به مناسبت 20 مهرماه روز بزرگداشت حافظ
طرحي نو به ياد حافظ شيرازي
سال 1375 بود كه اختصاص روزهايي از سال به دو شاعر بزرگ شيرازي، سعدي و حافظ به ذهن كوروش كمالي سروستاني رسيد. او در آن زمان، رئيس بنياد فارسشناسي بود و برنامههايي براي توسعه فرهنگي استان داشت. كمالي سروستاني اين ايده را براساس تجربه برخي كشورهاي ديگر نظير تركيه در مورد مولوي و انگلستان درباره شكسپير مطرح كرد.
او شك نداشت كه ميخواهد ايده بزرگداشت حافظ و سعدي در روزهاي معيني از سال را عملي كند، ولي بايد درباره انتخاب اين روزها با ديگران مشورت ميكرد. به همين دليل موضوع را با جمعي از اديبان مانند بهاءالدين خرمشاهي، منصور رستگار فسايي، شادروان عبدالحسين زرينكوب و عده ديگري در ميان گذاشت و در نهايت، اول ارديبهشت ماه يادروز سعدي نام گرفت و 20 مهرماه به عنوان روز بزرگداشت حافظ انتخاب شد.
درباره اول ارديبهشت ماه بين اديبان اجماع وجود داشت، زيرا سعدي گلستان و بوستان را در ارديبهشتماه سروده و در ابتداي گلستان نيز از ارديبهشتماه جلالي سخن گفته است، اما درباره اختصاص بيستم مهرماه به روز حافظ اتفاقنظر وجود نداشت. كمالي سروستاني درباره دليل انتخاب اين روز ميگويد: «ما نميتوانستيم در فصل بهار دو روز را به شاعران شيرازي اختصاص بدهيم. در دو فصل تابستان و زمستان هم آب و هواي شيراز چندان مناسب نيست، به همين دلايل سه فصل مذكور كنار گذاشته شد.
وي ميافزايد: «اما چند دليل براي انتخاب بيستم مهرماه به عنوان روز حافظ وجود داشت؛ از يك سو آب و هواي شيراز در فصل پاييز و به ويژه مهرماه دوباره بهاري ميشود و از سوي ديگر، كلمه مهر در اشعار حافظ زياد تكرار شده است و به عبارت ديگر بسامد واژگاني آن بالاست، به گونهاي كه تنها خود كلمه مهر بدون مشتقاتش 70 بار در ديوان او به كار گرفته است. اين كلمه در معاني مختلف در ديوان حافظ ديده ميشود؛ هم به معناي مهر، محبت، خورشيد و هم اشارهاي است به جشن باستاني مهرگان، به همين دليل به نظر ميرسيد مهرماه زمان مناسبي براي بزرگداشت حافظ باشد.»
نمره 20 براي اشعار حافظ
اما چرا بيستم مهرماه؟ كمالي سروستاني پاسخ ميدهد: «20 عددي است كه در ياد ميماند، همچنين ميتواند يك ارزشگذاري براي شعر حافظ هم تلقي شود. ضمن آنكه در روز بيستم مهرماه، مدت زمان قابل توجهي از آغاز به كار مدارس و دانشگاهها نيز گذشته است و ذهن مردم مشغول واقعه شروع سال تحصيلي نيست.»
پس از رايزني با تعدادي از ادبا و انتخاب روزهايي براي بزرگداشت سعدي و حافظ در سال 1376، اين امر اعلام شد. پيش از آن هيچ روزي در ايران به عنوان يك روز فرهنگي و به نام شاعر يا نويسندهاي نامگذاري نشده بود اما اين روزها هنوز جنبه رسمي نداشتند. به همين دليل هنگامي كه در بيستم مهرماه سال 1376 براي نخستين بار مراسم بزرگداشت روز حافظ برگزار شد، اين واقعه بيشتر جنبه استاني داشت و مخالفتهايي نيز با آن صورت گرفت، اما با همكاري مسؤولان فرصت مناسبي به دست آمد تا بنياد فارسشناسي پيشنهاد خود را درباره ثبت رسمي روزهاي يادبود حافظ و سعدي در تقويم كشور به شوراي فرهنگ عمومي ارائه كند.
اين شورا در ابتدا پيشنهاد كرد به جاي روز حافظ يا سعدي، يك روز به نام ادب فارسي نامگذاري شود و از همه شاعران و نويسندگان ايراني در آن روز تجليل شود، اما بنياد فارسشناسي با ارائه استدلالهاي علمي و فرهنگي با اين پيشنهاد مخالفت كرد، سپس اعضاي شوراي فرهنگ عمومي كشور اين مسأله را مطرح كردند كه نميتوان تنها روزهايي را به دو شاعر شيرازي اختصاص داد و بايد براي تعداد ديگري از شخصيتهاي ادبي و حتي برخي از فلاسفه، حكما و عرفاي بزرگ هم روزهاي بزرگداشتي در نظر گرفت و اينگونه بود كه 15 روز فرهنگي براي بزرگداشت بزرگان ايراني به تقويم رسمي كشور افزوده شد.
يادروز حافظ شهرت جهاني يافت
با رسميت يافتن يادروز حافظ، مراسم آن نيز از محدوده استان فارس فراتر رفت و به يك واقعه كشوري تبديل شد. در جهان نيز هرچند اين روز جنبه رسمي ندارد اما چندين سال است همزمان با روز بيستم مهر در برخي از كشورهاي ديگر مراسم بزرگداشتي براي اين شاعر كه در زمان حيات خود نيز شهرتي فراتر از مرزهاي ايران داشت برگزار ميشود.
كمالي سروستاني در اينباره ميگويد: «نه تنها درباره حافظ، بلكه درباره هيچ شاعر يا نويسنده ديگري ـ چه ايراني و چه غيرايرانيـ يك روز جهاني كه همه دنيا آن را به رسميت بشناسند و در آن روز براي فرد مورد نظر مراسم يادبودي برگزار كنند، وجود ندارد، اما ما از ابتدا با هماهنگي مراكز ايرانشناسي واقع در ساير كشورها و برخي از علاقهمندان شعر حافظ براي برگزاري مراسم بزرگداشت حافظ در برخي از شهرهاي خارجي اقدام كرديم.»
وي ميگويد: «در سالهاي اول، تمام پوسترها و كارتهاي دعوت مورد نياز براي برگزاري اين مراسم در ساير كشورها را در شيراز تهيه و به شهرهاي مورد نظر ارسال ميكرديم، ولي پس از حدود پنج سال، برگزاري اين برنامه تثبيت شد و نهادهاي فرهنگي ايراني و سازمانهاي غير دولتي فعال در زمينه ادب و فرهنگ فارسي مستقر در كشورهاي خارجي، تعدادي از دانشگاههاي خارجي كه داراي گروههاي زبان فارسياند و كشورهايي كه زبان آنها به زبان فارسي نزديك است، به صورت مستقل به برگزاري مراسم روز بيستم مهر اقدام كردند و البته برخلاف تصور عمومي، سازمان يونسكو هيچ نقشي در اين امر نداشت.»
هدف، انتشار كتابهاي حافظشناسي است
پس از گذشت دو سال از برگزاري مراسم بزرگداشت حافظ تصميم گرفته شد نهادي به عنوان متولي برگزاري مراسم روز حافظ شكل بگيرد و مستقل از بنياد فارسشناسي در اين زمينه فعاليت كند كه مركز حافظشناسي با همين هدف در سال 1378 تاسيس شد. البته چند سال پيش از اين، مركزي تحت همين عنوان شكل گرفته بود، ولي در آن زمان ديگر نامي از آن مركز نبود.
مركز حافظشناسي در كنار اين هدف اصلي به اقدامات ديگري نيز دست زد كه برگزاري كلاسهاي حافظخواني، تدوين و جمعآوري مقالات مربوط به اين شاعر، مشاركت در حافظپژوهي و ارائه خدمات به حافظپژوهان، ايجاد سايت و بانك اطلاعاتي درباره كتابهاي حافظشناسي و نيز انتشار سالانه مجموعه مقالات با موضوع حافظپژوهي از اين جملهاند.
در كنار اين اقدامات، تهيه كتابشناسي مقالات مربوط به حافظ، تدوين و تصحيح ديوان جامع حافظ و فرهنگ حافظپژوهي و همچنين ايجاد كتابخانه تخصصي نيز از جمله برنامههاي مركز حافظشناسي است. مدير دانشنامه فارس و يكي از موسسان اين مركز معتقد است كه مركز حافظشناسي با توجه به امكاناتي كه در اختيار دارد تا به حال موفق عمل كرده است، ولي اگر نيازهاي موجود و انتظاراتي كه افراد از مركز حافظشناسي دارند در نظر گرفته شود، راههاي نرفته زيادي پيشروي اين مركز قرار دارد.
از زماني كه ايده اختصاص روزي براي بزرگداشت حافظ به ذهن كمالي سروستاني رسيد 13 سال ميگذرد اما برگزاري مراسم روز حافظ در همه اين سالها چه تاثيري از خود بر جاي گذاشته است؟ سروستاني ميگويد: «به تاثيرات برگزاري اين مراسم از چند زاويه ميتوان نگاه كرد. يكي از اين زوايا، رونق مطالعات ادبي در مورد حافظ است. اين روز به زماني براي سنجش آثاري كه درباره او در طول سال انتشار يافته، تبديل شده است و در بيستم مهرماه هر سال آثار برتر اين حوزه انتخاب شده و مورد تقدير قرار ميگيرند. علاوه بر اين، انگيزهاي نيز در اهالي ادب ايجاد شده است تا مقالاتي درباره حافظ تهيه كنند و در يادروز او ارائه دهند.»
حافظ شيرازي؛ انگيزه گردشگري و توريست فرهنگي
كمالي سروستاني ميگويد: «از سوي ديگر رسانههاي عمومي فرصتي مييابند تا به اين شاعر بزرگوار بپردازند و مقالات مختلفي را درباره حافظ منتشر كنند و در حالي كه بسياري از مردم عادي جامعه ما درباره شاعران بزرگ حتي شناخت حداقلي هم ندارند، اين فرصت غنيمت بزرگي است.»
او در ادامه تاكيد ميكند: «البته روز حافظ در صورت ساماندهي ميتواند به انگيزهاي براي گردشگري هم تبديل شود، اما هنوز روي اين جنبه، كار چنداني صورت نگرفته است. توريست فرهنگي تمايل دارد خود در برنامه مورد نظر مشاركت فعال داشته باشد و بايد اين امكان را براي او فراهم كرد كه به برنامهريزي دقيق نياز دارد. اكنون نيز بازديد رايگان از حافظيه در روز حافظ، برگزاري مسابقات خوشنويسي، نقاشي، حافظخواني و اجراي برنامههاي فرهنگي و هنري ويژه اين روز، همراه با اجراي برنامههاي ويژه در مدارس، روز حافظ را به روزي با نشاط و جذاب تبديل كرده است.»
مراحل حافظپژوهي در ايران
حافظپژوهي در ايران چهار دوره را سپري كرده است؛ در دوره نخست و دوم (1279ش ـ1320 ش) در ايران تنها به چاپ نسخههاي مختلف از ديوان حافظ به اشكال مختلف بسنده شد اما در سالهاي اول دوره سوم (1320ش ـ 1357 ش) چاپ ديوان حافظ به تصحيح محمد قزويني و قاسم غني، نقطه عطفي در حافظپژوهي بود چرا كه اين نسخه همچنان از معتبرترين نسخههاي ديوان حافظ است.
در همين دوران تصحيح ديوان حافظ توسط محمود هومن، پژمان بختياري، انجوي شيرازي، مسعود فرزاد، جلايي ناييني، سليم نيساري، رشيد عيوضي، هاشم رضي و احمد شاملو منتشر شد. در اين دوره 350 مقاله و 45 كتاب درباره زندگي و شعر حافظ منتشر شد.
در دوره چهارم (1357 ش ـ 1379 ش) تصحيحهاي تازهاي از ديوان حافظ توسط پرويز ناتل خانلري، نصرالله مرداني، نوراني وصال، سليم نيساري، بهاءالدين خرمشاهي، هاشم جاويد و هوشنگ ابتهاج منتشر شد. در همين دوره (1386 ش) كنگره جهاني بزرگداشت حافظ با حضور بيش از دويست تن از حافظپژوهان ايران و جهان به ابتكار يونسكو در شيراز برگزار شد و 400 مقاله و 60 كتاب درباره زندگي و شعر حافظ منتشر شد.
در اين دوران مركز حافظشناسي تشكيل و 20 مهرماه هر سال به نام روز حافظ نامگذاري شد كه هر ساله حافظپژوهان آثار خود را در اين روز ارائه ميدهند و هر ساله در مجموعه مقالاتي به نام «حافظپژوهي» منتشر ميشود.
مراحل حافظپژوهي
حضور سعدي و حافظ، مكتب ادبي شيراز را مورد توجه ايرانشناسان علاقهمند به ادبيات قرار داد، چنانكه گلستان سعدي از نخستين كتابهاي ادب فارسي بود كه در سال 1635م به قلم آدام اولئارئوس به آلماني ترجمه شد.
در دوره اول مورد بررسي (1925م ـ 1900م) به سال 1916 م هرمان اته آلماني و در سال 1920 م ادوارد براون انگليسي تاريخ ادبيات خود را منتشر كردند كه هر دو در اين آثار به بررسي زندگي حافظ نيز پرداختند.
در همين دوره در انگلستان ريچارد لوگاليين (سال 1905)، گران مرينيك (سال 1910م)، جان بين (سال 1916م)، اليزابت بريجز (سال 1921م)، رابرت اورباد (سال 1922م)، تاماس رايت (سال 1925م) و در آلمان فريدريش فشياخ در سال 1907م، هرمان لومل (سال 1920م)، مك.ل.شچينگي (سال 1921م)، هانس هاينريش شدر (سال 1922م)، گئورگ جاكوب (سال 1922م) و در فرانسه چارلز دويل (سال 1922م)، در تاتارستان موسي بيگي يف (سال 1010م)، در شوروي كرش در سال 1916م و در هند امينجان محمد (سال 1916م) به ترجمه يا پژوهش درباره اشعار حافظ پرداختهاند.
در دوره دوم (1941م ـ 1925م) در فرانسه آرتورگي در سال 1927م، در شوروي دونايفسكي (سال 1935م)، در تاجيكستان آ.ن بولديرف (سال 1940م) و اسدالله يفسعدالله در خجند (سال 1932م) به ترجمه و پژوهش درباره ديوان حافظ پرداختهاند. در همين دوره هانري ماسه (سال 1940م) تاريخ ادبيات خود را منتشر كرده است.
در دوره سوم مورد بررسي (1978م ـ 1941م) نيز انريك فرناندس لاتور، هانس روبرت رومر، دتيريش كايل، م. زندوسن ليپكين، س. عمريان، و. آزويا گينسته، صدرالدين عيني، ا.كوچتگوف، و.كوته تيشويلي، سه ايچوماتسو موتو، دولبا، هانس روبرت رويمر، هـ. تبگه، پيتر آيوري و جان هيث استابز به ترجمه و پژوهش درباره ديوان حافظ پرداختهاند.
آنهماري اشميل آلماني هم در همين دوره به ترجمه آثاري از سعدي و حافظ پرداخته است. در دوره چهارم (2000 م ـ 1978م) هم شارل هانري دوفشه كور، ونسان مونتي، ولاديسلاو دولبا و روبرتو اسكارچيا اشعار حافظ را ترجمه كردهاند.
|