انقلاب سعدي در قصيده
سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵ را دههی سعدی نامگذاری کرده و به هر یک از این سالها نیز نام ویژهای داده است. سال گذشته، سال «سعدی در غزل» بود و امسال «سال سعدی در قصیده» است. امسال نیز همچون سال گذشته مرکز سعدیشناسی با همکاری مرکز فرهنگی شهرکتاب، در آستانهی اول اردیبهشت، روز بزرگداشت سعدی، همایشی را به سعدی اختصاص داد. همایشی سه روزه با هدف بررسی بُعدی کمتر پژوهیده شده از آثار این شاعر بزرگ: «سعدی در قصیده». روزهای سهشنبه و چهارشنبه مرکز فرهنگی شهرکتاب میزبان این همایش است که روز پنجشنبه در شیراز پی گرفته میشود.
در اولین روز این همایش،مظاهر مصفا پیرامون « جایگاه قصیده سعدی در قصاید فارسی»، دکتر مهدی نوریان پیرامون « از عنصری تا سعدی»، استاد موسی اسوار پیرامون « سعدی درقصاید عربی در رثای بغداد» سخنرانی کردند و نیکولوز ناخوتسریشویلی،رایزن فرهنگی گرجستان در ایران درباره تاثیر سعدی در ادبیات این کشور صحبت کرد.
در ادامه میزگردی پیرامون «زبان سعدی در قصیده و مطایبات» با حضور دکتر نصر الله پورجوادی و دکتر ضیاء موحد برگزار شد.
همچنین سالار عقیلی از نگاه خود به سعدی از منظر موسیقی در این نشست سخن گفت.
پژوهش در قصاید سعدی از نگاه آمار
کوروش کمالی سروستانی،مدیر مرکز سعدیشناسی، در سخنان خودبه ارائة آماری از آثار منتشر شدة سعدی و پژوهشهای مرتبط با این آثار پرداخت و خاطرنشان کرد: «در فاصلة سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۹ آثار چاپ شده از سعدی و آثار مرتبط با وی، شمارگانی برابر با دو میلیون و۹۸۷هزار جلد داشته است. در این میان درسالهای ۸۴ و ۸۷ بیشترین کتابهای مرتبط با سعدی به چاپ رسیده و سال گذشته درمقایسه با سال ۸۸، ۱۲درصد افت داشتهایم. گلستان در مجموعة آثار سعدی، همیشه پرفروشترین اثر بوده، سپس کلیات، بعد بوستان و در نهایت غزلیات رتبههای بعدی فروش را به خود اختصاص دادهاند. سابقة اولین مقالات علمی چاپ شده در سعدیپژوهی نیز به سال ۱۳۱۶ و به نخستین کنگرة بزرگداشت سعدی باز میگردد. در آن همایش اولین مقالة عملی در باب قصائد سعدی را علامه قزوینی ارائه میکند که در کنار بسیاری از مقالات کنگرة یاد شده همچنان مرجعی است اصلی. از آن روز بدینسو کل مقالات چاپ شده با موضوع قصائد سعدی، فارغ از وضعیت کیفی، به بیست عنوان رسیده و اگر ارزشگذاری کیفی را هم لحاظ کنیم، باید بگوییم که شاید پنج مقالة خوب در زمینة پژوهش در قصائد سعدی نداریم. از طرف دیگر تقریبا هیچ کتابی در باب قصائد سعدی به چاپ نرسیده است. مجموع کل پایاننامههای نوشته شده با محوریت قصاید این شاعر، به ده عنوان میرسد که سه عنوان آن مربوط به دورهی لیسانس است و مربوط به سالهای پیش از ۱۳۴۰و هفت عنوان دیگر در سالهای بعد از انقلاب برای دورة کارشناسی ارشد نوشته شدهاند. تاکنون هیچ پایاننامة دکتری به بررسی قصاید سعدی نپرداخته و دانشگاه شهر سعدی، شیراز، از مجموع آنچه دربارة قصاید وی به صورت پایاننامه نوشته شده هیچ سهمی ندارد».
حافظ تحت تاثیر سعدی است
استادمظاهر مصفا، پژوهشگر ادبیات فارسی و مصحح کلیات سعدی، که بهرغم کهولت و مشکلات جسمانی در همایش حضور یافته بود، در سخنانی کوتاه با اشاره به بیتی از حافظ که میگوید: «استاد سخن سعدی است نزد همه کس اما/ دارد سخن حافظ طرز غزل خواجو» تصریح کرد: «اگر آثار حافظ را با خواجو مقایسه کنیم خواهیم دید که خواجو اصلا قابل قیاس با حافظ نیست. حافظ قدم به قدم دنبال سعدی است. به یک دعوی میتوانم بگویم که اگرسعدی نبود، حافظی هم شناخته نمیشد».
از عنصری تا سعدی
دکتر مهدینوریان، استاد دانشگاه اصفهان، اشارهای به تاریخچهی قصیده در زبان فارسی کرد ویادآور شد: «وقتی از قصیده سخن میگوییم فوری نام عنصری به خاطر میآید. اوملکالشعرای دربار سلطان محمود بود. از طرف دیگر قدیمترین نمونهی شعر رسمی فارسیکه در اختیار داریم، قصیدهای است از سگزی، در مدح یعقوب لیث که چند بیت از آن باقیمانده است. ابیاتی چند از قصیدهی رودکی نیز به دست ما رسیده. بعد از رودکی تاظهور عنصری، چند شاعر ظهور میکنند که از هر کدام یکی ـ دو قصیده باقی مانده. اماعنصری قدیمترین شاعری است که مجموعهی مفصلی از قصایدش را در اختیار داریم.
معروفترین قصیدهی او که بسیاری از تعابیرش امروز به مثلهای فارسی تبدیل شده،قصیدهای است که در فتح خوارزم به دست سلطان محمود سروده. بعد از او بسیاری از شعرا در فتحنامههیاشان از این قصیده استقبال کردهاند. قصیدهی یاد شده در بحر خاصی سروده شده که از اوزان بسیار مطبوع شعر فارسی است و قافیهای هم که با حرف رَوی «ر» در آن استفاده شده دست شاعر را بسیار باز گذاشته است. سعدی هم مهمترین قصیدة خودرا در این وزن و با این قافیه سروده و به استقبال عنصری رفته است. اما کاری که سعدی کرده، با کار سایر کسانی که به استقبال عنصری رفتهاند، تفاوت دارد؛ چنانکه کسی به نظرش نمیرسد سعدی از عنصری تاثیر پذیرفته باشد. شخصیت سعدی، قوة ابتکار و خلاقیت هنری وی این قصیده را از سایر قصاید مشابه ممتاز میکند. موضوع این قصیده فتحنامه نیست. سعدی در روزگاری دیگر میزیسته که دوران شکست بوده است و احساس وظیفة ملی ودینی او در این قصیده به خوبی پیداست. قصیدهی سعدی چنین شروع میشود: به هیچ یارمده خاطر و به هیچ دیار/ که برّ و بحر فراخ است و آدمی بسیار».
سعدی و شعر عربی
موسی اسوار،مترجم «اشعار عربی سعدی» که این کتاب را چند روز پیش مرکز سعدیشناسی منتشر کرده،دربارة شعرهای عربی این شاعر ایرانی چنین اظهار نظر کرد: «پیش از بحث دربارة شعرهای عربی سعدی باید خود را از قید دو پیشداوری، دو توقع و دو تصور برهانیم. یکی اینکه این آثار را نباید با آثار فارسی این شاعر مقایسه کرد و دیگر اینکه از مقایسة اینها با آثار بزرگان شعر عرب نیز باید بپرهیزیم. اگر فارغ از این دوقیاس و توقع، آثار عربی سعدی را بررسی کنیم، راحتتر میتوانیم به کمّ و کیف و چندو چون آثارش بپردازیم. تحقیق دربارة اشعار عربی وی بسیار اندک بوده و آن مختصرِموجود نیز بعضا جای تامل و ایراد دارد. مفهوم قصیده در زبان عربی، چیزی نیست که درزبان فارسی وجود دارد. در عربی، قصیده واحد شعر است. به سخن دیگر هر شعر، به شرط اینکه از هفت بیت بیشتر باشد، قصیده تلقی میشود. شعری هم که در زبان عربی کمتر ازهفت بیت داشته باشد، قطعه نامیده میشود. بر همین اساس اغلب شعرهای عربی سعدی قصیده است. او حدود ۲۰ قصیده دارد و شاهکار آنها که آینهی تمام نمای قدرت سعدی در عربیسرایی است قصیدهی در رثای بغداد یا در سوگ بغداد نام دارد. او به شعر وادبیات عرب اشراف داشته و با اغلب شاعران بزرگ دورهی عباسی مانوس بوده؛ آثارشان رااز حفظ میدانسته و از آنها تاثیر پذیرفته است. اشعار عربی وی اغلب به همان وزنو قافیهای است که بزرگان شعر عرب تجربه کردهاند«.
سعدی و مایههای موسیقی
سالارعقیلی، خوانندهای که «سعدینامه» در کارنامهی کاری اوست، به جنبههای موسیقایی شعر سعدی پرداخت و با بیان اینکه بزرگترین هنر سعدی سرودن غزلیاتی سهل و ممتنع است افزود: «اشعار سعدی را به راحتی میتوان درک کرد، اما پدید آوردن مشابه آن کاری است دشوار و شاید محال. ما در تاریخ موسیقیمان نیز آهنگسازانی را داشتهایم مثل استادمرتضی محجوبی، حسین یاحقی، پرویز یاحقی، روحالله خالقی و ابوالحسن صبا که آثارش اندر موسیقی ایرانی درست مثل کاری است که سعدی در شعر فارسی انجام داده است. یاکاروان استاد بنان که به نظر ساده میرسد، در اوج زیبایی است. هرچند سعدی در پدیدآوردن عبارتهای شعریاش از همان مصالح مرسوم شعر زمان خود بهره برده، آنها رابه شیوهای کنار هم چیده که همچون قصری بزرگ و باشکوه جلوه میکند. این ویژگی منحصربهفرد در کنار موسیقیهای نهفته در شعر او، باعث شده آثارش دستمایة موسیقیدانان و آهنگسازان برای ساختن ترانهها و تصنیفهای گوناگون شود. شعر سعدی در چگونگی ساخت و پرداخت آثاری موسیقیای که با کلام وی همراه شدهاند، سهمی بهسزا دارد. خود شعر سعدی اولین ذهنیت یا تم را در ذهن آهنگساز ایجاد کرده و میکند ومسیر آهنگ را از نظر دستگاه، ریتم و فراز و فرودهایی که دارد به بهترین شکل نمایان میسازد».
سعدی در گرجستان
نیکولوزناخوتسریویلی، رایزن فرهنگی گرجستان در ایران، در سخنان خود گزارشی را از ترجمهی آثار سعدی به زبان گرجی ارائه کرد و یادآور شد: «اولین اقدام را در زمینهی ترجمهی سعدی به گرجی، آمباکو چلیدزه برداشت. او از بیشتر شاعران بزرگ ایران قطعاتی را به گرجی ترجمه کرده است. برگردان وی از بوستان در سال ۱۹۵۵ منتشر شد و اگرچه این برگردان خالی از ایراد نبود، کاری مهم به شمار میرفت؛ چراکه این رویداد باعث شد تا دیگر مترجمان گرجی برای ترجمهی آن و سایر آثار سعدی تشویق شوند. در سال ۱۹۶۴ترجمهی داویت کوبیدزه، ایرانشناس معروف گرجی، از متن کامل بوستان منتشر شد. گلچینی از این برگردان را در سال ۱۹۹۷ انجمن روابط علمی - فرهنگی و همکاری گرجستان و ایران با کمک و همکاری سفارت گرجستان، در تهران چاپ کردهاند. این کتاب دو زبانه و حاوی ابیات حکیمانهی بوستان است. گلستان نیز از همان ابتدای تدریس زبان فارسی در گرجستان مورد توجه قرار گرفت. داویت کوبیدزه یکی از بهترین محققان ادبیات فارسی در گرجستان متن کامل گلستان را به گرجی برگردانده بود که عمر وی برای چاپ آن کفاف نداد و متاسفانه آن ترجمه نیز گم شد. به تازگی ترجمهی جدیدی از گلستان به قلم گیورگی لوبژانیدزه، مترجم قرآن، خیام، مولانا، ابوسعید، سپهری و... منتشر شده که درحال حاضر نامزد جایزهی سابا، معتبرترین جایزهی ادبی گرجستان، است».
مضحکات و خبیثات متعلق به سعدی نیست
ضیا موحد در میزگردی که با حضور وی و نصرالله پورجوادی برگزار شد، تعلق خبیثات و مضحکات به سعدی را نپذیرفت و تصریح کرد: «از روی زبان و سبک نوشتار به یقین میگویم که خبیثات و مضحکات متعلق به سعدی نیست؛ هرچنددر معتبرترین نسخهی خطی متعلق به آثار سعدی نیز نشانی از ایندو دیده نمیشود.
سعدی چنان روان و راحت از زبان استفاده کرده که همان ویژگی غزلیاتش را در بوستان و قصاید نیز میتوان دید. شعر حافظ را میشود تصرف کرد، اما چنانکه یکی ازغزلسرایان معاصر نیز گفته، غزل سعدی را نمیتوان استقبال کرد».
سعدی،نقطهی عطف ادبیات فارسی
نصرالله پورجوادی، سعدی را نقطهی عطفی در تاریخادبیات ایران دانست و گفت: «سعدی بر دهها شاعر بزرگی که بعد از وی ظهور کردهاند تاثیر عمیقی گذاشته است. اما آیا شیراز پیش از سعدی نیز پیشینهای قوی در شعر و نثرداشته است؟ من جز روزبهان بقلی شیرازی کس دیگری را نمیشناسم که پیش از سعدی دست به خلق نوشتههایی با ارزشهای ادبی زده باشد. شما قیاس کنید «ابهر العاشقین» وی را با نوشتههای سعدی. روزبهان سعی میکند و به سختی زحمت میکشد برای زیبا نوشتن و برای به کار بردن سجع. دارازگویی هم بسیار دارد. در حالیکه سعدی چنین نیست؛ هرچند از نظرسجعنویسی بشود گفت تحت تاثیر روزبهان قرار دارد».
سعدی و انقلابی در قصیدهسرایی
علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهرکتاب، در ابتدای همایش، تصویری کلی از قصاید سعدی به دست داد و گفت: «هرچند روی بخشهای پایانی کلیات سعدی و از آنجمله روی قصاید کار اندکی صورت گرفته، بسیاری از بیتها و مصرعهای قصاید وی به گفتار روزمره راه پیدا کرده وبه صورت ضربالمثل و ابیات مشهور درآمده است. اگرچه قصیده در مدح حاکمان و به قصددریافت صله سروده میشد، سعدی تحولی یا به تعبیر برخی پژوهشگران، انقلابی درقصیدهسرایی پدید میآورد. قصاید سعدی بیشتر وعظ و تحقیق است و اگر مدحی هم بین آنها دیده میشود، با مدحهایی که شاعران پیشین نوشتهاند فرق دارد. او در قالب مدح، آمرانه سخن گفته، ملامت کرده و پند و نصیحت و وعظ در کار آورده است. مضمون قصاید سعدی مختص به مدح نمانده و او از مضامینی مثل درستکاری، گذر از دنیا،عاقبتاندیشی، محبت، رفتار خوب با مردم و تاکید بر خرد سیاسی با ممدوحان خود سخنمیگوید».
همايش سعدي در قصيده 1 / آوازه سعدي در گرجستان
نیکولوزناخوتسریشویلی، رایزن فرهنگی گرجستان در ایران، روز گذشته در اولین روز از همایش «سعدی در قصیده» سخنرانی کرد. وی در این روز تاکید کرد که آثار سعدی در تحقیقات و مقالات علمی ایرانشناسان گرجی مورد توجه قرار گرفته است.
متن کامل سخنرانی رایزن فرهنگی گرجستان در ایران را میتوانید درادامه بخوانید:
با توجه به قدمت تاریخ ترجمهی ادبیات فارسی به زبان گرجی جای بس تعجب است که تا قرن بیستم میلادی اثری از برگردانیدن شعر سعدی شیرازی در گرجستان نمیبینیم به ویژه که ادبیات آموزنده و پر پند و عبرت همیشه در گرجستان طرفدار داشته است. البته باید یادآور شد که گرجیان نسبت به ادبیات حماسهای و عاشقانه علاقهی بیشتری از خود نشان دادهاند و شاید این باعث شد که اولین ترجمههای گرجی از آثار سعدی از دههی ۳۰، قرن بیستم یعنی زمانی به وجود آمدکه یک نهضت پرشور ترجمهی ادبیات کلاسیک فارسی به زبان گرجی شکل گرفت.
اولین اقدام در این زمینه توسط آمباکو چلیدزه برداشته شد. وی از اکثریت شاعران بزرگ ایرانی قطعاتی راترجمه کرده و برای اولین بار برخی آنها را به خوانندهی گرجی معرفی نموده بود. ترجمهی گرجی از بوستان به قلم آمباکو چلیدزه در سال ۱۹۵۵ منتشر شد و گرچه این ترجمه خالی از اشکالات نبود باز از اهمیت آن کاسته نمیشد، چون این رویداد باعث شده تا دیگر مترجمان گرجی برای ترجمهی آن بشتابند. در سال ۱۹۶۴ ترجمهی داویت کوبیدزه،ایرانشناس معروف گرجی، از متن کامل بوستان به زبان گرجی منتشر شد. گفتنی است که گلچینی از این ترجمه در سال ۱۹۹۷ توسط انجمن روابط علمی ـ فرهنگی و همکاری گرجستان و ایران با کمک و همکاری سفارت گرجستان در تهران در ایران چاپ شد. کتاب دو زبانه ـبا متن فارسی و ترجمهی گرجی آن ـ و حاوی ابیات حکیمانهی بوستان است.
البته گلستان سعدی با توجه کمتری در گرجستان مواجه نشده است.اشاره به اینکه بابهای اول و هفتم گلستان از ابتدای تدریس زبان فارسی در سطح دانشگاهی در گرجستان جزو واحدهای اجباریدرسی بوده شاید گویا باشد. به یاد میآورم که در دوران دانشجویی خود زمانی که متن فارسی را به گرجی ترجمه میکردیم استاد ما از ما میخواست تا حکایات گلستان را حفظ باشیم، حتی امتحان کتبی هم میدادیم.
آمباکو چلیدزه قبل از اینکه ترجمهی خود از بوستان را انجام دهد، بخشهایی از گلستان را ترجمه و درسال ۱۹۸۴ به چاپ رسانده بود. گفتنی است که داویت کوبیدزه یکی از بهترین محققان ادبیات فارسی در گرجستان و جهان همچنین متن کامل گلستان را به گرجی برگردانیده بوداما عمر وی وصال نداد آن را منتشر کند و متاسفانه ترجمهی کوبیدزه گم و گور شد.
گلستان طی قرون متعددی برای کتاب دوستان الهامبخش بوده و ما ـ گرجیها ـ از این قاعده استثنا نبودهایم. با کمال خرسندی مایلم حضار محترم را مطلع کنم که اخیرا ترجمهی جدیدی ازگلستان سعدی به قلم گیورگی لوبژانیدزه مترجم جوان اما شهیر گرجی که دارندهی جایزهی کتاب سال ۱۳۸۶ برای ترجمهی قرآن و مترجم آثار خیام، مولانا، ابوسعید،سپهری و ... است، انجام یافت. ترجمهی جدید در سطح بالا و با شایستگی مربوطه تکمیلشده و برای دریافت جایزهی «سابا» که معتبرترین جایزهی ادبی در گرجستان است، معرفیو نامزد شده است. گفتنی است که آقای لوبژانیدزه دیگر آثار سعدی را نیز ترجمه کرده است. در سال ۱۹۹۸ میلادی ترجمهی تعدادی از غزلیات سعدی را در نشریهی «لیتراتورولی ساکارتولو» (گرجستان ادبی) ـ مهمترین هفتهنامهی ادبی آن زمان ـ و بعدا در سال۲۰۰۰در گاهنامهی «کالماسوبا» ـ نشریهی انستیتوی تاریخ ادبیات گرجی وابسته به فرهنگستان علوم گرجستان ـ منتشر کرد.
با کمال افتخارمیتوان اشاره کرد که علاوه بر افراد اشاره شدهی بالا، مترجمان شهیر گرجی چونماگالی تودوآ (یکی دیگر از برندگان جایزهی کتاب سال ۱۳۸۷) و نومادی برتایا نیز ازاشعار سعدی ترجمههایی دارند که روی سایتهای ادبی به زبان گرجی نمونههایی ازآنها را میبینیم.
آثار سعدی درتحقیقات و مقالات علمی ایرانشناسان گرجی نیز مورد توجه قرار گرفته است. از این گذشته برنامههای متنوعی چون روز بزرگداشت سعدی در دانشگاههای کشور ما با همکاریرایزنی فرهنگی ایران در گرجستان برپا میشود.
|