مدیر مرکز سعدی شناسی با اشاره به ضرورت تغییر نگاه مراکز آموزشی در استفاده از متنهای کلاسیک، گفت: خوانش آثار کلاسیک، استمرار فرهنگی یک ملت را موجب میشود.
سومین نشست از سلسله نشستهای سعدیشناسی با عنوان «بر خوانِ سعدی» همزمان با عید غدیر خم، در جوار آرامگاه شیخ اجل و با سخنرانی کوروش کمالی سروستانی، مدیر مرکز سعدی شناسی و حسین معصومی همدانی مدرس ادبیات و پژوهشگر برگزار شد.
در این نشست که با همکاری سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری فارس و مرکز سعدی شناسی توسط انجمن فرهنگ و ادب شیراز برگزار شد، کوروش کمالی سروستانی - رییس مرکز - به ویژگیهای گلستان سعدی اشاره کرد و توضیح داد: بهار ۶۵۶ ه.ق شیراز برای جهانیان و زبان و ادب فارسی، ایامی خجسته بود. بهاری که در آن کتاب گلستان را اتفاق بیاض افتاد؛ گلستان، آمیزش حیرتانگیز دو سبک نثر ماندگار ادب فارسی یعنی نثر مرسل و نثر فنی است. سعدی در این سده برای نخستین بار توانست این دو قطب مخالف را به یکدیگر نزدیک و از حسنها و مزایای هر یک از این دو سبک استفاده کند و از عیبهای هر دو شیوه بپرهیزد و سبک خود را پی ریزد؛ سبکی که براساس «سنتشناسی و سنت آفرینی» سعدی پیریزی شد. سبکی که شیوه «سهل و ممتنع و ایجاز» را در برابر «اسلوب اطناب و دشوار نویسی مقامات» قرار داد.
سعدی سنت شناسِ سنت آفرین
او در ادامه گفت: سعدی به راستی سنتشناس و سنتآفرین بود و گلستان، بی شک تاثیرگذارترین اثر سعدی. سعدی با نبوغ خود اصل «سادهنویسی و ایجاز» را که از ارکان نثر و اندیشه ادب معاصر است در گلستان خود به کار بست و در درونمایه نیز به خلق شخصیتهای واقعی با همة فضیلتها و رذیلتها پرداخت. اهمیت گلستان در زبان و ادب فارسی به گونهای است که سالها در کنار قرآن کریم در مکتبخانهها خوانده میشد. گلستان کتاب آموزش زبان فارسی شد و در شبه قاره و آسیای میانه و هر جا که سخنی از زبان فارسی بود، گلستان خوش میدرخشید. گلستان سفیر زبان فارسی شد و سالهای سال، آموزگاران با گلستان زبان فارسی را به نوآموزان یاد میدادند.
گلستان، کتابی جهانی
مدیر دانشنامه فارس افزود: گلستان نخستین کتاب ادب فارسی است که در سال ۱۶۳۴ میلادی توسط آندره رییر فرانسوی ترجمه شد. این ترجمه سبب شد تا فرانسویان پیش از هر شاعر ایرانی دیگری با سعدی آشنا شوند و در سال ۱۲۳۸ ه.ق که اولین چاپخانه در شهر تبریز تاسیس شد، نخستین کتابی که در ایران به چاپ رسید، گلستان سعدی بود و پیش از آن، گلستان با چاپ سنگی رهآورد کلکته و دهلی بود. آوازه گلستان به ایران و سرزمین فارسی زبانان محدود نشد. در آلمان «فردریش اکسن باخ» و«ادام اولئاریوس» در سال ۱۶۵۴ به ترجمه آثار سعدی همت گماشتند. «استفن سولیوان» گزیدهای از «گلستان» را ترجمه کرد و در اختیار انگلیسی زبان ها قرار داد و در آمستردام، «ژانتیوس» متن فارسی را با ترجمه لاتین منتشر کرد.
او گفت: ترجمه آثار سعدی به هر زبانی، بزرگی از آن دیار را به احترام و تکریم او وامیداشت. در فرانسه ، کارنو، خاندان انقلابی فرانسه ، نام سعدی را بر خود مینهند و بعدها سعدی کارنو برای مدتی رییس جمهور فرانسه شد. نویسندگان شهیر جهان به ستایشش پرداختند: هنری دیود ثورو ـ شاعر و نویسنده بزرگ آمریکایی در قرن نوزدهم، نویسنده کتاب معروف والدن ـ که از عاشقان سعدی بوده و گفته است که: «من همان سعدی هستم که پس از شش قرن باز آمدهام و یا سعدی همان ثورو است که شش قرن پیش به نام سعدی در جهان زیسته است!».امرسون ، شاعر و نویسنده بزرگ آمریکایی، نیز از ستایشگران سعدی بوده و بر آن است که: « گفته های سعدی مانند هومر ، سروانتس، مونتنی و شکسپیر همیشه تازگی دارد. گلستان یکی از انجیلها و کتابهای مقدس است و دستورهای اخلاقی آن جهانی است». نیکلسون انگلیسی نیز شعری با عنوان « هوراس پارس» در مدح سعدی سروده است. ویکتور هوگو در ابتدای «شرقیات» خود پیرامون گذران بودن همه چیز میآورد: «شرقْ عظمت خود را از دست داده است. غرب نیز به زودی از دست خواهد داد». پس چه باید کرد؟ همان کاری که سعدی شیراز کرده است: باید «گلستانی» ساخت که«باد خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد و گردشِ زمانْ عیشِ ربیعش را به طیش خریف مبدل نکند».
خواندن کلاسیکها، سنتی پسندیده
مدیر مرکز سعدی شناسی به دیدگاه دیدرو از پیشگامان اندیشه نوزایی در فرانسه، اشاره کرد که سعدی را از هماندیشان خود میدانست.
او افزود: در آلمان گوته، شیللر و نیچه به احترامش برخاستند. در روسیه پوشکین که زبان روسی به او مدیون است ، در برابر سعدی کلاهش را به احترام برمیدارد.
مدیر دانشنامه فارس در ادامه به ضرورت مطالعه آثار کلاسیک پرداخت و گفت: ایتالو کالوینو نویسنده نامدار ایتالیایی در مقاله «چرا باید کلاسیکها را خواند»، مینویسد: «آثار کلاسیک را نه به عنوان وظیفه یا از روی احترام، بلکه باید از سر عشق خواند» و میافزاید: «اثر کلاسیک کتابی است که جایگاه خود را در استمرار فرهنگی یافته است و هر بار بازخوانیاش کشفی است همانند نخستین بار»... «کتابها تغییر نمیکنند، اما خوانندگان هر روز در حال تغییرند. تغییر در باورها، داشتهها، اندیشهها و آرمانها... و به همین دلیل است که هر بازخوانی از آثار کلاسیک تجربه و کشف تازهای برای خواننده به ارمغان میآورد».
کمالی تاکید کرد: خواندن کلاسیکها در جهان امروز سنتی پسندیده است. مگر میتوان اسپانیولی بود و سروانتس را نخواند، روسی بود و پوشکین را نخواند؟ مگر میتوان در یونان زیست و هومر را نخواند؟ مگر میتوان به زبان انگلیسی سخن گفت و شکسپیر را نخواند؟ مگر میتوان آلمانی بود و گوته را نشناخت؟ مگر میتوان ایرانی بود و گلستان را نخواند؟
بیتوجهی به متنهای کلاسیک ایرانی
او با طرح این موضوع که تمدن جدید، ماهواره، اینترنت، فیس بوک و سایر شبکه های اجتماعی مانع از آن نشد که جوانان و اندیشمندان و هنرمندان جهان از کلاسیک های خود روی برگردانند، ادامه داد: نمیدانم ما چرا کمتر به کلاسیکهای خود توجه میکنیم!
کمالی افزود: ما در آرامگاه فردوسی بزرگ، خیام خوش اندیش، عطارعارف، سعدی عاشق و حافظ لسان الغیب حاضر میشویم، به یادگار عکس میگیریم و مباهات میکنیم، اما آثارشان را نمیخوانیم؛ نه تنها نمیخوانیم بلکه گاهی نیز سبکسرانه به آنان میتازیم.به باوری خواندن اثرهای کلاسیک بهتر از خواندن اثرهایی است که در مورد آنان نوشته شده است. باید در دانشگاهها و مدارس پذیرفته شود که هر کتابی که از کتاب دیگر سخن میگوید، بیش از خود آن کتاب حرفی برای گفتن ندارد و برای درک کلاسیکها باید آثار اصلی را خواند.آثاری چون گلستان.
«گلستان» در فرهنگ ما جاری است
مدیر مرکز سعدی شناسی گفت: گلستان هفتصد سال است در فرهنگ ما جاری است؛ در زبان و ذهنمان. در نثر و شعرمان... هفتاد گلستانوارة نگاشته شده از قرن هشتم تا امروز و ۴۰۰ بیت یا عبارت از این کتاب که به صورت ضرب المثل در بین ما رایج است، گواه این مدعاست. هنوز هم مترجمان تراز اول و نویسندگان نامآشنا با گلستان انس دارند. مقدمه هوشنگ گلشیری بر گلستان، روایت محمود دولتآبادی از تاثیر گلستان سعدی و خاطرات عزت الله فولادوند، مترجم توانمند معاصر دلیلی بر این حقیقت است.
از عهده رسالتمان برنیامدهایم
او بیان کرد: آنچه امروز باید به آن پرداخت،حدیث ناشناختگی و یا بد شناختی مردمانمان از کودک و نوجوان تا جوانان و دیرینه سالان این مرز و بوم از سعدی و آثار اوست؛ آن نوع بد شناختی که شاید بخشی از گناهش بر گُرده ما معلمان این سرزمین است. به گواه تجربه، ما معلمان از عهدۀ رسالت خویش در قبال گنجینه ارزشمندی چون سعدی، به نیکی برنیامدهایم؛ او را چنان که سزاوار است با دلها آشنا نساختهایم و در جانها خوش ننشاندهایم؛ حدیث آرزومندیاش را در پویه سعادت مردمان و دلشادی جوانان، در گوش جانشان به فراست زمزمه ننمودهایم و از موسیقی دلنواز، نکته بینی هوش گستر، گنجینه واژگان ماندگارش سخن نراندهایم.
کمالی ادامه داد: حافظه و وظیفه، برای سعدی خوانی وسعدیدانی ، کفایت نمیکند؛ باید به عشق و اقناع و استدلال دست یازیم . گلستانِ آفریدۀ سعدی اینک در دستان ماست. در ذهن و زبان ماست؛ گلهای فردای ایران را باغبانی کنید تا در گلستان این سرزمین، با طراوت و پویا و شاد بمانند.
مدیر مرکز سعدی شناسی گفت : اندیشه سعدی، چکیده فضیلت انسانی، اسلامی و ایرانی است. این فضیلتها را بگسترانیم تا جای رذیلتها تنگ شود؛ تا مردمان، زاهدان، عالمان، عاشقان، مردان، زنان، جوانان و کودکان بدانند که چگونه زیست اخلاقی، زیست دوستانه، زیست عاشقانه و مردممدارانه، میتواند این سرزمین را گلستان کند.
طنز سعدی و نمایش کاستیهای فردی
معصومی همدانی دیگر سخنران این رویداد به موضوع طنز سعدی با تحلیل شعری در بوستان پرداخت.
به باوراین مدرس ادبیات، طنز گاهی عیبهای دیگران و گاه عیب فرد را نشان می دهد که در آثار سعدی با نوع دوم مواجه هستیم. شعر سعدی انبوهی از کاستیهای اخلاقی را گوشزد می کند که می بینیم کاستیهای مطرح شده ممکن است در مورد هر کدام از ما نیز وجود داشته باشد.
معصومی همدانی تاکید کرد: در واقع این فضیلت پنهان اشعار سعدی است که گلستان و بوستان را خواندنی می کند؛ سعدی فرد را با کاستی های خودش رو به رو میکند.
|