مراسم نکوداشت امین و ابوالقاسم فقیری دو نویسنده و پژوهشگر نامدار فارس برگزار شد؛ در این رویداد نشان مفاخر استان فارس به برادران فقیری اعطا شد.
مدیر مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس در این رویداد برادران فقیری را راویان روح تاریخ شیراز خواند.
در این مراسم علاوه بر کوروش کمالی سروستانی، مدیر مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس، حجت الاسلام و المسلمین موسوی لاری، رئیس مرکز اسلامی رئیس مرکز اسلامی فاطمیه و بهزاد مریدی، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان سخنرانی کردند.
از جمله دیگر سخنرانان این رویداد میتوان به رحیم هودی، پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون و سیروس رومی پژوهشگر و روزنامهنگار پیشکسوت اشاره کرد.
همچنین به مناسبت نکوداشت برادران فقیری از پرتره این نویسندگان و پژوهندگان فرهنگ فارس که توسط استاد علیرضا عطروش نقاشی شده است رونمایی شد.
متن کامل سخنرانی کمالی سروستانی با عنوان "برادران فقیری" را در ادامه میخوانید:
از گاهِ پدیداری نخستین داستانهای آمیخته با سرنوشت مختوم بشر بر صحنه تاریخ ادب و داستان، تا پدیداری هزار و یک شبها و منظومههای غنایی و روایی؛ تا لیلی و مجنونها و خسرو و شیرینها و هفتپیکرها، تا سندبادنامهها و بختیارنامهها و تا به امروز و هنوز، داستان و داستانگویی به عنوان پدیدهای همآوا در هماره نسل بشر، نقشی درخور تأمل داشته است؛
مگر جز آن است که خاطرههایمان با قصهها و حکایتها پیوند میخورد؛ زیباترین خاطرهها و تلخترین آنها؛ و مگر جز آن است که آرزوهامان را؛ آرزوهای دوردست و درازمان را با داستانها پیوند میزنیم تا روح حضور خویش را در آنها بازیابیم، تا هر آنچه نایافتنی است را در بطن قصهها پی ریزیم و بدانها دست یابیم؛
گویی داستانها و حکایتها، آوایمان را بازمیپرورانند و در وسعتی سبز؛ آنگونه که میخواهیم، میرویانند تا سیرابمان کنند؛ تا مزة گسِ خوشبختی را برایمان تجربهپذیر کنند؛ حکایات تنهاییها، سرخوردگیها، شادمانیها و تلخیهای گریزناپذیرمان را در تار و پود قصهها میریزیم و با چشماندازی خوشبینانه، مزرع سبزی را از قالب فرسودة ناملایمات بیرون میکشیم تا حدیثی دیگر از طلوعی دیگر را زمزمه کنیم؛ این حکایاتِ شنوده از نیاکانمان را، عمو نوروزهایمان را، به فرزندان خویش وامیگوییم تا در خلال آسمانی پاک و دشتهایی باز؛ این حدیث پرتکرار را بازیابند که؛
زندگی زیباست؛
زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست؛
گر بیفروزیش
رقص شعلهاش در هر کران پیداست؛
ورنه خاموش است
و خاموشی گناه ماست...
و شگرف آنکه در قصههایمان، همه آنچه ناشدنی است، شدنی میشوند؛ جانمایهای از جنس هستی میگیرند و در باورمان خوش مینشینند، چنانکه از خوشنگاشتههای «فقیریان» در ذهن یکایک ما، پندهای نغزشان به نیکی نقش شده است؛ آئینه رنجها و شادیهایمان شدهاند؛ بدانگونه که سرگذشت پرفراز و نشیب زندگانی را در قالب حکایات و داستان برایمان وامیگویند؛ استاد ابوالقاسم فقیری و استاد امین فقیری با به کار بردن اندیشههای آرمانی و انسانی و نیز خلاقیتهای ویژه هنری خویش، برآنند تا بازتاب زندگی اجتماعی، فردی، فرهنگی و هنری مردمانی باشند که چونان خود آنان، آرزوها و آمالشان را میزیند... .
آنان برآنند تا در لابهلای آثارشان؛ خواستهها، افتخارات، اندوهها و دلتنگیهای بشری را به نمایش بگذارند و از همینروست که قلمرو ادبیات، داستان، حکایت، قصه و پژوهشهای مردمشناسانه؛ گریزگاهی میشود به خلوتسرایی امن و منتهی به آرامش خیال و اندیشه!
نثر روان، صمیمی و خالی از تکلّف و تصنع، روشنان افق اندیشه، اشراف به فرهنگ عامة مردمان این خطه، آشنایی با حکایات و حوادث کهن این سرزمین و رویکرد اخلاقی و تعلیمی در نگارش آثار، دستمایه خلق آنان را، به آثاری با خوانندگانی پرشمار، تبدیل نموده است. در آثارشان بیهیچ دشواری میتوان روح تاریخ این شهر، بزرگان و نامآوران این سرزمین و صمیمیت مردمان کوچه و بازار را بازیافت، مردمانی که استادان فقیری، آنها را خوشحال و شادمان میخواهند و بهزیستی و آرامش خیال این مردمان، منتهای آمال آنان است... در آثارشان با تجربههای زیستی آنان همراه میشوم و در افق معنایی نگاشتههایشان، روح عاشقانگی و دلدادگی را به ریشههایشان بازمیشناسیم، گویی با طرحریزهای خلاقانهشان، چشماندازهایی را ترسیم میکنند که به بازنمایی بافتها و باورهای سنّتی مردمان این سرزمین میپردازد و بدینسان بازآفرینان ماهیتی میگردند که وجه تمایز آنان از دیگر نویسندگان است.
در پویه تاریخ فرهنگی پنجاهساله ایران و فارس استاد ابوالقاسم فقیری در پژوهشهای سترگ فرهنگ مردم نامآور میشود.
عادات و سنن، افسانهها، قصهها، باورها، رقصها و ترانهها و اوراد جادویی اساطیر و ضربالمثلهای عام، او را به تصویر دورنمایههایی رهنمون ساخته که رنگ و بوی هستیشناسانه اوست.
آثارش، حکایت از دغدغههای ذهنی دارد که نه تنها دلباخته هنر و ادب است که بیانگر شیوه فکر و ارزشهای فرهنگی مردمان این سرزمین است و قهرمانان فولکلوری او آینه تمامنمای تمدنی هستند که از آن برخاستهاند.
آنچه را که امروزه در زمینة فرهنگ مردم مینگارد، در فهم و حفظ تاریخ فرهنگی این سرزمین اهمیت دارد و استاد ابوالقاسم فقیری این همه را در کسوت سادگی و بیپیرایگی کلام به ثبت میرساند. سرخوشانه، صمیمانه و متعهدانه، هر آنچه را در این خصوص بازمییابد، به شیوایی میآراید تا ارزشهای فرهنگی مردمان را و ابعاد عمیق زندگی آنان را که به ناگزیر با واقعیتهای عینی پیوند تنگاتنگ دارد، در عینیتی کامل به تصویر کشد و هم از این قرار مخاطبانش را بر سر شوق آورد.
او به گواهی آثارش، تفکر مانایی فرهنگ اصیل سرزمینش را به دوش میکشد و نرمآهنگ صادقانه و مهربانانة کلامش بدان هویت و ماهیتی میبخشد که خاص آثار و شخصیت اوست.
امین فقیری با «دهکده پرملال» و دیگر آثار گرانقدرش یکی از سرآوران نسل دوم داستاننویسان معاصر ایران میشود.
«دهکدة پرملال» یک اتفاق شگفت بود در 1347 و نشان از تولد نویسندهای آگاه و جستجوگر میداد و اندیشه و ذهن خواننده را به فضاهای تازه کشاند و تفکرانگیز و سبکآفرین شد. با نگاهی واقعبینانه، جامعهشناسانه و نثری شاعرانه.
روایت، شگرد ادبی امین میشود و راوی به داستانهایش جان میدهد. از «دهکده پرملال» به «کوچهباغهای اضطراب» میرسد و «کوفیان»، «غمهای کوچکش» را در «سیری در جذبه و درد» روایت میکنند تا «سخن به جنگل سبز و تبردار و تبر» میرسد و با «دو چشم خندانش» «مویههای منتشر» را به «تمام بارانهای دنیا» وصل میکند.
نبضمان را میگیرد و با فری و گربهها و رقصندگان و پلنگهای کوهستان، «زمستان پشت پنجره» را به تماشا مینشیند و در انتظار «سگهای تاریکی» میماند.
در جهان معناییاش، پدیدهها رنگ و لعاب زندگی پیدا میکنند، سبز میشوند و میرویند چرا که در تجربه زیستی او، حرکت، شوق و امید، رودی است جوشان که پایان نمیپذیرد و انکار نمیشناسد.
امین فقیری شادمانگی را برای همگان به آرزو مینشیند، کوشش بسیار او با خامة جان بر طومار کتابهایش، گواه این مدعاست. با او تجربه زیستن را از لونی دیگر میتوان رقم زد، میتوان با او تا فراسوی آمالها و دغدغههای انسانی بال گشود و با درک رنج تا اوج شادمانگی پیش تاخت... .
گویی آرزوهای مردمانش را زیسته است. اندوهشان را و بافة رنجشان را برنمیتابد و در پرند رنگ رنگ مهربانیهایش، زلال عشق را و محبت را، برای همگان به آرزو مینشیند. چنین است که در کولهبار عمرش، رهتوشه عشق مییابیم و جاری مهر.
امین مهربان است. دوستداشتنی است. فروتن است. استاد است و از همه مهمتر انسانی با اخلاق مثالزدنی است.
و بدینسان است که شیراز مدیون استادان نامی خود ابوالقاسم و امین فقیری میشود چرا که آنان با آثارشان فرهنگ، تاریخ و خاطرههایمان را ماندگار ساختهاند؛ بر ماست که جایگاه ارجمندشان را قدر نهیم و به قدر همّت و وسع خویش در پاسداشتشان بکوشیم... .
نامتان پرآوازه باد، نهال قلبتان پرطپش و سهمتان پناه و مهر باریتعالی! مانا و پویا باشید یاران عزیز یکشنبه.
|