دومین روز از همایش «حافظ و دوستی» ، چهارشنبه (17 مهر ماه) در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد ؛ در این روز با اشاره به تاکید حافظ بر دوستی، به تصویرگری از دیوان حافظ و اعتبار مجسمههایی که از او ساخته شده، پرداخته شد. برگزاری این برنامه با همکاری دانشگاه حافظ شیراز، مؤسسهی دانشنامهی فارس و انجمن دوستی ایران و تاجیکستان بود. در ابتدای این مراسم مهدی محبتی، حافظ پژوه و استاد زبان و ادبیات فارسی با طرح سوالی، بیان داشت، دوست و دوستی در دیوان حافظ چه تحولی را طی کرده است؟ یا اصلاً تحولی را طی کرده یا نه؟ وی اضافه کرد: سوال دیگر این است که در غزلیات پانصدگانه، ما با چه مراحلی از دوست و دوستی آشنا میشویم و وقتی در حافظ دوست را میخوانیم چه تصوری از آن بیت و آن غزل و یا واژه در دل خودمان جا بیاندازیم؟
محبتی ادامه داد: حافظ در کلیات غزلیات خود از 61 هزار و 727 واژه استفاده کرده است که از این تعداد حدود 50 واژه دوست و دوستی گنجانده شده است که اگر این واژه با واژههای مترادف معنایی همانند «یار» که در دیوان حافظ غالباً با همان مفهوم دوست به کار میرود، را مورد توجه قرار دهیم به بیش از یک هزار واژه خواهد رسید. وی افزود: اگر واژههایی که در توصیف «یار» به کار رفته است همانند زلف، ابرو، مژگان و چیزهایی که مرتبط با توصیف یار است و به علاوه آن توصیفی که از ابروی یار را هم ضمیمه این مهم بکنیم حجم این واژهها بسیار افزایش خواهد یافت.
تقریباً 7 درصد دیوان حافظ مرتبط با مسئله ریا و ریاکاری است این حافظ پژوه گفت: اگر واژههای استعاری که حافظ برای توصیف دوست به کار میبرد را ضمیمه کنیم همانند سرو، ماه، خورشید و مجموعه آنها را در کنار هم با واژههای نظیرشان یعنی واژههایی که مستقیماً با آن مرتبط هستند، توضیح میدهد و یا به صورت سمبولیک و استعاری آن را توضیح میدهد یکدفعه متوجه میشویم که از 71 هزار واژه، آن چه مربوط به محبت، دوستی، عشق و توصیف دوست است بیش از 35 تا 40 درصد از دیوان حافظ را به خودش اختصاص میدهد. وی اضافه کرد: دیوان حافظ در قدم اول، دیوان دوستی و محبت است و این مطلب که گفتهاند حافظ قهرمان مبارزه با «ریا» است، درست بوده اما برای حافظ کافی نیست چراکه واژه «ظاهر» مجموعاً در دیوان حافظ 37 بار، «زلف» 25 مرتبه و «ریا» 15 بار به کار رفته است یعنی تقریباً 7 درصد دیوان حافظ مرتبط با مسئله ریا و ریاکاری است.
حافظ، قهرمان تبیین مفهوم دوستی و محبت در بشریت است محبتی ادامه داد: حافظ قهرمان مبارزه با ریا است اما این توصیف تنها برای او کافی نیست چراکه حافظ، قهرمان جاانداختن مفهوم دوستی و محبت در بشریت است، و به نوعی قهرمان مکتب عاشقی و دوستی است؛ به همین دلیل است که در دنیا حافظ از حیث جااندازی مکتب محبت طرفدار دارد.
وی اضافه کرد: در اینجا این سوال مطرح است که در مکتب حافظ واژه دوست یک مفهوم مناسبتی و بدون پشتوانه نظری است یا این که حافظ از دوستی و دوست، مفهوم منظم و منسجمی را سراغ دارد و بر اساس آن مکتب خودش را ارائه میدهد؟. این استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: در این راستا سه نظریه وجود دارد، این که دوست همان آدمهای واقعی روزگار خودش است و هیچ مفهوم مجازی و معنوی برای آن درنظر گرفته نمیشود و یا کسانی که اعم از مذکر یا مؤنث دوستشان داشته و به آنها دل میداده، دوست تلقی میشود.
دوست، بیش از هر چیزی در دیوان حافظ یک امر ساخته و برخواسته از ذهن شاعر است وی اضافه کرد: دومین نظریه این است که منظور از دوست، همان مفهوم غیرزمینی و پروردگار است و سومین نظریه که تاکنون کمتر درباره آن کار شده، این است که به نظر میرسد دوست، بیش از هر چیزی در دیوان حافظ یک امر ساخته و برخواسته از ذهن شاعر است یعنی نه به معنی یک امر معنوی کاملاً متعالی، و نه به موجود محسوس معین یقین دلدار.
محبتی ادامه داد: در این جا یک سوال دیگر مطرح است که آیا در مکتب حافظ دوست و دوستی به اندازه خیال، که خودش دوست را میسازد، قشنگی دارد؟ آیا این واژه میتواند حافظ را آن قدر تعالی دهد که جاناش را به او بدهد؟ عدم وجود ترتیب تاریخی برای غزلیات حافظ این حافظ پژوه بیان کرد: مشکلی که در هر سه مرحله دوست و دوستی وجود دارد، این است که ما هیچ ترتیب تاریخی برای غزلیات حافظ نداریم، جزء به ندرت، یعنی اگر غزلیاتی پیدا شود، که تاریخ دقیق آن همانند چیزی که شاعران امروزی مینویسند، وجود داشته باشد، میتوانستیم بر اساس آن سیر تحولاتی روحی حافظ را در ان خصوص پیدا کنیم، که امکانپذیر نیست.
وی با بیان اینکه هیچ کسی نخواهد توانست، غزلیات حافظ را بر اساس دادههای تاریخی تنظیم کند، اضافه کرد: بر اساس زمان خطی و مستقیم نمیتوانیم غزلیات و مفاهیمی از حافظ را تنظیم کنیم و به ناچار باید زمان را حلقوی کنیم یعنی دوست را بر اساس مراتب روحی حافظ تنظیم کنیم که این جا خود حافظ تأملی دارد که دوست را بر اساس زمان خطی تنظیم نکند چون مسائل محبت ارتباطی با زمان ندارد. حافظ بر مجموعه عرفان زمان خودش تسلط داشت به گفته محبتی، اگر بخواهیم بر اساس کلمات مشابه با دوستی که از دیوان حافظ سراغ این مفهوم برویم، حجم شواهد هر کدام از لحاظ ابیات بالای یکصد تا دویست خواهد شد اما بنده سعی کردهام که فقط از واژه دوست یا مفهوم و کلمه دوستی استفاده کنم و به ندرت از واژه معادل آن همانند «یار» بهرهمند شوند.
وی افزود: حافظ بر مجموعه عرفان زمان خودش تسلط داشت یعنی دو مکتب مهم عرفانی عهد خودش را یعنی مکتب ذوقی خراسانی را و مکتب نظری ان عربی را کاملاً میشناسد و هر دوی آنها را به علاوه تفسیر قرآن و به نوعی تفسیر کلامی و عرفانی قرآن در مشت خودش جای داده و آنها را جزو جان خود کرده است.
این استاد زبان و ادب فارسی گفت: حافظ، زمان درهم ریخته ابن عربی یعنی زمان بیزمانی را و عرفان ذوقی خراسانی را میشناسد و در هم ادغام میکند و طرح خودش را در باب محبت میریزد. مهمترین سرمایه حافظ در برخورد با مشکلات، اشتیاق و میل بیپایان است وی بیان کرد: حافظ، انسان کامل نیست بلکه کاملاً انسانی است که همه ابعاد وجودی ما را عمیقتر و بهتر از ما درک میکند به این معنا که از یک انسان کامل، کاملتر است و حساسیت انسانی آن فوقالعاده قوی است.
محبتی ادامه داد: اگر به دیوان حافظ توجه کنید، متوجه میشوید که حافظ 104 بار «باد صبا» را وسیله ارتباط با دوست قرار میدهد، همچنین در زمان حافظ فیسبوک، ایمیل و موبایل، تلفن و نامه نبود و دو نفر از قبیله دور افتاده همانند مجنون و لیلا چگونه با هم ارتباط برقرار میکنند این سخن من بسیار جدی و به دور از طنز است.
وی افزود: مقوله خیال در حافظ، باید مورد تفسیر قرار گیرد اما بنده معتقدم محافظ در مقوله خیال، بسیار تحت تأثیر مکتب ابن عربی است، چراکه وی با صراحت میگوید، حقیقت این زندگی جز خیالهای متعدد ما چیز دیگری نیست.
عشق و دوستی دیوان حافظ را شکل داده است در ادامه بهاالدین خرمشاهی- حافظشناس برجسته- هم با اشاره به تحقیقهای خود در زمینه عشق در دیوان حافظ بیان کرد: دیوان حافظ دیوان دوستی است و انتخاب کردن از دیوان او کار دشواری است و هر جایی از دیوان او را باز کنید، حرفی از دوستی و معشوق و جان و جانان و یار و رفیق هست.
او افزود: حافظ سه جور عشق و دوستی را در غزلهاش آورده است: یکی دوستی و عشق الهی، عشق انسانی و دیگری دوستی ادبی که شاعر در اینجا مضمون پردازی شاعری کرده و برای گذران شعر مدد گرفته است.
خرمشاهی با اشاره به اینکه غزل حافظ با دوستی و عشق شکل گرفته است، گفت: در دیوان حافظ 250 بار کلمه عشق به کار فته است. اما تعداد واژه عقل که برای عشق مشکلزایی میکند کمتر است. حافظ سه دستاورد بزرگ در شعرش دارد که رندی، عشق و دوستی است و عشق و دوستی این دیوان را شکل داده است. تصویرگری از دیوان حافظ به روح شعر او نرسیده در ادامه آیدین آغداشلو- پژوهشگر و نقاش- هم درباره تصویرگران حافظ و دیوان حافظ سخن گفت و تاکید کرد: سنت کتابآرایی ایرانی، سنتی است که در آن خوشنویس کتاب را مینویسد و بخشی را برای نگارگر باقی میگذارد تا تصویر کند. بنابراین او حالتی انفعالی نسبت به خوشنویس داشته و نمیتوانسته که غزلی را که دوست داشته، تصویر کند. شاید غلو نباشد که عنوان کنم در میان هزاران نمونهای که از این دیوان ترسیم شده، کم بودهاند نگارگریهایی که به روح غزل حافظ نزدیک شوند. اگر چه هدف هم همین بوده است.
او ادامه داد: رابطه نقاش در طول هزارسال کتابآرایی ایران، رابطهای نسبی بوده و او میدانسته به این نمیرسد که همه غزل حافظ را تصویر کند، بنابراین به تصویر بخشی از غزل بسنده میکرده است و این رابطه تقلیلی است؛ یعنی غزل به یک بیت تقلیل داده میشده و بعد آسانترین بخش هم تصویر میشده است. این را در مقابل غزل حافظ که دستنیافتنی است، قرار بدهید. در شعر شاعرانی چون نظامی یا فردوسی امکان تصویر مجلس بیشتر است؛ مثلا تصویر لحظه مرگ سهراب آسانتر بوده اما تصویر شعر سعدی و حافظ بسیار دشوار است. اما به هر حال نگارگری با تصویر بهشت رنگین توانسته دیوان حافظ را به تصویر بکشد اما حقیقت این است که نتوانسته از پس روح حافظ برآید.
این نقاش پیشکسوت درباره نگارگری در قرن نهم و دهم هم گفت: در تمام نمونههایی که در قرن نهم و دهم داریم با بهترین طراحیها و نقاشیها از شعر حافظ مواجه هستیم اما مگر میشود با تصویر، چیزی به غزل حافظ اضافه کرد. یکی از زیباترین نقطههای اوج این نگارگری نقاشی سلطانمحمد نقاش است که از غزل «دوش ملائک در میخانه زدند / گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند» نقاشی شده است و این نزدیکترین نقاشی به شعر حافظ است و نتوانسته کل غزل را ترسیم کند اما نمونههای دیگر فاصلههای بسیار دارد. درباره سعدی و خیام هم همین شرایط هست اما بعد تصویرگری رو به سقوط میرود تا جایی که کار مضحک میشود. خصوصا از دوره قاجار به بعد که هنر نفسانی میشود و کار به یک مسخرهبازی غریب بدل میشود که با آمدن صنعت چاپ به ایران این سقوط به نهایت میرسد و برهنگی در کار میآید که در نگارگری ایران حضور نداشته است. کل تصاویر برهنه ایرانی در نگارگری بیش از 200 تا نیست. آنها یک موضوع عظیم را به یک امر نفسانی نزدیک میکنند و من نمیتوانم این را بر نگارگری ایرانی ببخشم چون آنها از نظر توانایی پایین نبودند اما تصویر شعر حافظ را به مغازله و عاشق و معشوق میرسانند. این نوع تصویرگری جا میافتد و به نظر میرسد که دیگر قصه همین است. این بحث با چاپ نسخههای رنگی از دیوان حافظ به پایان میرسد. آغداشلو تأکید کرد: اما به هر حال در تذهیب باغ بهشت ایرانی میتوان نقاطی را دید که به آن تکیه کرد اما امید دارم نسل جدید بتواند حامل آن روح بزرگ باشد، هر قدر دور و هر چه غیر مستقیم.
مجسمهای از حافظ در شیراز نیست در ادامه کوروش کمالی سروستانی-مدیر مرکز سعدیشناسی و حافظ شناس- هم با اشاره به اینکه در شیراز مجسمهای از حافظ نیست، گفت: هیچ مجسمهای از حافظ در شیراز نیست چون هیچ مجسمهای از او مورد تأکید حافظشناسان و هنرمندان نیست. ما تأکید کردیم تصویری از او با کمک حافظ شناسان تصویر کنیم و آغداشلو هم اتودی زدند. اما گفتند این هم تصویر حافظ نیست، بنابراین مجسمهای ساخته نشد. آغداشلو هم در پاسخ به این پرسشها گفت: من میتوانم بگویم اکثر نقاشیها و مجسمهها از حافظ پیرمرد محترمی با دستار و قیافه متفکر است و چطور میشود روح حافظ را که در چهره او باید باشد، تصویر کرد؟ و من با نهایت احترام برای همه، هیچ کسی را نمیشناسم که بتواند این تصویر را ایجاد کند. ابوالحسنخان صدیقی از ابوعلیسینا، سعدی و فردوسی تصاویر کشید که توانست آنها را بقبولاند اما اگر از حافظ نمیشود به دلیل کمبود استعداد نیست، بلکه به این معناست که فاصله با هنر آکادمیک زیاد شده و ما کمتر استادی را داریم که اندام انسان را خوب بشناسد و بتواند آن را با روح ادبیات بیامیزد. چون این نیست هر گونه پول خرج کردنی در این زمینه بیفایده است. دیوان حافظ عمیقترین تألیف انسانشناسانه بشر است دیوان حافظ عمیقترین تألیف انسانشناسانه بشر است غلامحسین ابراهیمی دینانی، چهره ماندگار فلسفه ایران هم در سخنرانی خود با موضوع «صدق دوستی حافظ» عنوان کرد: آنچه مردم از حافظ میشناسند یک کتاب شعر است حتی زندگی او خیلی روشن نیست اما کتابش همه جا هست و عارف و عامی در داخل و خارج کشور آن را دارند. کتاب او کتاب شعر است وی در زمره فلاسفه نیست البته عارف هست ولی فیلسوف نیست و در زمره شعراست، شعر او جاودانه است هر کس میتواند گمشده خود را در شعر حافظ پیدا کند. حافظ سهل ممتنع به زبان مردم سخن گفته است وی در ادامه افزود: اگر یک جمله بخواهم درباره شعر حافظ بگویم این است که شعرش سهل ممتنع است حافظ آسان و روان اما در عین حال سخت و پیچیده است و این هنر حافظ است که به زبان مردم صحبت کرده اما فقط به یک زبان آن هم از انسان سخن گفته است. شعر حافظ انسان شناسی ابعاد روح انسان است دینانی با بیان اینکه هیچ تعجب نکنید اگر بگویم در تألیفات بشری کتابی به عمق دیوان حافظ در زمینه انسانشناسی وجود نداشته باشد، افزود: شعر حافظ انسان شناسی است تمام ابعاد روحی انسان را مورد تأکید قرار داده است وی از منظر شهر و سفر سخن نگفته، البته شاید سفر نرفته و اگر هم رفته اهمیتی به مناظر نمیداده است، چرا که تفسیر جهان آسان است عالم در مقابل تفسیر انسان مقاومت نمیکند اما این انسان است که تفسیرش سخت است چرا که مقاومت میکند و به ادراک انسان تن نمیدهد. وی با طرح این پرسش که از دوران سقراط، افلاطون و ابن سینا تعاریف مختلفی از انسان شده اما آیا این تعاریف درست است، خود پاسخ داد: خیر، انسان را نمیتوان ساده تفسیر کرد اعماق او پیچ در پیچ است همه میگویند انسان به ذات اجتماعی است اما یک فیلسوفی گفته انسان اجتماعیِ غیراجتماعی است این همان تناقض بشری است. غایت تاریخ خودشناسی مورد تأکید لسانالغیب است وی با بیان اینکه اشعار حافظ تک به تک حتی یک مصرعش قابل تفسیر و یک واژه دارای مطلب است، گفت: او تمام عمر به انسان فکر کرده است البته کارش تاریخی نیست ولی اگر بود هم تاریخ را انسان بوجود آورده است. غایت تاریخ این است که انسان خود را بشناسد حافظ بر این تأکید داشت. صدق، توکل و همت سه مفهوم مورد تأکید حافظ دینانی در ادامه افزود: در این زوایای پر پیچ و خم انسان چند مطلب در نظر حافظ مهم بود نخست صدق، عدم ریا و صافی، دوم توکل و سوم همت. یک حکیمی میگوید که هر حیوانی همتش به اندازه قدرتش است اما انسان به اندازه همتش قدرت دارد پس همت جمع تمام نیروهاست که زیر سلطه درایت و عقل است جایی که بی عقلی باشد با همت بیگانگی است. وی با بیان اینکه تنها انسان است که همت بلند دارد، تمرکز بر اساس آن تصمیمگیری می کند، افزود: حیوانات تصمیم نمیگیرند براساس غریزه کاری که باید انجام میدهند اما انسان کارهایش بی حساب است چرا که تنها موجودی است که میتواند تصمیم بگیرد و خود را بسازد. انسان در یک لحظه راه خود را تغییر میدهد و با این تصمیم جهان را تغییر میدهد. شعر حافظ پشتوانه اسلامی و قرآنی دارد وی با تصریح اینکه حافظ بر همت، صدق و تصمیم تأکید دارد، یادآور شد: علاوه بر این شعر حافظ پشتوانه اسلام و قران دارد چرا که وی با قرآن و فرهنگ ایرانی مأنوس است. دینانی غزل حافظ را غزل مُغانه دانست و افزود: ما مردم ایران خیلی راستگو بودیم. گفتار، پندار و کردار نیک داشتیم به امید خدا الان هم هستیم، این فرهنگ ایرانیان باستان بوده حافظ این پشتوانه را دارد و با قرآن هم بیش از هر کسی مأنوس است به همین دلیل بر صداقت تاکید دارد و اگر انسانها هم صادق بودند همه چیز درست بود که البته این یک آرزو و مدینه فاضله است چرا که تمام مشکلات با دروغ و ریا پدید میآید. حافظ به طور مستقیم نصیحت نمیکند وی با بیان اینکه انسانها بالذات نه ولی غالباً ریاکارند اما خود را نشان نمیدهند، توضیح داد: انسان نقاب اندر نقاب است واژه personalism در انگلیسی به معنای نقاب است آیا یک انسان بی نقب وجود دارد؟ هرچه هم انسان ساده لوح باشد باز هم یک رگ زیرکی دارد حافظ تمام عمرش بر شناخت انسان تحقیق کرد. او خوبی و بدی، ظرافتها و حقههای انسان را مورد توجه قرار داده البته به طور مستقیم نصیحت نمیکند همه نصیحتهایش غیرمستقیم است به این دلیل که انسان را با ذات خود آشنا میکند. دینانی در ادامه توضیح داد: حافظ بر زوایای پنهان انسان تأکید میکند که بیدار و هوشیار شود او از اطرافیان، زندگی و اساتید خود کم گفته اما خودش بر نصیحتهای غیرمستقیمش عمل کرده است. نیچه شخصی است که در زندگی به همه چیز بی اعتنا بود یک وقتی به دوستی گفتم من آلمانی بلد نیستم حرفهای نیچه درباره حافظ را ترجمه کن، او گفته بود که ای حافظ بزرگ من سرتعظیم بر شعر تو فرو میآورم و چنین و چنان. با اینکه او از طریق ترجمه حافظ خوانده بود اگر فارسی خوانده بود و ظرافت شعر او را میفهمید دیوانه که بود دیوانهتر می شد. تاریخ را هم برای خواص نوشتهاند وی با بیان اینکه حافظ انسان والایی است که ما به وجودش مفتخریم، افزود: البته شاعر زیاد داریم ولی کسی چون سعدی، حافظ و سنائی نمیشود بازبین بقیه شعرای بزرگ حافظ چیز دیگری است چراکه واقعاً در عالم ادب و شعر، عمق معنا، کلام و پیچیدگی بیان ستاره است اما به همان اندازه ساده است.
چهره ماندگار فلسفه ایران با اشاره به اینکه حافظ انسان را با فراز و نشیب وصف کرده، اظهار داشت: آنچه برای او مهم است صدق و راستی است بحق اگر انسانها وفادار بوده، ریاکار نبودند جامعه گلستان میشد. تاریخ با انسان آغاز میشود اما در تاریخ دروغ هم زیاد است چرا که غالباً آن را به نفع فاتحان و بزرگان مینویسند، بهرحال اگر انسان نبود تاریخ هم نبود نه جماد و نه حیوان تاریخ نمیشناسد. با ظهور انسان کامل خودمان را تمام و کمال میشناسیم دینانی یادآور شد: پس این تاریخی است که نه آغاز و نه پایانش مشخص است البته تاریخ مدون مشخص است اما غیر مدون خیر . غایت تاریخ این است که انسان در این تاریخ خودش را بشناسد آنجایی که انسان تمام و کمال خود را بشناسد با ظهور انسان کمال اتفاق میافتد. وی در پایان افزود: صداقت و راستی در اشعار حافظ یافت میشود او ضد ریاکاری است آن اندازه که حافظ به ریاکاران تاخته به هیچ چیز کاری ندارد از این به بعد اشعار او را طور دیگر بخوانیم، پیام نهایی حافظ در اشعارش صدق و مبارزه با ریاکاری است. اگر این صفت ناپسند در جامعه رخت ببندد، آن جامعه سعادتمند میشود.
|