رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس با بیان اینکه تنها راه توسعه پایدار، اعتماد به مردم و نهادهای مردمی است از اهمیت این نهادها و انجمنها گفت و آنها را موتور محرک توسعه دانست.
کورش کمالی سروستانی در نخستین همایش ملی «نقش انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران در توسعه علم» که در مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس در شیراز برگزار شد و با حضور پیشکسوتان کتابشناسی همچون جعفر مهراد، فریبرز خسروی و رحمتالله فتاحی همراه بود اظهار کرد: انسان در سیر تکوین و تکامل تاریخی خود از جامعه بدوی متکی بر طبیعت، به جامعه مدنی متکی بر مدنیت گذر کرد. رنسانس آغاز این خیزش بود و قرن بیستم اوج شکلگیری مناسبات قانونمدار روابط اجتماعی که در یک سو دولت و در دیگرسو ملت قرار داشت.
او افزود: در روزگار ما توسعهیافتگی کشورهای جهان با شاخصهای مختلفی سنجیده میشود که یکی از مهمترین این شاخصها نهادهای مدنی است و در این میان انجمنها و سازمانهای مردمنهاد، جایگاه ویژهای دارند.
کمالی گفت: نمیخواهم امروز در این مجمع فضلا، سخنهای تکراری و براهین روشن را تکرار کنم و در جشن بازی با کلمات، خردِ انتقاد پیشه را به قربانگاه ببرم؛ تنها چند نکتهای را بیپیرایه خواهیم گفت و نقدها را به گوش جان خواهیم شنید.
او در ادامه اظهار کرد: ایدههای خلاق و کارا در جامعهای کارساز است که مردم و نهادهای برآمده از آنان، حرف اول را بزنند. اما در نظام ما، بدنه دولت در نهادهای مختلف و به ویژه نهادهای فرهنگی، لخت، بیانگیزه، غیرمتخصص و ناکارآمد است و این امر منجر به زایش بوروکراسی رنجآوری شده است که دموکراسی را تهدید میکند. بوروکراسی فرهنگی نمیتواند موفق به ایجاد معنا و تثبیت ارزشها شود. چون عرصه فرهنگ، عرصه معطوف به حقیقت است و به همین دلیل است که در بوروکراسی فرهنگی همیشه شاهد نوعی نارضایتی در عاملان و مخاطبان هستیم. مخاطبان در این چرخه آنچه را میخواهند، نمییابند و عاملان نیز گزارش و کارنامه کماثر و کممحتوا را در این چرخه پربار میکنند.
رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس گفت: سازمان فرهنگی در جمهوری اسلامی نگران است؛ نگران تکالیف شرعی مردم، نگران سبک پوشش مردم، نگران خوراک و مسکن مردم، نگران مصرف فرهنگی مردم و ... . سازمان فرهنگی نگران است، اما نمیخواهد خود از خویشتن رفع نگرانی کند. این است که حاکمیت با تصدی همهجانبه در فرهنگ و بیتوجهی به نقش مردم و توان و خلاقیت آنان و این که اساسا خود مردم هستند که باید برای اصلاح اوضاع رفتاری شان فکری بکنند و این مردمند که باید از خویش بیاغازند، قدرت زایش بسیاری از جنبشها و جوششهای مردمی در فرهنگ را عقیم کرده است.
او افزود: سازمان فرهنگی در جمهوری اسلامی فاقد الگویی برای سنجش اثربخشی فعالیتهای خویش است و این فقدان ناشی از آن است که دغدغه اثربخشی ندارد و شگفت اینکه دغدغه اثربخشی ندارد. از سویی سازمان فرهنگی خود را متولی تام فرهنگ میداند و خود را نگران جزییترین وجوه فرهنگی مینمایاند و از سویی در پی آن نیست که فعالیتهای خود را در فرآیندی محققانه بسنجد. از دلایل فقدان این الگوی سنجش، فقدان الگوی نظاممند و مستحکم از فعالیت است و چون میزان سنجش علمی و قانون بالادستی روشن و کارا وجود ندارد، بنابراین سازمان فرهنگی هرساله مجموعهای از فعالیتهای اجرایی را به عنوان کارنامه خود عرضه میکند بی آنکه معلوم باشد چرا این فعالیتها انجام شده و منظور و هدف هرکدام چه بوده و چه تناسبی میان این فعالیتها و سیاستهای کلان فرهنگی و نیاز کشور وجود دارد و مهمتر از همه تاثیر هر کدام از این فعالیت ها چه بوده است.
کمالی سروستانی بیان کرد: نمونههای فراوانی از این گونه برخوردها با مسایل فرهنگی و اجتماعی را در 30 سال اخیر میتوان به دست داد که نشاندهنده بیاثر بودن سیاستهای سازمانهای فرهنگی است؛ اقامه نماز، حفظ حجاب، سرانه مطالعه، حفظ محیط زیست و توجه به میراث فرهنگی، تنها نمونههایی از این دست است.
او ادامه داد: به عنوان مثال سالهاست که از ضرورت توسعه کتابخوانی و گسترش فضاهای کتابخانهای و ارج گذاشتن به کتابداران سخن میگوییم. باز همان کژراهه بوروکراتیک ، بیبرنامه و بیسنجش کارکرد، روبهروی ماست. از سازمان فرهنگی انتظار میرود که کتابخوانی را گسترش دهد، سازمان از عامل خود میخواهد که کتابخوانی را گسترش دهد و عامل هم از مخاطب خود میخواهد که کتاب بخواند، ولی نمیخواند .
کمالی گفت: این همه را گفتیم تا به یک نتیجه روشن برسیم. نتیجهای که مطالعات اجتماعی در جهان امروز در اختیار ما میگذارد، در جامعه مدنی و توسعهیافته تنها راه توسعه پایدار، اعتماد به مردم و نهادهای مردمی است. انجمنهایی که به ضرورت و نه به مصلحت توسط علاقهمندان و عاشقان عرصههای مختلف فرهنگی و اجتماعی تشکیل میشوند و با خلاقیت و باور و به صورت داوطلبانه و بدون بوروکراسی جانکاه، تعالیبخش جامعه می شوند؛ انجمنهایی که به صورت علمی و تخصصی و با علاقه و عشق سامان مییابند، و به دنبال تاثرگذاریاند نه گزارشدهی. این انجمن ها در صورتی که از آسیبهای دولتی شدن، بوروکراتیک شدن، کارنامهای شدن، حسادتها، نامجوییها و عدم تحمل دیدگاههای انتقادی اعضا مصون بمانند، مهمترین رکن توسعه فرهنگی و اجتماعی کشور خواهند بود.
او افزود: بدیهی است که دولت و مجلس و نهادهای عمومی لازم است با دیدگاه باز و تصویب قوانین حمایتی مانند همه کشورهای جهان این انجمنها را به موتور محرکه توسعه تبدیل کنند. یکی از نمونههای درخشان این گونه انجمنها، «انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران» است که با فراز و نشیبهای بسیار و با پایمردی هیات موسس عالم و عاشق آن و اعضای مبتکر و کوشایش، امروز جایگاه ویژهای به عنوان یک انجمن علمی در سپهر توسعه فرهنگی ایران دارد. اگرچه این انجمن نباید به داشتههایش بسنده کند و لازم است که با بازنگری مستمر برنامه و سنجش تاثیرگذاری، جایگاه خود را در نظام فرهنگی کشور ارتقا بخشد
|