دومین نشست از سلسله نشستهای سعدی شناسی در آرامگاه سعدی باحضور مریم کهنسال و سعید قشقایی برگزار شد.
در این نشست که با همکاری سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی وگردشگری استان فارس و مرکز سعدی شناسی، توسط «انجمن فرهنگ و ادب شیراز» برگزار شد، دکتر مریم کهنسال به گلستانخوانی و دکتر سعید قشقایی به بوستان خوانی پرداختند.
مریم کهنسال در بخشی از سخنان خود گفت:«گلستان سعدی از جمله آثاری است که با جان و دل ایرانیان آمیختهاست؛ چنانکه میتوان گفت، هر کس به پارسی سخن میگوید، زبان و اندیشهاش آراسته به کلام سعدی است. ابیات و حکایاتی که در زبان مردم کوچه و بازار جاری است، خود گواه این مدعاست. گلستان سعدی، مجموعهای از حکایات پندآموزی است که، مخاطبش را به درست اندیشیدن و داشتن صفات نیک انسانی فرامیخواند. نکته اینجاست که پند و اندرز و تعلیم، در زبان سعدی چنان جامهای از زیبایی و لطافت میپوشد که نه تنها مخاطب را آزرده نمیکند؛ که او را با خود همداستان پیش میبرد».
وی در ادامه افزود:«در رویارویی با آثار ادبیِ برجستهای چون گلستان سعدی، خوانش متن و درک مخاطبان اهمیت ویژهای دارد، خوانش متن، مهارت و دانشی است که باید آن را آموخت و پرورش داد. «خواندن»، گفتگو میان مخاطب و متن است. خواندن، متن نوشتار را به گفتار زنده تبدیل میکند. میتوان گفت از لحظهای که متن خوانده میشود، یک قدم از دنیای ادبیات محض فراتر میرود و ویژگیهای پنهانی آن، چون جلوههای نمایشی، امکان بروز مییابند. سعدی به عنوان کسی که پادشاه بیبدیل زبان فارسی است، بیتردید کوشیده است آثاری متناسب با این سنتها بیافریند؛ از اینرو میتوان درآثاری چون گلستان سعدی، با «خوانش هنری» یا به تعبیر دیگر، «خوانش فنی»
او هم چنین گفت: حکایات گلستان به دلیل اینکه سعدی زبان و عناصر سازندۀ آن را به خوبی میشناسد و واژگان را به لحاظ معنایی، بلاغی، خیالانگیزی و ظرفیتهای صوتی و عاطفی، درست در جای خودشان به کار میبرد؛ جلوههای نمایشی چشمگیری دارند. در حکایات سعدی، گاه واژهها جایگزین کنش میشوند و گاه توصیف صحنه و کنشها، بار واژگان را به دوش میکشند. وانمودها، گفتوگوها و شخصیتپردازی در حکایتها به گونهای است که مخاطب راباخود به درون متن میکشاند و او خود را در کنار شخصیتهای درونِ حکایت میبیند. شخصیتها معمولاً تنها با یک صفت شناخته میشوند، ویژگی خاصی که با گره داستان ارتباط دارد. هر حکایت از نقطۀ سکون آغاز میشود، با یک حادثه به سمت آشفتگی پیش میرود و در پایان باز آرامش بر حکایت و اهالی آن سایه میافکند. سعدی با نکتهای پندآموزو امیدبخش، آرامش را به شخصیتها و مخاطب درون متن برمیگرداند و مخاطب غرق در لذتی همچون لذت حضور در صحنۀ یک نمایش، با احساسی آمیخته به شوق، آموزههای اخلاقی و اندیشگانی سعدی را با خود زمزمه میکند».
در پایان مریم کهنسال با خوانش حکایاتی از گلستان سعدی به بررسی ویژگیهای دراماتیک این اثر ادبی هنری پرداخت.
در ادامه سعید قشقایی به بوستان خوانی پرداخت و ضمن سخنان خود پیرامون یکی از ابیات سعدی درباره بیت المقدس گفت:
نخستین کسی که بیتالمقدس را بنا نهاد داود بود، پیش از آنکه کعبه قبله شود، مسلمانان بدان سوی نماز میگزاردند. از زیارتگاههای مسلمانان قبۀ صخره و مسجدالاقصی است. دیوار ندبه نزد یهودیان مقدس است که یک بار مورد هجوم و ویرانی قرار گرفت. با مسیحی شدن قسطنطین امپراطور روم بیتالمقدس اهمیت بسیار یافت. پس از ظهور پیامبر اسلام و مسخرشدن شهربه دست مسلمانان آسیبی بدان نرسید، اما اختلاف مسلمانان و مسیحیان بر سر امکنۀ مقدسه باعث جنگهای صلیبی شد.
سعدی در بوستان در باب سوم هنگامی که به این شهر اشاره میکند:
چو بیتالمقدس درون پر قباب رها کرده دیوار بیرون خراب
مرادش از «دیوار خراب» احتمالاً، دیوار ندبه است که یهودیان در پیش آن بر ویرانی بیتالمقدس ندبه میکردهاند. ممکن است منظور از این دیوار، با توجه به مسأله وجود قبور متبرکۀ فراوان در شهر بیتالمقدس و ویرانی دیوارهای اطراف شهر باشد.
|