محمدعلی سپانلو، شاعر و پژوهشگر، شامگاه دوشنبه 21 اردیبهشت ماه روی در نقاب خاک کشید. «شاعر تهران» در آخرین سال های حیاتش میهمان و سخنران یادروز شاعر شیرازی بود. او در آستانه اردیبهشت ماه جلالی 1390 و در همایش همایش «سعدی در قصیده» سعدی را پرچمدار استقلال هنر در شعر ایران خواند.
وی در سخنرانی خود با ذکر حواشی تاریخی به مقایسهی موقعیت سعدی در تاریخ شعر ایران و موقعیت بتهوون در تاریخ موسیقی غرب پرداخت و گفت: «این دو در یک مورد اشتراک دارند. هر دو پایهای را در عرصهی هنری کشورشان بنیان گذاشتهاند که امروز آن را با نام «استقلال هنر از قدرت» میشناسیم. پیش از این دو غالب شاعران در ایران و موسیقیدانها در غرب، مزدبگیر یا حقوقبگیر دربارها و صاحبان قدرت بودند. از رودکی تا سعدی در شعر فارسی چنین مقولهای قابل پیگیری است. اگر استثنایی هم باشد مثل سنایی، از اینروست که وی روی از دنیا برمیگرداند، اما سعدی همیشه در متن جامعه حضور داشته است و کوشیده مستقل زندگی کند. بتهوون نیز در غرب اولین موسیقیدانی است که در برابر یک سفارشدهند میگوید: حوصلهی انجام این کار را ندارم یا میگوید: فعلا چیزی به من الهام نشده است. میراث وی در آینده به واگنر میرسد. منش سعدی هم چراغ راه کسانی میشود که بعدها در عرصهی شعر فارسی ظهور میکنند و سرانجام میرسیم به دوران مشروطیت که شعر به کل از دنیای سفارش جدایی میگیرد. پرچمدار استقلال هنر در شعر ایران سعدی است و پرچمدار این استقلال در موسیقی غرب کسی نیست جز بهتوون.»
درباره سپانلو
سپانلو متولد 29 آبانماه سال 1319 در تهران بود. «رگبارها»، «پیادهروها»، «سندباد غایب»، «هجوم»، «نبض وطنم را میگیرم»، «خانمزمان»، «تبعید در وطن»، «ساعت امید»، «خیابانها، بیابانها»، «فیروزه در غبار»، «پاییز در بزرگراه»، «ژالیزیانا»، «کاشف از یادرفتهها» و «قایقسواری در تهران» از مجموعه شعرهای این شاعرند.
همچنین ترجمه «آنها به اسبها شلیک میکنند» نوشته هوراس مککوی، «مقلدها» نوشته گراهام گرین، «شهربندان» و «عادلها» نوشته آلبر کامو، «کودکی یک رییس» نوشته ژان پل سارتر، «دهلیز و پلکان» شعرهای یانیس ریتسوس و «گیوم آپولینر در آیینه آثارش» - شعرها و زندگینامه گیوم آپولینر - از دیگر آثار منتشرشده او هستند.
«چهار شاعر آزادی» (زندگی و احوال چهار شاعر عصر مشروطه؛ عارف قزوینی، میرزاده عشقی، ملکالشعرا بهار، فرخی یزدی) دیگر کتاب این پژوهشگر است.
محمدعلی سپانلو که در سالهای دور تجربه حضور در فیلمهای «آرامش در حضور دیگران» (ناصر تقوایی / 1351)، «ستارخان» (علی حاتمی / 1351) و «شناسایی» (محمدرضا اعلامی / 1366) را داشت در سال 1380 هم در فیلم «رخساره» امیر قویدل به ایفای نقش پرداخت.
«نام تمام مردگان یحییست
نام تمام بچههای رفته
در دفترچه دریاست
بالای این ساحل فراز جنگل خوشگل
در چشم هر کوکب
گهوارهای برپاست
بیخود نترس ای بچه تنها
نام تمام مردگان یحییست...»
محمد علی سپانلو
|