•  صفحه اصلي  •  دانشنامه  •  گالري  •  كتابخانه  •  وبلاگ  •
منو اصلی
home1.gif صفحه اصلی

contents.gif معرفي
· معرفي موسسه
· آشنايي با مدير موسسه
· وبلاگ مدير
user.gif کاربران
· لیست اعضا
· صفحه شخصی
· ارسال پيغام
· ارسال وبلاگ
docs.gif اخبار
· آرشیو اخبار
· موضوعات خبري
Untitled-2.gif كتابخانه
· معرفي كتاب
· دريافت فايل
encyclopedia.gif دانشنامه فارس
· ديباچه
· عناوين
gallery.gif گالري فارس
· عكس
· خوشنويسي
· نقاشي
favoritos.gif سعدي شناسي
· دفتر اول
· دفتر دوم
· دفتر سوم
· دفتر چهارم
· دفتر پنجم
· دفتر ششم
· دفتر هفتم
· دفتر هشتم
· دفتر نهم
· دفتر دهم
· دفتر يازدهم
· دفتر دوازدهم
· دفتر سيزدهم
· دفتر چهاردهم
· دفتر پانزدهم
· دفتر شانزدهم
· دفتر هفدهم
· دفتر هجدهم
· دفتر نوزدهم
· دفتر بیستم
· دفتر بیست و یکم
· دفتر بیست و دوم
info.gif اطلاعات
· جستجو در سایت
· آمار سایت
· نظرسنجی ها
· بهترینهای سایت
· پرسش و پاسخ
· معرفی به دوستان
· تماس با ما
web_links.gif سايت‌هاي مرتبط
· دانشگاه حافظ
· سعدي‌شناسي
· كوروش كمالي
وضعیت کاربران
در حال حاضر 0 مهمان و 0 کاربر در سایت حضور دارند .

خوش آمدید ، لطفا جهت عضویت در سایت فرم مخصوص عضویت را تکمیل نمائید .

ورود مدير
مديريت سايت
خروج مدير

بر بلندای هشت دهه با اوجی

 

 آیین اهدای هشتمین نشان مفاخر فارس به منصور اوجی با حضور اهل فرهنگ استان و با سخنرانی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس، مدیر مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی استان و مدیرمسئول روزنامه عصر مردم برگزار شد.

متن کامل سخنرانی کوروش کمالی سروستانی، مدیر مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس با عنوان «بر بلندای هشت دهه با اوجی» را در ادامه می‌خوانید:




 دوباره قصه منصور و بانگ منصور است

هوای باغ نکردیم و دور باغ گذشت

منصور اوجی؛ نامی دیر آشنا که نبض نگاهش با شعر درآمیخته است . تار و پود شعر را می‌شناسد و در شاعرانگی‌هایش آن را به تجلی می‌گذارد. اهل قلم است و سال‌هاست که بر صحیفه ماندگار زندگانی‌اش، نقش شعر می‌زند. فراز و فرودهای بسیاری را پسِ پُشت نهاده است، اما قامت استوارش از نستوهی او حکایت دارد.

ساده و صمیمی، بی‌آنکه تکلفی در کلام داشته باشد؛ چونان رودی جاری و زلال به سخن می‌نشیند. رنگ و روی کلامش ریشه در تبار و نژاد اصیل این سرزمین دارد. از نسل اول شاعران نیمایی است. شعر او جوشش است. زیرساخت آن فلسفه و پیوندش طبیعت دغدغه‌هایش شخصی و انسانی.  اوجی و شعرش با شیراز عجین شده‌اند. آنجا که طلوع بلندای آفتاب از هُرم نفس‌هایش به لبخند آمده است، تا اهوراوش، آوای آشنایش را از درازنای تاریخ به اینک‌ ما پیوند زند؛ آنجا که کاه گِلِ بارانی‌اش، عطر و عبیر بهشت گمشده را می‌مانَد...

گویی اوجی، شاعرِ تصویر در زبان است و در نهایتِ ایجاز تصویر می‌آفریند. هر اتفاق ساده‌ای برای او شعر می‌شود و هر واقعه نیز. نامبردار و ساده و صمیمی است؛ چه در زیست و چه در شعر. بیش از پنجاه سال از شاعری‌اش می‌گذرد و خود بر آن است که :

شاعرم ..........

هزار سال عمر می‌کنم ............

ریشه در درخت دارم و بار....................

غرور شاعرانه اش نوعی تشخص به رفتار و آثارش می دهد. او جوهره شعر اصیل را می‌شناسد و سرچشمه های زلال شاعری را نیک یافته است. تنوع مضامین در شعرهای او، اسب پرخروش خیالش را چنان تازیانه می زند که دشت و صحرا و تاریخ و اسطوره و زندگی و سیاست و عشق را نازک اندیشانه در می نوردد. حلاوت و دل پذیری شعرهایش از لونی دیگر است. تصاویر و مضامین در اشعار او اگرچه یادگار سنت‌های شعر دیروز و امروز ادب فارسی است، اما آثار او بر پایه نگاه معاصر به پدیده ها، شکل یافته اند و در پرنیان کلامش به تجلی رسیده اند. آنجا که لاله‌های احساس، برگ برگِ گل مریم و یاس، از سرآغاز طلوعش پیداست.

فغان و غوغایی که اندرونش را به تاب می آورد و یا هزاهز شادمانگی های بی پایان که در مامن روحش به جوش می‌آید، خروشی می‌آفریند بر قامت کلمات ، که هم سرمنزل شیدایی اوست و هم حکایت از عاشقانگی‌های او دارد؛ راحتِ جان را در لطف سخن و زلال کلامی می‌جوید که انصاف را «خداداد» است.

و این گونه است که شعرش و رقص روحنواز کلماتش، قبول خاطر و وصفی دلپذیر یافته. نازکی طبع لطیفش در بند بندِ اشعارش هویداست؛ گویی طرب سرای محبتی می آفریند که امید عاطفتی از آن بر می خیزد تا به مبارک باد امیدی دست یازد که در کلامش جاری است.

و این‌گونه است که ما را وامدار هنر خویش می‌نماید و تکریم و تعظیم‌مان را برمی‌انگیزد. به خلوت سرایش که پا می‌نهی، جز ملکوت کلمات نمی‌یابی و هر آنچه را که می‌یابی، گویی سوسوی فانوسی است غریب که غریقان بی‌طلوع را خورشید شب افروز می‌نماید؛ از آن پس تردیدی نمی‌ماند كه  اعجاز هنر را می‌شناسد و از آن با ما سخن می‌گوید.

گویی عاشقانه‌های خیال‌انگیزش برخاسته از طبعی روان و واگوایه‌های درونی خلوت‌نشینی است که با خامۀ قلم بر سر انگشتان مرمرین سپیدجامۀ اوراق، نقش بسته است. لحن شعر و کلام شاعر ثابت می‌ماند و تصاویر تداعی‌کننده مفاهیمی کلاسیک و برخاسته از ذهنی بی‌تکلف است که در بخشی، تجربه‌های فردی خویش را و در بخشی دیگر آمال و آرزوهای شاعرانه خویش را با مخاطب در میان می‌گذارد.

آنچه که شعر او را دلپسند و خواندنی ساخته، بی‌تکلفی، صداقت و روانی کلامی است که با صمیمیتی شاعرانه آن را با ما در میان می‌گذارد. گویی گفتمانی است آشکارا که گاه طربناک است و وجدبرانگیز و گاه دردناک و تامل برانگیز.

از این روی ، کارنامه پربار استاد منصور اوجی افتخاری است برای او و همه فرهنگوران ایران زمین. ما نیز به این گنجینه دوست‌داشتنی و تکرارنشدنی، مدیونیم و دیرپایی و پویایی اش را آرزومند!

جز گل به سرت چه بود؟ ای عشق بگو

جز خون به پرت چه بود؟ ای عشق بگو

«منصور» اگر نبود نام دگرت

نام دگرت چه بود؟ ای عشق بگو

 

 

 

 

ارسال شده در مورخه : سه شنبه، 14 شهریور، 1396 توسط ramezani

 
ورود
نام کاربری

رمز عبور

پیوندهای مرتبط
· مطالب بیشتر در مورد
· سایر مطالب نوشته شده توسط ramezani


پربازدیدترین مطلب در زمینه :
شب سعدی، پاسداشت دکتر مظاهر مصفا

امتیاز دهی به مطلب
امتیاز متوسط : 0
تعداد آراء: 0

لطفا رای مورد نظرتان را در مورد این مطلب ارائه نمائید :

عالی
خیلی خوب
خوب
متوسط
بد

انتخاب ها

 چاپ این مطلب چاپ این مطلب

" بر بلندای هشت دهه با اوجی" | ورورد به سیستم / عضویت در سایت | 0 نظر شما چیست؟
این سایت در قبال مطالب طرح شده توسط کاربران هیچگونه مسئولیتی ندارد .
مسئولیت مطالب و نظرات ارائه شده بر عهده کاربر ارائه کننده مطلب می باشد .

بازدیدکنندگان غیر عضو حق ارسال نظر و پیشنهاد در مورد مطالب این سایت ندارند .
برای استفاده از سرویسهای مخصوص کاربران عضو فرم عضویت را تکمیل نمائید .

وب سایت دانشنامه فارس
راه اندازی شده در سال ٬۱۳۸۵ کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به موسسه دانشنامه فارس می باشد.
طراحی و راه اندازی سایت توسط محمد حسن اشک زری