دومین نشست علمی یاد روز حافظ در روز چهارشنبه 19 مهر ماه 1391
در شهر کتاب تهران برگزار شد
در این مراسم که با همکاری موسسه فرهنگی شهر کتاب تهران و دانشنامه فارس برگزار شد، شاعران، نویسندگان ،هنرمندان،و حافظ پژوهان بر اساس شناخت خویش از حافظ، از تاثیر حافظ در فکر، اندیشه و هنرشان سخن گفتند. در ابتدای مراسم اسماعیل امینی، شاعر معاصر در سخنانی با عنوان «حافظ و رسم مسلمانی» با قرائت اینبیت از حافظ که «گر مسلمانی از این است که حافظ دارد / آه اگر از پی امروز بودفردایی» گفت: هر حرکت فکری و هر نهاد اندیشهای که برای تغییر و اصلاح آغاز میشود،پس از دوران اوجگیری، فرودی دارد که به جای اینکه حرکت باشد، تبدیل میشود به آداب و رسوم.
وی افزود: تاثیر این تغییر حرکتهای فکری به آداب و رسوم، بر زبان این است که اصلاحاتی را پدید میآورد که با آغاز آن اندیشه یعنی روزگار نو و جوان بودن اندیشه مشترکاند.
این شاعر سپس گفت: حافظ هم میخواهد از اصطلاحات مشترکی که در میان کسانی که به ظواهر مسلمانی دلبستگی داشتهاند، استفاده نکند و هم به خاطر محبوبیتی که به جریان تصوف و عرفان دارد، گرایش به استفاده از اصطلاحات این حوزه از شعر دارد مثل سماع، شاهد، می، میکده و قس علی هذا.
امینی این نکته را کلیدی برای فهم شعر حافظ و نیز تفسیرهای آن دانست و بااشاره به اصطلاح «استعاره عنادیه» و وفور کاربرد آن در شعر حافظ ادامه داد: این استعاره به چیزهایی گفته میشود که در واقع خط قرمز فرهنگ رسمی هستند و استفاده از آنها با ملاحظاتی همراه است.
وی سپس یادآور شد: اگر ما در جاهایی که حافظ از اصلاحات و استعارههای عنادیه استفاده کرده، اگر به شیوه خود او در به کار بردن آنها توجه کنیم، هم شعر او را بهتر میفهمیم و هم در استفاده از تفسیرهای مختلف، دچار سرگشتگی نمیشویم.
در ادامه این برنامه و پس از پخش قطعهای از اجرای حسامالدین سراج خواننده در آرامگاه حافظ در شیراز، این هنرمند سخنرانی خود را با عنوان «مطرب عشق» ارائه کرد.
وی با اشاره به سه رویکرد موسیقایی در شعر حافظ شامل اوزان اشعار، موسیقی درونی اشعار و کلمات حاوی معنای موسیقی در این اشعار، به ذکر نمونههایی از این سه گونه در شعرهای حافظ پرداخت.سراج در ادامه گفت: هیچ شاعری به اندازه حافظ قدرت خودستایی ندارد چرا که دیگران به درجهای که او رسیده، دست نیافتهاند و طُرفه آنکه وقتی حافظ در شعرهایش، خودستایی میکند، ما از این کار او لذت میبریم چرا که واقعاً آن جایگاهی که او از آن سخن میگوید، در خورِ اوست و او در آنجا واقع شده است. وی در ادامه افزود: هیچ شاعری به اندازه حافظ قدرت خودستایی ندارد.
پس از وی مهدی حجت، کارشناس رشته معماری در سخنانی با عنوان «حافظ و معماری» گفت: من درطول 30 سال گذشته که سرگرم تدریس مبانی نظری معماری بودهام، دو بار به طور روشن از انفاس قدسیه حافظ استفاده و مطالبی را به دانشجویانم ارائه کردهام.
وی افزود: معمولاً در معماری این سئوال مطرح است که برای اینکه بتوانیم خلاق باشیم، باید یک سری از چیزها را کنار بگذاریم و در واقع بدعت به کار ببریم و کار نو بیافرینیم. بیتردید حافظ شاعری خلاق است، اما به واقع این خلاقیت در کجاست؟ چون وقتی شعر او را بررسی میکنیم، میبینیم که او چه در تعاریف، چه در قوالب، چه در اوزان ابیات از گذشته خود استفاده کرده است.
حجت سپس گفت: واقعیت این است که خلاقیت مورد بحث همان جوهری است که اگر ما معمارها آن را دریابیم، به ورطه «یا معماری سنتی یا معماری مدرن» نمیافتیم. وقتی حافظ تعابیرش را به کار میبرد، نوعی زندگی را به طرف مقابل خودش هدیه میکند و به نظر من او شاعر زندگی است. از طرف دیگر معمار هم لحظات طلایی زندگی را ازطریق ترکیبی از معماری به مخاطب خود منتقل میکند. نوآوری حافظ در کیفیتی است که به زندگی ارائه میکند.
وی افزود: در چنین شرایطی ما متخصصین معماری باید به این سئوال پاسخ دهیم که معمار مرده شور است یا معلم؟! خصوصاً الان که معمارها خانههایی میسازند که نمیدانند چه کسانی قرار است از آنها استفاده کنند.شعر حافظ نوعی رهایی از بندها و زندانهایی است که انسانها در مقاطع مختلف جغرافیایی و تاریخی در آن گرفتار هستند و معماری هم وقتی معماری است که بتواند مقدار بیشتر از این رهایی در آن باشد.
این کارشناس رشته معماری افزود: علت از بین رفتن یک اثر تعلق مکانی و زمانی است و اثر هر چقدر به سمت حقیقت برود، ماندگاریاش بیشتر میشود و چون حافظ از حقیقت جان انسان سخن میگوید، ماندگار است و معماری هم باید به این حد برسد.
در ادامه مصطفی مستور در سخنرانی خود با عنوان «وضعیتهای متناقضنما در شعر حافظ» ابتدا خاطرهای از اولین مواجههای خودش با حافظ نقل کرد و گفت: در دوران دبیرستان تعدادی غزل حافظ در کتابهای درسی بود که ما به ناچار آنها را میخواندیم. البته رشته من ریاضی - فیزیک بود و طبیعتاً تعداد این شعرها هم کمتر بود. با این حال خواندن این شعرها و در واقع درک معنای آنها برای من مانند طرح و حل یک معما بود و همین باعث میشد من به دیوان حافظ رجوع کنم.
این داستاننویس اضافه کرد: من تصمیم گرفتم بعد از اینکه دیپلمم را بگیرم، به رشته ادبیات بروم و معلم بسیار خوبی هم در کلاس داشتیم که او در پاسخ این تصمیم من به من گفت: «گرسنه که شدی عاشقی یادت میرود. برو مهندس شو چون حافظ همچنان هست» من البته به نصیحت او گوش دادم و پشیمان نیستم.
مستور سپس گفت: در شعر حافظ نوعی کمالگرایی در انتخاب واژه وجود دارد و گویی واژهها با خسّت و وسواس زیاد انتخاب شدهاند و شاید هم به همین خاطر است که تعداد غزلهای او نسبت به طول عمرش کم است؛ با یک حساب سرانگشتی سالی 10 غزل. حافظ در شعر خودش معمولاً موقعیتی را برای ما توصیف میکند که همزمان دو ویژگی ناسازگاری در آن حضور دارند و این همان موقعیت متناقضنماست که بسیار مورد استفاده و علاقه داستاننویسان است.
وی در ادامه به تاثیر حافظ بر نوشتههای خود اشاره کرد و یادآور شد: من در یک دوره دو ساله بسیار مجذوب حافظ بودم و به تهران که میآمدم مدام به دنبال کتابهایی میگشتم که درباره حافظ بود. البته بعدها چیزهای دیگری در شعر حافظ مرا مجذوب خود کرد.
وی سپس با طرح این پرسش که «چرا پارهای از آثار ماندگار میشوند؟» ادامه داد: پاسخ ساده به این پرسش این است که پیوند این آثار با جامعه و در واقع بدنه جامعه گسسته نمیشود. پیوند شعر حافظ با جامعه را هم میتوان در سه سطح بررسی کرد؛ 1ـ پیوند زبانی (زبان حافظ همچنان برای ما آشناست و زبان مغلقی نیست و تا حد زیادی آنرا میفهمیم) 2- ارتباط اندیشگانی (که تِم شعر حافظ است) و 3- ساختار شعر حافظ (که غزل است و ما با این ساختار آشنا هستیم).
مستور گفت: حافظ در شعر خودش معمولاً موقعیتی را برای ما توصیف میکند که همزمان دو ویژگی که با هم سرِ ناسازگاری دارند، در آن حضور دارند و این همان موقعیت متناقضنماست که بسیار مورد استفاده و علاقه داستاننویسان است. وقتی این دو ویژگی در شعر حافظ و در یک شخصیت خاص حلول میکند، بر هم منطبقاند و در واقع در هم تنیدهاند و همزمان هم هستند.
این داستاننویس بیت «رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار / دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود» را نمونه گویای این وضعیت متناقضنما دانست و تاکید کرد: این مسئله به شدت به شعر حافظ عمق میدهد. وی در پایان گفت: حافظ در واقع خود ماست؛ چهره حقیقی ما با همه ضعفها و قوتهایمان. ما هم خودمان را خیلی دوست داریم و حافظ هم به این دلیل ماندگار و دوست داشتنی است که خود حقیقی ما را بازمیتاباند.
محمدعلی سپانلو سخنران دیگر این نشست با اشاره به تاثیر حافظ و شاعره همعصرش «جهان ملک خاتون» بر یکدیگر گفت: اساساً بسیاری از کلمات «جهان» در شعر حافظ اشاره به «جهان ملک خاتون» است.
وی با انتقاد از تحقیقاتی که در دو مکتب لندن و برلین درباره ادبیات ایران و به ویژه شاعر بزرگی مانند حافظ صورت گرفته، آنها را تنها معطوف به حواشی زندگی حافظ دانست و گفت: میراث این دو مکتب این بوده که اجازه داده نشده کسانی که اهل ذوق هستند، به زندگی این بزرگان بپردازند. این شاعر همچنین تاکید کرد: من در نکاتی که امروز ارائه میکنم، مدیون و وامدار پروین دولت آبادی هستم که نه به صورت حرفهای بلکه به صورت ذوقی به بررسی تاثیر و تاثر حافظ و جهان ملک خاتون بر یکدیگر پرداخته است.
سپانلو ابتدا شرحی از زندگی این شاعره همعصر حافظ ارائه کرد و گفت: جهان ملک خاتون زنی بوده از حافظ مسنتر، دختر پادشاه محلی شیراز و خواهرزاده شیخ ابواسحاق از شاهزادگان اینجو. در واقع او میتوانسته یک زندگی در حد شاهزادگان امروز فرانسوی داشته باشد، اما گویا اینگونه نبوده است.
این شاعر اضافه کرد: جهان ملک خاتون در سنین پختگی زن وزیر شیراز بوده و این درحالی است که اشارات زیادی به وزیر شیراز و همسرش در شعر حافظ دیده میشود و در شعرجهان ملک خاتون هم از یک رابطه مثلثی میان حافظ، جهان ملک خاتون و همسرش یاد شده است. وی گفت: اساساً بسیاری از کلمات «جهان» در شعر حافظ اشاره به جهان ملک خاتون است.
محمدعلی سپانلو افزود: هنوز بسیاری نمیدانند که مصرع اول بیت «یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور» از جهان ملک خاتون است و مصرع دوم «کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور» از حافظ است که جواب جهان ملک خاتون را داده است.
در ادامه این برنامه علیرضا محمودی ایرانمهر داستان نویس در یک سخنرانی با عنوان "حافظخوانی کاربردی" گفت: برخی معتقدند ماندگاری ادبیات حاصل کاربرد آن است و در واقع اگر کاربردی باشد، میماند. حافظ هم در طول تاریخ باقی مانده چون کاربرد داشته است و یکی از مصداقهای این کاربرد «فال» است.
وی سپس به قرائت فلش فیکشنهایی ملهم از برخی اشعار حافظ پرداخت.
در ادامه این نشست علمی در آستانه روز بزرگداشت حافظ دانشنامه مجازی آریانیکا در شهر کتاب رونمایی شد.
کامران قاجار، مسئول این دانشنامه در سخنانی درباره آن گفت: دانشنامه آریانیکاحدود 8 ماه است در فضای سایبر به دو زبان فارسی و انگلیسی فعال است و تفاوت آن بادانشنامههای دیگر در این است که الزاماً ترتیب الفبایی در آن رعایت نمیشود.
وی افزود: در حال حاضر 40 هزار مدخل (مقاله) در این دانشنامه بارگذاری شده است. از حدود 700 هزار عکس موجود هم 300 هزار قطعه عکس انتخاب شده و تاکنون 45 هزار قطعه عکس در سایت بارگزاری شده است.
به گفته مسئول دانشنامه آریانیکا در بخش گردشگری این دانشنامه هم تصاویری از 5000 بنای ایرانی قرار داده شده است. قاجار افزود: حدود 30 مقاله نیز در معرفی حافظ در سایت این دانشنامه قرار داده شده است. وی دانشنامه آریانیکا را مجموعهای چند رسانهای از نوشتارهای علمی و تاریخی وعکس، صدا و فیلمهای مرتبط با فرهنگ و تمدن سرزمینی که با نام ایران و پیوند و امتزاج آن با اسلام دانست و گفت: این دانشنامه کاملاً مردمی است و ما از قِبَل حقعضویت افراد که سالی 50 هزار تومان است، مخارج این دانشنامه را تامین میکنیم.
|