.
محمدخانی در ادامه به چرایی انتخاب سعدی و شیلر برای این همایش بیان کرد: هدف ما در این همایش بررسی تاثیرگذاری و تاثیرپذیری نیست، بلکه گفتوگوی میان دو شاعر و دو فرهنگ است.
هزینه برنامه موسیقی روز سعدی به سیلزدگان رسید
در ادامه کورش کمالیسروستانی، رئیس مرکز سعدیشناسی ضمن اشاره به سیل شیراز در ایام نوروز گفت: بخشی از سیل در اطراف آرامگاه سعدی بود؛ به همین خاطر و برخلاف 24سال گذشته که ما در روز سعدی، علاوه بر بخش علمی، بخش فرهنگی و هنری هم داشتیم و اساتید موسیقی در این روز در شیراز برنامه اجرا میکردند؛ امسال مرکز سعدیشناسی به خاطر همدردی با دوستان سیلزده برنامه موسیقی در آرامگاه سعدی را تعطیل کرد و هزینه آن را به همراه کمکهایی که از اهالی فرهنگ در شیراز جمعآوری شده، به ساکنان کوی سعدی تقدیم کرد.
آرمانگرایی اخلاقی در سعدی و شیلر
کمالی سروستانی سپس از «آرمانگرایی اخلاقی در سعدی و شیلر» گفت.
متن سخنرانی رئیس مرکز سعدیشناسی به شرح زیر است:
«بیشک با هر باری که به جهان هستی بنگریم، تعالی انسانها، هدف غایی آنها در زیستن و چگونه زیستن آنهاست؛ در این میان اما شاعران و نویسندگان در آثار و اندیشه خود، بازتابدهندۀ آرمانهای بشری هستند؛ آنها متفکرانی هستند که ما را با اندیشههای حقیقی رویاروی میکنند. همه شاعرانی که با تخیلهای شاعرانه در قالب حماسی، زبان به سخن میگشایند،تا انگیزهای برای حفظ و احیای فرهنگ و تمدن خویش پدید آورند، و یا در عرصه چکامهها و تغزلهای عاطفی و عاشقانه میکوشند تا همگام با عاطفه عمومی در ناخودآگاه مردمان تصویری از عشق و دوستی پدید آورند، و یا در منظومههای عارفانه، از رهایی و قرب سخن بگویند و یا در ژانرهای تعلیمی به آموزههای اخلاقی و انسانی اشارت کنند، آگاهانه ما انسانها را به سوی حقیقت چگونه زیستن و رسالت وجودیمان در این جهان هستی سوق میدهند، از ما آدمیانی میسازند، آگاه، مسئولیتپذیر و متعهد.
آنان آرمانهایی را در پیش روی ما به تصویر میکشند که برای یکایک ما خواستنی است و تجربهپذیر. در قالب شعر، داستان، حکایات و تمثیلها، همه این مبانی اخلاقی تأملبرانگیزند و بنیادین. از اینروست که کمتر صاحبدلی را مییابیم که بنابر ذوق ، سلیقه و ذائقه خویش به سراغ این آثار برود و با یکی از این ژانرها و حکایتها همداستان و همراه نباشد؛ این دغدغههای مشترک حاصل نوع نگاه انسانی و عاطفی به ماهیت بشری است که بر این کره خاکی میزید.
نگاه همسوی سعدی، شاعر بلندآوازه قرن هفتم شیراز، و شیلر، شاعر بلندآوازه قرن هجدهم آلمان، به موضوع اخلاق و آرمانگرایی اخلاقی فردی و جمعی از این نوع است؛ اگر علم اخلاق را فنی بدانیم که پیرامون ملکات وجودی انسان کنکاش و گفتوگو میکند تا فضایلش را از رذایلش متمایز سازد، تا آدمی پس از شناخت آنها خود را با فضایل بیاراید، و از رذایل دور سازد و در نتیجه اعمال نیکی که مقتضای فضایل درونی است، در اجتماع انسانی، مورد ستایش و ثنای جامعه واقع شود و در منتهای سعادت، به کمال رسد؛ امری که ریشه درونی و باطنی در اعماق جان و روح او دارد، آن ریشه را خلق و اخلاق مینامند. در این صورت، این دو اندیشمند بر اصول اخلاقیای از این دست تاکید میکنند. یعنی در آثار بازمانده از هر یک از این شاعران، بازتاب دو اخلاق را مییابیم؛ اخلاق و ملکاتی که سرچشمه پدیدآمدن کارهای نیکوست و اخلاق خوب و ملکات فضیله نامیده میشود، و اخلاقی که منشا اعمال ناپسند است و اخلاق بد و ملکات رذیله نامیده میشود.
در آثار این هر دو تکامل اخلاقی در فرد و جامعه که ریشه و مبنای همه اصلاحات اجتماعی و وسیله مبارزه با همه پدیدههای ناهنجار شمرده میشود، مهمترین هدفی است که بر آن تکیه میشود.
نگاهی جامع به انسانشناسی ادبی شیلر و انسانشناسی فلسفیاش درکی کامل و ملموس از آن را با زوایای مختلفش به ما میدهد. شیلر در تربیت زیباییشناختی، علت ناکامی در مسائل فردی و اجتماعی را در وضعیت اخلاقی جامعه میداند که نشأتگرفته از عقلگرایی محض یا احساسیگرایی محض است و از این روست که او به دنبال تربیت شخصیت سوم در سطح وسیع اجتماع است، شخصیتی که به دور از احساسگرایی محض و عقلگرایی مطلق قلبش برای تحقق آرمانها و بایدهای عقلانی، دردآشنا بتپد. سلب شخصیتهای رذل و آرزوی تربیت انسان صاحب فضیلت، تفکری است که از آثار ابتدایی شیلر، پیش از خلق «نامههای تربیت زیباییشناختی» پیوسته با آن مواجه هستیم و در آثار نمایشی او نیز به چشم میخورد. توجه شیلر از همان ابتدای خلق آثار ادبیاش معطوف شخصیتهایی است که در جدال میان فضیلت و رذیلت، بودنهای روانشناختی و بایدهای اخلاقی در نوسان هستند.
به باور شیلر، فراتر از روابط واقعی ـ تاریخیِ قدرت، نهاد انسان تعیینکنندۀ شرایط اجتماعی است. او تحقق و تجلی آرمانهای اخلاقی را در گرو برقراری وحدت میان وجه اخلاقی انسان و طبیعت انسانی میداند که آن را به تربیت زیباییشناختی منوط میداند؛ زیرا در این حالت است که میان روح و قلب، عقل و احساسات و ساحتهای وجود انسانی تعادل برقرار است (جانسون، ۲۰۱۱، ۵۳).
شیلر هنگامیکه قهرمان داستان خود را بر سر دوراهی میگذارد، منشأ آن همین نحوۀ مواجهۀ روانشناختی با انسان زمان است. به باور او عدم درک حس اخلاقی است که جامعۀ بشری را به سمت زوال اخلاقی میبرد. او، حس همدردی را در گزاره های اخلاقی، در قلب انسانِ فرزند طبیعت مییابد، قلبی که همواره، دردآشنا میتپد. (شیلر، ۱۹۹۷ الف، ۳۲۲). شیلر انسان فرهیخته مانوس با طبیعت را دوست خود میداند (همان، ۳۱۶ـ ۳۱۷) . به عبارتی دیگر؛ در نزد شیلر تمامیت اخلاقی جایگاه ویژهای دارد.
او پیوسته بر این امر پای میفشارد که عدم حضور اخلاق به عنوان اصل تعیینکنندۀ رفتار انسانی ، به واسطۀ عقلگرایی و احساسیگرایی بیرویه پدیدار شده و از این روست که در آثارش و در میان قهرمانانی که خلق میکند، پیوسته نزاع میان رذیلت و فضیلت و تقابل بایدهای اخلاقی وجود دارد، نزاعی که قهرمانان آن، در پایان، بر خودپرستی خود پیروز میشوند (کوپمن، ۲۰۱۱، ۳۷۳)؛ به بیان دیگر، قهرمانان او در واقع از خودمحوری که شیلر در کتاب «نامههای تربیت زیباییشناختی» از آن به عنوان تبعات منفی تمدن یاد میکند، دوری کرده و بدین ترتیب یک باید اخلاقی را انتخاب میکنند تا به رستگاری برسند.
نگاهی به داستانها و نمایشنامههای شیلر در "راهزنان" و "توطئه فیسکو" و "دن کارلوس؛ ولیعهد اسپانیا"، و قهرانان این آثار و مبارزات درونی و بیرونی که برای کسب نام و جای میکنند، موکد همین امر است.
شیلر معتقد است که انسان باید در درون خود به وحدت برسد، و این وضعیت هنگامی تحقق مییابد که «انسان در زمان به سوی انسانی آرمانی تکامل یابد» (همان، ۳۱۸). به باور او ، رسیدن به این جایگاه تنها با توسل به هنر که «ابزاری است برای شرافت بخشیدن به مَنش یا شخصیت انسانی» امکانپذیر است؛ چراکه برای شیلر، در ذات هنر و پرداختن به زیبایی نیروی تربیتی بسیاری وجود دارد. به باور او هنر آن توانایی را دارد که انسان و به تبع آن جامعه را هماهنگ سازد. زیباییشناسی دیگر برای او نظریهای انتزاعی نیست، بلکه برای پرورش و تربیت یک انسان خوب از ضروریات بهشمار میرود.
او برخلاف کانت، معتقد است که زیبایی امری ذهنی نیست؛ بلکه آن کیفیت یا خصوصیتی عینی است که سبب میشود ما با پرداختن به آن دارای منش و شخصیتی جامع و متحد باشیم. زیبایی زندگی و حیات است، زیرا ما آن را احساس میکنیم.
زیبایی برای شیلر چیزی است که میتواند بخشهای متضاد انسانی را در کنار هم متحد و یکپارچه سازد. در عمل اخلاقی نیز دو بخش متضاد انسانی، یعنی میل و وظیفه، در کنار هم قرار میگیرند و این عین زیبایی است.
سعدی نیز در نگاه آرمانی خود ، برای رستگاری نوع بشر، به تبیین جامعهای میپردازد که در آن آرمانهای اخلاقی حاکم است. مفاهیمی چون عدل، احسان، عشق، تواضع، رضا، شکر و توبه از جمله فضایل به شمار میآیند که سعدی در طرح هر فضیلت، به معنای دعوت به آراسته شدن بدان و پاک شدن از رذیلت مقابل آن توجه دارد؛ چنانکه با روی آوردن به فضیلت عدل، از پاک شدن و پرهیز کردن از رذیلت ظلم یاد میکند و با فضیلت قناعت، از رذیلت آز و افزونطلبی روی میگرداند و بدین ترتیب در کار اصلاح فرد و جامعه میکوشد.
در آثار او هر فضیلت در تقابل با رذیلت، در داستانی طرح میشود و قهرمانان این داستانها در نبردی محتوم، به حقیقت وجودی خویش واقف میشوند. سعدی نیز بیشتر اوقات به عنوان حکیمی و راویای دانا، با حضور در معرکه، حکم نهایی را صادر میکند. به بیان دیگر، این تقابل نیکیها و بدیها در برابر یکدیگر که سعدی میکوشد در آنها به سود نیکیها و فضیلتها ماجرا را ختم کند، از سر دغدغه و دلبستگی به نوع بشری است که ریشه و مبنای سعادت آن را در آرمانگرایی اخلاقی میداند؛ چه، تنها با تحقق چنین آرمانی است که فرد و جامعه اصلاح میشود و آرمانشهر او معنا مییابد، آرمانشهری که در آن انزوا، تنهایی و فقدان ارتباط که محصول جهان مدرن است و تا میزان فراگیری بر فردگرایی بنیاد نهاده شده معنا و مفهومی نمییابد؛ در این آرمانشهر به واسطه وجود دوستیهایی خالص، کاهش روابط انسانی در جامعه و یا وجود روابط کاذب و سیطره تظاهر به جای اقبال از مبانی و مقام اصیل نوع انسانی، تجزیه شدن مناسبات اجتماعی و افراد جامعه از یکدیگر مشاهده نمیشود؛ فقدان دوستی و مهرورزی که برخاسته از مبانی فکری و اندیشگانی نوع بشری و نیاز زیستی آنها به شمار میآید و در پرتو زندگی مدرن بر جوامع بشری سیطره افکنده و به نوعی تهدیدی بنیادین برای آن محسوب میشود، یافت نمیشود.
این همه اما در تبیین آرمانشهر اخلاقی سعدی نهفته است. جهان معنایی او بر مبنای عواطف انسانی بنیاد نهاده شده است. جهانی که در آن رابطه دوستی میان انسانها فضیلت به شمار میرود. او «نوع انسانی» را به نیکی شناخته، در کلامش به دستگیری بینوایان و زیردستان و هدایت زبردستانمیپردازد. به جهت ترویج همین فرهنگ مهر و نوعدوستی است که در جامعه هر فرد در برابر خویشتن و نیز دیگر افراد جامعه مسئول است. فرهنگ مهرپروری و نوعدوستی سعدی تنها دربرگیرنده مظلومان و درویشان و ستمدیدگان نیست، بلکه او به بشریت عشق میورزد و انسانیت را ارج مینهد، او از سر همین مهر و عشق است که به پنددهی حاکمان مینشیند، سلاطین را از عاقبت کردارشان برحذر میدارد و رعایت و عنایت به رعیت را، سپاه را، درویش را، سائل را، ضعیف را و ناتوان را بدانان یادآور میشود و پاس خاطرشان را ضروری میشمارد.
این نوع نگاه، نگاه آرمانی به دوستی است، نگاهی که به واسطه آن بیتصور هیچ سودمندی و زیانمندی و تنها به باور مهر و محبت میان نوع انسانی، رواج مییابد و چنان میشود که در زمانه عسرت و دشواری، همگام و همدل با دردمندان و محنتزدگان، به باور ادای دین به فرهنگ غنیِ برگرفته از آموزههای سعدی سترگ و باور به نوعدوستی و همدوستی، به یاری چشمانتظارانی میشتابند که تلخکامی حادثه، روزگارانشان را ناخواسته و ناباورانه دیگرگون ساخته است؛ هنگاهی که همگان سخت در اندیشه خویشند و تنها به جهت قرصِ نانی، یا تنپوش کهنهای به آزار یکدیگر برمیخیزند، کلام همیشه جاودانِ انسانیِ خویش را در گوش جانها زمزمه میکند تاسرلوحه باور و کردار جهانیان شود:
بـنیآدم اعـضای یکـدیـگرنـد
کـه در آفرینش ز یک گوهرند
چـو عضوی به درد آورد روزگار
دگـر عـضوها را نمـاند قــرار...
با باور به فرهنگ غنیای که سعدی سترگ با چشمانداز معرفتشناسانه خود بر گستره هستی پی ریخت و بنیادیترین مفاهیم ماهیت و هویت انسانی را به معنا نشست، و در این راستا آوازهای جهانی یافت و مردمان را بر خوان گسترده خود نشاند، امید است که فرهنگ سعدیخوانی و سعدیدوستی و سعدیپژوهی در میان ما، میراثداران گنجینهای گرانبها، چندان دوام و گسترش یابد که دور بقا را!
نگاهی به کارنامه سعدیپژوهی در سالی که گذشت، ما را به تلاشی درخورتر در این زمینه رهنمود است:
بر اساس آمار ارائهشده در سال ۱۳۹۷، جمعاً ۱۸۴ عنوان کتاب در شمارگان ۱۶۰۲۷۰ در رابطه با سعدی منتشر شده است. کل کتابهای چاپ اول ۱۳۱ عنوان در شمارگان ۱۰۴۷۷۰ است که از این تعداد ۱۲ عنوان در شمارگان ۹۰۰۰ کلیات سعدی، ۵۳ عنوان در شمارگان ۳۱۰۲۰ گلستان، ۱۵ عنوان در شمارگان ۱۰۸۰۰ بوستان، ۵ عنوان در شمارگان ۳۵۰۰ غزلیات، ۱ عنوان در شمارگان ۵۰۰ قصاید، ۱ عنوان در شمارگان ۱۰۰ سایر آثار سعدی (ترجیعبند) و ۴۴ عنوان در شمارگان ۴۹۸۵۰ درباره سعدی است.
کتابهای چاپ مجدد نیز ۵۳ عنوان در شمارگان ۵۵۵۰۰ است که از این تعداد ۹ عنوان در شمارگان ۷۱۰۰ کلیات سعدی، ۱۹ عنوان در شمارگان ۲۰۳۱۰ گلستان، ۱۰ عنوان در شمارگان ۱۰۱۰۰ بوستان، ۶ عنوان در شمارگان ۵۸۵۰ غزلیات، ۱ عنوان در شمارگان ۵۰۰ سایر آثار سعدی (رباعیات) و ۸ عنوان در شمارگان ۱۱۶۴۰ درباره سعدی است.»
سعدی در آلمان بیشتر از حافظ شناخته شده است
در ادامه فرانک هاشمی، استاد گروه زبان آلمانی دانشگاه علامه طباطبایی درباره شناخت سعدی در آلمان به ایراد سخنرانی پرداخت و در شروع بحث خود گفت: برخلاف باور عموم، سعدی در آلمان خیلی بیشتر از حافظ شناخته شده است و تعداد آثاری که از سعدی به زبان آلمانی ترجمه شده، به مراتب بیشتر از تعداد ترجمهها و بازسراییهای حافظ است. وقتی درباره سعدی در آلمان صحبت میکنیم، در واقع درباره شاعری صحبت میکنیم که ترجمههایش به زبان المانی به حدود 400 سال پیش برمیگردد.
او ادامه داد: نخستین ترجمهای که از گلستان سعدی به زبان آلمانی صورت گرفته، در اواسط قرن هفدهم بوده؛ که «اولهآرئوس» اولین ترجمه کامل گلستان را از زبان فارسی به آلمانی برگردانده است و چند سال بعد از نسخهای هلندی، بوستان را هم ترجمه کرده است. البته پیش از ان هم یک ترجمه قدیمیتر داریم که از نسخه فرانسوی به آلمانی ترجمه شده است.
استاد گروه زبان آلمانی دانشگاه علامه طباطبایی ضمن اشاره به اولین دورهای که آثار سعدی به آلمانی ترجمه شده، بیان کرد: در این دوران موضوع آثار ادبی در خود آلمان، بیشتر بر مبنای تعلیم و تربیت بود و در نتیجه بوستان و گلستان سعدی ارزش بسیاری داشت؛ چون شباهت زیادی به ایدهآل موضوعات ادبی آن زمان آلمان داشت. دوران دوم که بیشترین تعداد ترجمههای آثار ادبیات فارسی به آلمانی را داریم، پایان قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم است. در این دوران شرق در اروپا بهخصوص در آلمان حالت آرمانی داشت و تصور میکردند رویاهایشان در شرق تحقق پیدا خواهد کرد؛ بنابراین در پی آن بودند که با دنیا، فرهنگ و ادبیات شرق آشنا شوند، تا بتوانند آرزوهای خود را برآورده کنند.
هاشمی با بیان اینکه شرقشناسان کلاسیک آلمان غالبا کسانی بودند که الهیات میخواندند، گفت: خیلی از این شرقشناسان کشیش بودند و هدفشان تغییر کتاب مقدس بود. در این دوران باز جنبه تعلیم و تربیتی نوشتههای سعدی بیشتر مورد نظر شرقشناسان آلمانی بود؛ چون خیلی به آموزههای دینی آنها نزدیک بود؛ حتی ترجمههایی داریم که سبک ترجمه و نگارش آنها به دعاهای کلیسایی نزدیک میشود.
موج جدید ترجمههای آثار سعدی به زبان آلمانی
او ادامه داد: از حدود دهه 1960 به این طرف یک موج جدید ترجمههای آثار سعدی به زبان آلمانی شروع شد. شاید علت آن این بود که تصور میکردند زبان ترجمههای قبلی به زبان و مخاطب امروز نزدیک نیست و هر چه به هزاره 21 نزدیک میشویم، این تغییر و تحول باید بیشتر باشد. علت دیگر هم این بود که معتقد بودند ترجمههای قدیم دقت لازم را نداشته است و باید با ترجمههای جدید، آن نواقص را جبران کنند.
استاد زبان آلمانی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه گفت: در مجموع تعداد ترجمههای کامل آثار سعدی به آلمانی خیلی کم است. از گلستان سه اثر ترجمه کامل داریم، از بوستان هم دو ترجمه کامل داریم. بقیه ترجمههای موجود، بیشتر به حالت گزیده آثار دانست. تعدادی از ترجمهها هم، دست دوم هستند که از زبان دیگری غیر از زبان فارسی به آلمانی ترجمه شدهاند.
هاشمی در پایان گفت: به غیر از مترجمانی که سعی کردند که متن فارسی آثار سعدی را عینا به آلمانی ترجمه کنند، آثاری به صورت اقتباس، بازنویسی و بازسرایی هم داریم که از جمله آن، متونی است که گوته از سعدی برگرفته است. علاوه بر این چند اثر دیگر هم وجود دارد که شامل ویرایشهایی است که از آثار قدیمیتر انجام شده است.
«هردر» «گوته» را به سعدی علاقهمند کرد
محمود حدادی، مترجم زبان آلمانی و آثار گوته در ایران از دیگر سخنرانان همایش سعدی و شیلر بود که صحبتهای خود را با اشاره به سفر «اوله آرئوس» -مترجم آثار سعدی به زبان آلمانی- به ایران در دوران صفویه و چگونگی آشنایی با اثار سعدی آغاز کرد و گفت: شناخت گوته از سعدی مدیون ترجمه «اوله آرئوس» از گلستان سعدی و شعری از سعدی است که در یک مجله به چاپ رسیده بود. زمینه دومی که گوته را برای شناخت ادبیات فارسی آماده میکند، دیدار او با «گوتفرید هردر» فیلسوف در جوانی است. «هردر» او را متوجه چند موضوع از جمله قرآن و سعدی میکند.
او ادامه داد: «هردر» علاقه زیادی به سعدی داشته و گوته را هم متوجه او میکند و به گوته میگوید که شرایط اقلیمی در ساختن شخصیت انسانها سهیم است؛ که خود گوته هم آن را قبول داشته است؛ به این ترتیب تصوفی که در اقلیم فارس است را از اقلیمهای دیگر ایرانزمین جدا میداند. بنابراین نظر به اقلیم در شناخت شخصیت انسانها، دیدی است که از «گوتفرید هردر» به گوته رسیده است.
در تاریخ سیاسی آلمان نقش شیلر از گوته بزرگتر است
حدادی در ادامه دو شعر «یکی قطره ابری ز باران چکید / خجل شد چو دریا بدید» و تحمیدیه «منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و ...» را دو شعر تاثیر گذار سعدی در آثار گوته خواند و افزود: گرایشی که گوته به این اشعار داشته به هیچوجه تصادفی نیست؛ چون گوته بر خلاف بسیاری از شرقشناسان آلمانی که در حوزه ادبیات کلاسیک آلمان محدود میمانند و به واقعیتهای ایران روزگار خودشان توجهی نشان نمیدهند؛ در جستارهایی که درباره فرهنگ ایران نوشته، به واقعیت ایران زمان خود، توجه نشان داده است.
وی ضمن اشاره به تفکر دیالکتیکی گوته، تاثیر او از تحمیدیه «منت خدای را...» را تاییدی بر اندیشه دیالکتیکی او خواند و اضافه کرد: گوته در یک دوره دهساله با شیلر همکاری داشته و در این دوره، این شیلر است که دوره فترت گوته را پایان میبرد و او را تشویق میکند، آثار ناتمامش را به اتمام برساند. همچنین در ارزیابی آثارش چنان مشوق او بوده که شاید چیزی شبیه به دیدار و شمس و مولانا بوده است.
این سخنران نشست در ادامه گفت: گوته شخصیتهای بیمارگونه در آثار خود فراوان دارد، ولی برعکس او، شخصیتهای آثار شیلر اکثرا بزرگان هستند و گرایش به حماسهسرایی دارد. به این ترتیب در تاریخ سیاسی آلمان نقش شیلر از گوته بزرگتر است.
حدادی در بخش پایانی صحبتهای خود خاستگاه اصلی نمایشنامه «توراندخت» شیلر را هفتپیکر نظامی خواند و افزود: با وجود اینکه در ادبیات چیز چندانی درباره این نمایشنامه شیلر نیامده، اما دوبار مطرح شده است، یک بار «برتولت برشت« و یک بار هم «هیلدس هایمر» این اثر را بازسرایی کردهاند.
سال 2019 برای روابط فرهنگی ایران و آلمان ویژه است
مایکل کلود برشتولد، سفیر آلمان در ایران، دیگر سخنران همایش سعدی و شیلر بود که سخنرانی خود را با جملات کوتاه فارسی در تشکر از برگزاری این همایش شروع کرد و گفت: از اینکه میبینم در ایران این همه آدم کار و زندگی خودشان را وقف ادبیات آلمانی کرده و رابطه خاصی با کشور ما برقرار کردهاند؛ تحت تاثیر قرار میگیرم.
او ادامه داد: سال 2019 برای روابط فرهنگی ایران و آلمان، سال بهخصوصی است. 200سال پیش از این «گوته» با الهام از حافظ، «دیوان شرقی- غربی» خود را منتشر کرد. دیوانی که برجستهترین نماد روابط فرهنگی ما بدل شد و آنقدر اهمیت پیدا کرد که پیکرهای از حافظ و گوته، در شهر «وایمار» آلمان ساخته شد. همچنین به خاطر اهمیت آن امسال سفارت آلمان در شیراز و با همکاری شهرداری این شهر، هفته فرهنگی آلمان را برگزار کردیم و تعاملات دو فرهنگ ایران و آلمان را جشن گرفتیم.
سفیر آلمان در ایران ضمن اشاره به اینکه حافظ و گوته هرگز یکدیگر را ندیدهاند، اضافه کرد: این دو شاعر چند هزار کیلومتر فاصله مکانی و 500 سال فاصله زمانی دارند؛ بنابراین نیاز نیست که یک دیدار حتما فیزیکی رخ دهد و میتواند در عالم خیال باشد؛ مثل چیزی که برای حافظ و گوته و به صورت روحی اتفاق افتاد. در مورد سعدی و شیلر هم شاید بتوان از یک دیدار خیالی صحبت کرد. بین این دو شاعر هم حدود 500 سال فاصله زمانی است. ما امروز درمورد دیدار سعدی و شیلر چیز زیادی نمیدانیم؛ ولی این فرصت را داریم که از این دیدار خیالی حمایت کنیم. ما میتوانیم فضایی را فراهم کنیم تا سعدی و شیلر در آن با هم ملاقات کنند، با هم آشنا شوند و نقاط مشترک یکدیگر را کسب کنند؛ آن وقت است که میتوانیم مجسم کنیم، هریک از اینها چه تاثیری روی فرهنگ و تاریخ فرهنگی کشورهای ما داشته و دارند.
کلود برشتولد در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: ما آلمانیها و ایرانیها هم امروز از طریق آشنایی این دو شاعر بزرگ با یکدیگر، میتوانیم بیشتر با هم آشنا شویم و از فرهنگ یکدیگر تاثیر بپذیریم. مهمترین کار ما هم این است که همدیگر را بهتر بشناسیم و پیزی پیدا کنیم که ما را به هم پیوند دهد. حالت ایدهآل این مسئله فراتر از یک کار فرهنگی است و تشعشعات آن طیف گستردهای از روابط ما را دربر خواهد گرفت.
مترجمان شیلر در ایران، نخبگان ارزشی بودند
در ادامه سعید فیروزآبادی، پژوهشگر و مترجم زبان آلمانی دیگر سخنران این نشست به سخنرانی در موضوع «شیلر و نخبگان ایرانی؛ نگاهی تاریخی به ترجمههای آثار شیلر در ایران» پرداخت و در شروع بحث خود گفت: اگر بخواهیم به صورت کوتاه و مختصر از شیلر تصویری ارائه دهم، تصویر جوان انقلابی است که در 17سالگی نخستین اثرش برای اجرا انتخاب میشود؛ اما چون در یک پادگان نظامی بوده، به او اجازه رفتن و دیدن آن نمایش را نمیدهند و او هم فرار میکند، که این فرار تا آخر عمر همراه او است. شیلر یک شخصیت انقلابی دارد و در تمام دوره زندگی خود به نوعی سعی میکرد با استفاده از ماده و موضوعهای تاریخی و با زبان نمایشنامه به روشنگری بپردازد
او ادامه داد: شیلر صرفا نمایشنامهنویس نیست، بلکه شعر و تعبیرهای زیبا از مفاهیم فلسفی و تاریخی هم دارد. آخرین سالهای عمر او که به همراهی با گوته گذشت پربارترین سالهای عمر او بود. شیلر همچنین مدتی استاد دانشگاه وایمار و مورد استقبال دانشجویان بود اما حیف که عمر او کوتاه بود و در 46 سالگی از دنیا رفت.
نخستین ترجمه آثار شیلر در ایران از پدر پروین اعتصامی است
فیروزآبادی در بخش دیگر سخنان خود به معنا و انواع نخبه در ایران اشاره کرد و افزود: نخستین ترجمه آثار شیلر در ایران، در سال امضای فرمان مشروطه و توسط یوسف اعتصامالملک (پدر پروین اعتصامی) صورت گرفت که حدود 40 کتاب از زبان فرانسه به زبان فارسی منتشر کرده است. «بزرگ علوی» دومین مترجم آثار شیلر در ایران است که نمایشنامه «دوشیزه اورلئان» شیلر را به فارسی برگردانده است. بعد از آن «عبدالحسین میکده» نمایشنامه «راهزنان» شیلر را ترجمه کرده است.
این مترجم زبان آلمانی «محمد علی جمالزاده» را دیگر نخبه مترجم آثار شیلر در ایران معرفی و اضافه کرد: جمالزاده در سال 1324 نمایشنامه «ویلهلم تِل» و در سال 1335 «دون کارلوس» از شیلر را به فارسی ترجمه کرده است. در سال 1377 هم محمود عبادیان ترجمه کتاب فلسفی «آزادی و دولت فرزانگی» شیلر را ترجمه کرده است.
فیروزآبادی در پایان گفت: تقریبا تمام مترجمان شیلر در ایران، نخبگان ارزشی بودند، که هدف ترجمه آنها حفظ قالب، شکل و این قبیل مسائل نبود، بلکه جریان روشنگری و انتقال ارزشها بود که برای ایران آرزو داشتند.
بنمایه آثار شیلر تقابل خیر و شر است
فاطمه خداکرمی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی از دیگر سخنرانان این نشست بود که مقالهای با عنوان «بازتاب شخصیتهای تاریخی در گلستان سعدی و نمایشنامههای شیلر» ارائه کرد و ضمن بیان جایگاه سعدی در نوشتههای بزرگان جهان و تاثیر آن بر گوته گفت: عشق و محبت به همنوع و جامعیت کلام سعدی که ترجمان جامع بشری است، از سعدی شاعری بزرگ و حکیمی عارفمسلک میسازد.
او ادامه داد: حکایتهای نظم و نثر گلستان سعدی در قرن سیزدهم میلادی در 8 باب نگاشته شد، او در خلق آثارش با زبان شیوا حکایتهایی را تعریف کرده که بیانگر جهانبینی و انسانشناسی عمیق اوست. او در این حکایتها اساسیترین مسائل اخلاقی، عرفانی و اجتماعی جامعه بشری را به چالش کشیده و با نگاهی انساندوستانه مردم را با پند و اندرز به سوی اخلاق عملی سوق میدهد. برخی از حکایتهای گلستان بر اساس حکایتهای تاریخی سرچشمه گرفتهاند و با ایجاد تغییراتی در اجزای حکایتهای نقل شده، داستانهایی به شکل کنونی نوشته شده است.
خداکرمی در ادامه به دو حکایت شاهنامه که پایه تاریخی دارند اشاره کرد و ضمن توضیح اجزا و ریشه تاریخی آنها، اشارهای هم به شیلر کرد و افزود: نام شیلر در ادبیات کلاسیک آلمان بیشتر به خاطر نمایشنامههای تاریخی او مشهور است. شیلر شاعر و ادیب آزاد اندیشی است که علاقه وافر او به آزادی و فرزانگی در آثارش مشهود است. بنمایه آثار او تقابل دو قطب خیر و شر و بازتاب مبارزه علیه استبداد و دیکتاتوری حاکم بر جامعه او است؛ به همین خاطر بسیاری از نمایشنامههای شیلر با اقتباس از شخصیتهای تاریخی که جنبه آزادیخواهانه دارند، نوشته شده است.
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی در ادامه ضمن اشاره به چندتا از نمایشنامههای تاریخی شیلر اشاره کرد، درباره اجزا و ریشه تاریخی آنها توضیحات مختصری ارائه داد و در پایان گفت: سعدی و شیلر از جمله شخصیتهای بنام ادبیات جهانی هستند که با خلق آثار بیبدیل خود، نامشان در شرق و غرب ادبیات جهان چون ستارهای میدرخشد.
تعادل، عامل نزدیکی سعدی و شیلر
علی عبدالهی، پژوهشگر، شاعر و مترجم اشعار شیلر در ایران، آخرین سخنران همایش سعدی و شیلر بود که صحبتهای خود را با خواندن دو شعر از شیلر شروع کرد و گفت: بررسی آثار سعدی نشان میدهد در کارنامه او دو نوع نوشتار «ادبیات تعلیمی» و «ادبیات غنایی» است. اگر به معنای کلی ادبیات نظر کنیم، میبینیم که ادبیات تماما تعلیمی است، فقط در دورههای مختلف نوع و سرچشمه تعلیم و نوع بیان آن فرق میکند. از این جهت ما نمیتوانیم ادبیات تعلیمی را با برچسب تعلیمی بودن از حوزه ادبیات خارج کنیم. در دیدگاه تربیتی که بسیار هم وسیع است، هیچ یک از حکمهای کلی تعلیمی را نمیبینیم و منشاء تاثیر ادبیات تتعلیمی سعدی، آموزههای غزالی است، سعدی روش اندیشیدن و تحقیق و شناخت را از غزالی آموخته است؛ اما خیلی فراتر از غزالی رفته است.
او ادامه داد: اندیشههای صوفیه دومین منبعی است که سعدی از آن استفاده کرده، اما از ان هم فراتر میرود. در سعدی اندیشههای عرفانی هم در خدمت بیان واقعیتهای اجتماعی قرار میگیرد؛ بنابراین سعدی را نمیتوان یک عارف تمام عیار دانست، بلکه بحث لطیفی از اندیشههای عرفانی را در آثار او میبینیم. در مجموع انسانگرایی در همه گرایشهای سعدی وجود دارد و از این ترکیبی که سعدی بهوجود میآورد، یک نوع حکمت علمی پدید میآید که به همگان تعلق دارد و هر کسی در هر جای دنیا میتواند از آن استفاده کند. آن حکمت عملی که با ترجمه آثار سعدی وارد ادبیات اروپا شد در حوزه زبان آلمانی به گستردگی دیده میشود.
شیلر پیرو سرسخت روشنگری با نگاه زیباییشناختی
عبدالهی ضمن آوردن مثالهایی از کتابهای آلمانی که تحت تاثیر آثار سعدی بودهاند، اظهار کرد: آنچه که شیلر را با سعدی خیلی نزدیک میکند، این است که هم سعدی و هم شیلر همیشه دنبال تعادل بین حس، عقل و... بودند. تا قبل از شیلر، روشنگری فقط بر عقل و انسانگرایی متمرکز بود، اما با شیلر و شاعران بعد از او، بعد زیباییشناختی روشنگری تقویت شد. در واقع میتوان گفت که شیلر یکی از پیروان سرسخت روشنگری با نگاه زیباییشناختی است.
مترجم اشعار شیلر در ایران در ادامه از تاثیر اسطورههای یونان باستان بر شیلر سخن به میان آورد و گفت: شیلر خیلی زیاد تحت تاثیر اسطورههای یونان باستان است، به همین دلیل شعرهای او بسیار سخت ترجمه است. زبان شیلر برخلاف زبان سعدی سهل و ممتنع نیست، بلکه زبان بسیار سخت و دیریابی است و شاید شبیه به خاقانی در زبان فارسی باشد. شیلر در انسانگرایی، در گرایش به تعادل و توازن بین عقل و احساس، آزادی انسان و مدارای بشری خیلی وامدار سعدی و امثال او است؛ اما در نثر سعدی جادویی وجود دارد که بعد از 700 خواندن ان همچنان لذتبخش است؛ ولی در برخی اندیشههای شیلر میبینیم که به زمان خودشان وابسته هستند و شاید امروزه جایگاهی ندارند.
وی در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: دلیل اینکه در آثار شیلر خیلی ردی از ادبیات فارسی را نمیبینیم، به این دلیل است که او خیلی زود و قبل از اینکه آثار ادبیات ایران به اروپا و آلمان راهیافته بود، از دنیا رفته بود و فرصت تاثیر از این اثار را مانند افرادی چون گوته نداشت.
|