سعدی و سروانتس، منتقد شرایط اجتماعی خودهستند. دومین روز از همایش سعدی و سروانتس با حضور فرح نیازکار، محمد دهقانی، مریم حقروستا، کاوه میرعباسی، علی فیضاللهی، کوروش کمالیسروستانی و علی اصغر محمدخانی در مرکز فرهنگی شهرکتاب برگزار شد. سعدی شناسان و سروانتس شناسان طی دو روز به بحث و بررسی در خصوص شباهت ها و تفاوتهای دو مظهر مهم ادبی ایران و اسپانیا پرداختند.
این برنامه به همت مرکز سعدیشناسی، مرکز فرهنگی و بینالملل شهر کتاب، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و دانشگاه کمپلوتنسه مادرید برگزار شد. فرح نیازکار، استاد دانشگاه و سعدی پژوه نخستین سخنران برنامه روز دوم بود.
سروانتس می گوید جامعه اش قهرمان نمی خواهد
وی به موضوع «گفتمان انتقادی در گلستان سعدی و دنکیشوت سروانتس» پرداخت و با طرح این پرسش که «ادبیات چه کارکردی در عرصه های مختلف دارد و پاسخگوی چه نیازی در بشر است؟» گفت: نیچه می گوید اگر هنر و شعر نبود حقیقت ما را نا بود می کرد. هنر ما را از عقل معاشی به عقل معادی سوق می دهد و رسالت سنگینی به عهده شاعران، نویسندگان وهنرمندان ما قرار دارد.وی افزود: شاعران با زبان اشارت و بیان، نبوغ شاعرانگی و اندیشه خود بازتاب دهنده آرمان های بشری هستند. شاعران و نویسندگان هستی خودشان را زیرو و رو می کنند وروح آن ها تبدیل به آیینه خواسته های مردمشان می شود. آن ها متفکرانی هستند که ما را با اندیشه های حقیقی نزدیک می کنند. ما در مورد شاعران و نویسندگان با صاحبان فکر و تامل روبه رو هستیم.
نیازکار با بیان اینکه گلستان و دن کیشوت پیش زمینه تاملی دارند، به شباهت های دو اثر پرداخت و گفت: هر دو این اثر با توجه به شرایط اجتماع روزگار خود پدید می آیند. گلستان تصویری از جامعه زبان خود است و سعدی در کتاب خود مسائلی اجتماعی را بیان می کند که دامنه همه افراد جامعه را بر می گیرد.گلستان دارای مفاهیمی تعلیمی، انتقادی است و نوع نگاه انتقادیش، نظریه اجتماعی سعدی را نشان می دهد.
وی ادامه داد: در کل هشت باب گلستان و از همان حکایت اول، سعدی بالاترین مقام اجتماعی جامعه که همان پادشاه است را مورد خطاب و نقد قرار می دهد؛ هاله ای خطرناک به دور پادشاه می کشد و نکاتی را به او منتقل می کند که بیشتر کنش های منفی دارند. در توصیف پادشاهان صفات منفی می آورد. به طور کل شخصیت پادشاه در گلستان منفی است. اگر هم کنش های مثبتی از پادشاهان می بینیم که پنج مورد در باب اول است، آن را به وزیران و شخصیت هایی چون انوشیروان و بزرگمهر نسبت می دهد.
نیازکار با اشاره اینکه در 41 حکایت از گلستان، 27 مورد خطاب مستقیم به پادشاه دارد، تاکید کرد که اعتراض سعدی برای گسترش عدالت است و از پادشاه می خواهد حرمت رعیت را نگه دارد. او در «گلستان» خواهان عدالت و مشخص کردن راه سعادت و توصیه آن به دیگران است، بنابراین اگر ما از این دیدگاه نگاه کنیم، میبینیم که رمان دن کیشوت سروانتس نیز به شکل دیگری همین موضوع را مطرح میکند.
وی افزود: در رمان دن کیشوت میبینیم که دوران پهلوانها به سر آمده و دوران نوزایی جامعه است. به همین جهت است که وقتی جامعه را خالی از پهلوان میبیند، تصمیم میگیرد که سفر کند و در مسیر سفر با پدیدههایی مثل آسیابهای بادی و کاخها به نبرد بپردازد. در واقع سروانتس در این رمان به نوعی میخواهد نشان دهد که قهرمانش قصد دارد با سنتهای خرافی و نادرست مبارزه کند، اما در پایان شکست میخورد ولی به آزادی میرسد.
او ادامه داد: شاید نویسنده در دن کیشوت میخواهد بگوید جامعهای که تباهی و سیاهی در آن زیاد است بیشتر از آنکه به قهرمان نیاز داشته باشد به اصلاح درونی نیاز دارد.
سعدی و دن کیشوت در پی نام نیکو بوند
محمد دهقانی سخنران دیگر این برنامه بود که درباره «سفرهای دن کیشوتوار سعدی» گفت: میان سعدی و سروانتس می توان شباهت هایی یافت. سعدی شاعری واقعی است که در قرن هفتم هجری و در دهه ششم عمر خود بوستان و گلستان را تصنیف می کند. از سوی دیگر دن کیشوت در رمان سروانتس شخصیتی خیالی است که 400 سال بعد از سعدی در قرن 17 میلادی پا به عرصه وجود می گذارد. ما با هر دو در آستانه پیری آشنا می شویم؛ تصویر دهنی ما از سعدی مربوط به دوره پختگی اوست و به همین خاطر هم از لقب پر احترام شیخ استفاده می کنیم. دن کیشوت هم وقتی به صحنه می آید پنجاه سال دارد و معلوم نیست پیش از این چه می کرده است.
وی با اشاره به دیگر خصوصیت های مشترک دن کیشوت و سعدی گفت: هر دو نصحیت گو هستند هر چند سعدی بر خلاف دن کیشوت دشمن واقعیت نیست. از میان شباهتهای این دو دلبستگی به مسافرت دیده میشود. چنانچه سعدی دست کم یکی از آثار خود را از سفر طولانی به شام و رم بازآورده است و به همین خاطر مضمون سفر حتی در اشعار او هم قابل ردیابی است. سعدی و دن کیشوت همواره همان آدم های سابق هستند و سفرها تغییری در حالت های آن ها پدید نمی آورد..
این پژوهشگر ادامه داد: دن کیشوت مثل سعدی گردشگری خود را برای از بین بردن ظلم انجام میدهد، اما سعدی و دن کیشوت هر دو سخت در پی آوازه و نام نیکو هستند. در بسیاری از حکایتهای بوستان و گلستان قهرمان داستانها خود سعدی است که بیشباهت با برخی از حکایتهای دن کیشوت نیست. هر دوی آنها استعداد غریبی در جایگزینی خیال با واقعیت دارند.
مترجم دن کیشوت تحت تأثیر سعدی بوده است
در ادامه این مراسم علیاصغر محمدخانی - معاون فرهنگی شهر کتاب - با یادی از محمد قاضی مترجم رمان «دن کیشوت» در سخنانی گفت: برخی از بخشهای رمان «دن کیشوت» با ترجمه محمد قاضی بسیار به سبک نگارش سعدی در «بوستان» نزدیک است و این به خاطر این است که محمد قاضی در زمان ترجمه سخت تحت تأثیر سعدی بوده است.
او همچنین اظهار کرد: در ایران تاریخ سروانتس پژوهی و ترجمه با این که خیلی پر برگ و بار نیست اما آغاز شده است. در عوض ترجمه آثار سعدی و سعدی پژوهی در اسپانیا کمتر اتفاق افتاده و تلاش بیشتری در این زمینه میطلبد.
تاثیر پذیری سروانتس از مسلمانان
در ادامه این مراسم مریم حق روستا درباره «عناصر شرقی و اسلامی دردن کیشوت» به سخنرانی پرداخت و گفت: ادبیات مکتوب اسپانیا از اوایل قرن 11 مکتوب شد و در این مدت تأثیر مسلمانان و مفاهیم اسلامی در آنها غیرقابل انکار است، زیرا در این کشور هشت قرن همزیستی مسالمتآمیز بین فرهنگ اسلامی با دیگر مذاهب بوده است.
حق روستا در ادامه به برخی از اقدامات حاکمان اسپانیایی در پایان هشت قرن حضور مسلمانان در این کشور برای بیرون راندن آنان اشاره کرد و در این زمینه توضیحاتی را ارائه کرد.
وی با اشاره به حضور سروانتس در جنگ های اسپانیا و اسارت وی در الجزیره گفت: سروانتس 5 سال در میان مسلمانان زندگی می کند و تاثیرات زیادی از آنان می گیرد که برخی از عناصر استفاده شده در این رمان از فرهنگ اسلامی و اعراب مسلمان در این کشور گرفته شده است.
او همچنین به بخشهایی از رمان دن کیشوت اشاره و اظهار کرد: تاثیر پذیری رمان را از همان عنوان کتاب می توان برداشت کرد. ساختار رمان دن کیشوت همان ساختار قصه در قصه است که نشاندهنده ساختار قصههای شرقی مثل «سنبادنامه» و «طوطینامه» است. یک چهارم شخصیت های این داستان « موریسکو» ، مسلمانانی که در اسپانیا ماندند، هستند .
حق روستا همچنین به فصل نهم دن کیشوت اشاره کرد و گفت: از این فصل یک دانشمند مسلمان وارد ماجرا میشود که همین موضوع باعث شده است این نظر برخی از پژوهشگران را که میگویند سروانتس مخالف مسلمانان بوده است زیر سوال برود، زیرا نویسندگان دیگری معتقدند که اگر او مسلمانستیز بود بخشی از کتاب را به یک نویسنده مسلمان اختصاص نمیداد.
دن کیشوت مهمترین پرسوناژ تاریخ ادبیات جهان است
در ادامه این مراسم کاوه میرعباسی با موضوع «سیمای مسیحگونه دن کیشوت» گفت: در ادبیات نویسندگانی هستند که یکی از آثار آنها تمام آثارشان را تحت تأثیر قرار میدهد، به طوریکه وقتی نام نویسنده میآید ما بیاختیار یاد آن اثر میکنیم. در ادبیات سروانتس و دن کیشوت این خصوصیت را دارند.
او ادامه داد: مواردی هم هستند که شخصیت و پرسوناژ رمان جایگاه ویژهای در رمان پیدا میکند که رمان «دن کیشوت» از این دست است. به طوری که شخصیت دن کیشوت از خود رمان دن کیشوت نیز مهمتر شده است، کما اینکه الان ما پدیده دن کیشوتیسم را داریم. این به خاطر این است که دن کیشوت دیگر از عرصه ادبیات بیرون آمده و به حوزههای روانشناسی و جامعهشناسی نیز پای گذاشته است.
این مترجم اظهار کرد: پرسوناژ دن کیشوت به دلیل غنایی که دارد یکی از فراگیرترین پرسوناژهای تاریخ ادبیات است. به همین خاطر فکر میکنم دن کیشوت مهمترین پرسوناژ تاریخ ادبیات جهان است.
او سپس در ادامه به حضور و ظهور پرسوناژ دن کیشوت در آثار برخی از نویسندگان از از جمله رمان «ابله» داستایوفسکی اشاره و اظهار کرد: پرسوناژ دن کیشوت برای بسیاری از نویسندگان مظهر آرمان و ایمان بوده است به همین خاطر این پرسوناژ یک شخصیت مسیحگونهای برای عدهای نویسندگان داشته است که نمونه آن در رمان «ابله» است.
او سپس به برخی از نشانههای موجود در این کتابها برای اثبات نزدیکی مفهومی و مضمون بین شخصیت دن کیشوت سروانتس و «پرنس میشکین» رمان «ابله» مثالهایی را ذکر کرد.
وی در خصوص حضور پرسوناژ دن کیشوت به شخصیت رمان «نازارین» اثر نویسنده شهیر اسپانیایی، گالدوس و همچنین نقاشی های سالوادور دالی اشاره کرد.
میرعباسی در پایان از قول لورد باردون گفت: «دن کیشوت» غمبارترین رمان دنیاست، چون ما را وادار میکند به آرمانگرایی بخندیم.
در دن کیشوت هیچ چیز تصادفی نیست
علی فیضاللهی نیز با موضوع « مفهوم جنون در دن کیشوت» سخنانی را بیان کرد و در این رابطه گفت: سروانتس یک شخصیت خلق کرده است که به او صفت جنون داده است تا به این واسطه بتواند بهتر حرفهایش را بزند. البته جنون با دیوانگی فرق دارد.
وی تاکید کرد: در دن کیشوت هیچ چیز تصادفی نیست؛ در این این رمان سروانتس با خوانندگان ارتباط برقرار می کند، به آن ها فرصت قضاوت می دهد و نتیجه اخلاقی از اثرش می گیرد که ریشه هایی اسلامی هم دارد. او نگرش خودش را از زندگی در آن دوران ارایه می کند و به درک عمیقی می رسد که به خاطر تماس با مسلمانان هست.
فیض اللهی دن کیشوت روایت شده توسط سروانتس را مجنون خواند و نه دیوانه و گفت: جنون بار مثبت و معنویتی در خودش دارد. خواننده هم به درکی متقابل از دن کیشوت می رسد و او را به عنوان یک مجنون هویت بخشی می کند . سروانتس از شخصیت داستان شوالیه ای می سازد با فرمت اسلامی و مفاهیم غربی.
وی با اشاره تکرار صفت «رحمان و رحیم» در قرآن گفت: در رمان سروانتس، دن کیشوت بر رحمان بودن و شفقت تاکید می کند. او در جای جای کتابش از ترس از خدا می گوید و تفسیری شگفت انگیز از جنت الهی ارایه می کند. می خواهد بگوید آنچه در این دنیاست نمونه کوچکی از جهان دیگر است و سعی در ایجاد ارتباط با خالق، عشق الهی و جهان دیگر دارد.
|