آیدین آغداشلو، نقاش، نویسنده و طراح در همایش «گفتوگو با حافظ» درباره «تصویرگران حافظ»، گفت: ارتباط نقاشان و حافظ شاید نگاه دیگری باشد به یکی از بزرگترین و والاترین پدیدههای فرهنگ ایران قدیم. نقاشی قدیمی ایرانی یعنی نگارگری سابقهای طولانی دارد ولی تصویرگری برای دیوانهای شعرای بزرگ چندان سابقهای در ایران ندارد.
وی که عصر روز یکشنبه (19 مهرماه) در تالار اجتماعات مرکز فرهنگی شهر کتاب سخن میگفت به قدیمیترین نمونه نگارگری اشاره کرد و افزود: در طول تاریخ قدیمیترین نمونه نقاشیها به «ورقه و گلشاه» اختصاص دارد که از عصر سلجوقی فراتر نمیرود. همچنین شاهنامه فردوسی در دورههای مختلف تصویرگری شده است و از قرن 7 هجری قمری دورتر نیست که صحبت نقاشی برای دیوان حافظ مطرح میشود.
وی افزود: میان هنرهای مختلف ایران نزدیکی بسیاری وجود دارد، آواز و موسیقی، موسیقی و نقاشی، موسیقی و ادبیات، هنرهای تجسمی و معماری که در هر بخش این هنرها ارتباط نزدیکی وجود دارد. در گذشته نقاشان موظف بودند که آثار ادبی را تصویر کنند و تصویرگری جزو هنر خاص ایران است؛ ولی نگارگری در آن نادیده شده است. نگارگری برای روشنتر کردن یک داستان، قصه و متن به کار میرود و پیچیده بودن آن را آشکار میکند.
این هنرمند خاطرنشان کرد: هنگامی که به تاریخ نقاشی ایران نگاه میکنیم میبینیم بیشتر شاهنامه فردوسی و خمسه نظامی نگارگری شده است و مثنوی مولوی بسیار کم نقاشی شده، حتی 10 نسخه در دست نداریم که مثنوی را مصور به تصویر کشیده باشد. در طول فرصت تاریخی برای نقاشان، مثنوی مولوی نگارگری بسیار کمی دارد و این مسأله به علت تقدس مثنوی است. قرآن کریم غیر قابل تصویرگری تشخیص داده شده و برای شاعران قدیمی، مثنوی باید گنجی برای تصویرگری و منبع خلق و نقاشی میشد؛ ولی به علت تقدس آن بسیار کم طراحی شده است.
وی افزود: سفارش نگارگری انگیزه اصلی نقاشی برای دیوان شعرای بزرگ بوده و استنباط هنرمند تصویرگر با شعر و جهان شاعر، مضامین قصهها و حکایتها یکی از علل نزدیکی هنرمند و نگارگر با شعر شاعران است. در گذشته یک کتاب مصور خطی، گرانبها بوده و این ارزش تا به امروز نیز ادامه دارد. برای ما مشخص است که یک هنرمند نمیتوانسته یک دیوان را با تصاویر صفحهای، به تصویر کشد و دین خود را به شاعر ادا کند.
این طراح و هنرمند در ادامه سخنانش یادآور شد: آیا در گذشته جایگاه حافظ شناخته شده نبود؟ گمان میکنم که این طور نبوده و به جز معشوق امکانات تصویرگری دیگری نیز داشته است. ولی میبینیم که دیوان سعدی و نظامی بسیار بیشتر از اشعار حافظ تصویرگری شده است. تصاویری که از دیوان حافظ مشاهده میشود متناقضنماست. باید بدانیم که دیوان حافظ قابل تصویرگری است.
وی افزود: بوستان و گلستان یکی از مجموعههایی است که پر از حکایت است ولی در دیوان حافظ هر کلمه پر از حادثه است و برای هنرمند نقطه عطفی به شمار میآید. البته در مواردی میبینیم که به سادهترین وجه از یک غزل که باید تصویر شود میگذرند و آن را عادی تصویر میکنند و هر غزل با عشاق تصویر میشود که جوی آب، درخت، سرو و معشوقی با جامی در دست است که رایجترین اشکال بوده و بیشترین تصاویر از همین مضمون برخوردار بوده است. هنرمندان گذشته تنها در نقش عشاق و باغ بهشت خلاقیت داشتهاند؛ ولی برای اهل تحقیق مشخص است که تکلیفی عظیم را به سادگی رها کردهاند.
آغداشلو خاطرنشان کرد: ما در گذشته هنرمند با استعدادی به نام «جنید» را میبینیم که نوع دیگری عمل کرده است و یکی از قدیمیترین کارهای او دیوان «سلطان احمد جلایر» است که نقاشیها را به حاشیهها میرساند و بسیار ظریف نگارگری میکند و از زندگی، روشنایی و بزم و رزم، نقاشی زیبایی در حاشیههای دیوان میکشد. در حاشیه رنگ به کار نمیرفته تا چشم از خواندن متن منحرف نشود.
وی افزود: ما در دوران حافظ نسخه تصویری را نمیبینیم، تا دوره تیموری که آغاز نگارگری ایران است. به آغاز قرن 10 هجری قمری که میرسیم میبینیم تعداد سفارشات نگارگری برای دیوانها بیشتر میشود و تعداد زیادی نقاش به این کار گمارده میشوند. نقاشی بسیار مشهور «سلطان محمد نقاش» در نیمه اول قرن 10 هجری قمری که از دیوان حافظ تصویری را نگارگری کرده نمونهای است که در آن حکایت حافظ با نقاشی هنرمند هم سو است.
این طراح و هنرمند در ادامه سخنانش افزود: در این دیوان «دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند / گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند» نگارگری شده است. حافظ در این طرح پیری سالخورده است که در گوشهای نشسته و کتابی در دست دارد و در آن هیاهوی انسانها که همه مست در هم پیچیدهاند تنها در کنجی نشسته و دیوانش را در دست گرفته است و سه قلندر با چهرههایی مضحک نشستهاند و کف میزنند. در این طرح نگارگر از جزء به کل رفته است.
وی افزود: هنرمند در این نسخه خطی به بزم و رزم اکتفا نمیکند و بسیار زیبا نقاشی این بیت حافظ را طراحی میکند و عبودیت نقاش را در قاب تصویر میکشد. با این تصویر، نگارگر ادای دین به شاعر میکند و به کل افلاک دست مییابد. شاید آن نگارگر مانند باقی نقاشان تصور نمیکرده که بتواند با نقاشی خود جهان آفاق حافظ را به تصویر کشد و بحری را در کوزهای بریزد.
این نویسنده یادآور شد: شاید قصهگو بودن یک شاعر برای نقاش امکان بیشتری فراهم میکرده تا جهان بیشکل قابل تصویر را به نوعی تصویر کند. نگارگری که بخواهد دیوان حافظ را تصویرگری کند باید مجموعهای از رنگ، نور و... را در هم تنیده به تصویر کشد.
آغداشلو به نکتهای مهم در تصویرگریهای نقاشان اشاره کرد و گفت: برخی اوقات بر اساس خواست خوشنویس، نقاشی تصویرگری هم میشود. خوشنویسها جایی خالی در دیوان برای تصویرگر میگذاشتند و انتخاب نقاشی به عهده تصویرگر نبود که بخواهد با آن ابیات هم سو شود.
وی افزود: در طول زمان حرکت بیشتر قهقرایی شده و از قرن 12 هجری قمری تصویرگری دیوان حافظ به مسألهای تبدیل شد که با گذشت زمان سادهتر و پیش پا نگارگری میشد و از قرن 13 نمونه قابل ذکر را به یاد نمیآوریم که غزل حافظ را بخواهد به تصویر کشد.
آغداشلو یادآور شد: نکته جالب این که در دوران ما شاید با کشف مجدد حافظ تحولی دیگری آغاز شد که با اشعار حافظ فال میگرفتند و توجه عموم به اشعار حافظ و فالنامهها بسیار بیشتر شد. ولی چرا هیچ شاعر و مفسری نمیگوید که چرا شعر حافظ خوب است و آفاق شعر حافظ در کجاست؟ از زمانی که علامه قزوینی و قاسم غنی دیوان منقح و جذاب حافظ را چاپ کردند اشعار حافظ با استقبال عمومی آشکار مواجه شد؛ ولی تصویرگری دونتری نیز در قاب تصویر نشست که نیمرخ زنی را نشان میداد که گریه میکرد و پیرمرد مسنی زانو زده و پای بانوی زیبا را میبوسید. همه تصاویر به این حد نزول کرده است.
وی در پایان سخنانش افزود: بعد از سپری شدن این دوران و به ظهور رسیدن استادان نگارگری، کار تصویرگری رونق یافت؛ زیرا در گذشته یک بیت حافظ را نمیتوانستند به درستی بخوانند چه برسد به این که بخواهند رازهایی را از اشعارش به تصویر کشند. از دوره استاد فرشچیان به بعد مسایل جهانی و پیش پا افتاده به هدف جهانبینی به تصویر کشیدند.
نیچه، سر تعظیم فرود میآورد در برابر حافظ
دکتر غلامحسین ابراهیمیدینانی در همایش «گفتوگو با حافظ» درباره «عقل و عشق در گفتوگو با حافظ» گفت: همه میدانیم که حافظ را دوست داریم و بعد از قرآن کریم کمتر خانهای است که حافظ نداشته باشد. از یک عامی تا یک فیلسوف بزرگی مانند نیچه دوستدارحافظ اند و با اشعارش ارتباط دارند.
وی افزود: نیچه کلامی درباره حافظ دارد که ای حافظ، تو که این همه از می حرف میزنی چه میخواهی از می، تو همان می هستی که با اشعارت عالم و آدم را مست میکنی، نیچهای که افلاطون را تحقیر میکند و با زبان فارسی آشنا نیست و موسیقی نیز نمیداند در پیام حافظ چه میدیده است؟
این فیلسوف ایرانی در ادامه صحبتهایش گفت: اگر از افراد مختلف بپرسی که چرا حافظ را دوست دارند مگر چه چیزی در اوست که در دیگر شاعران نیست، هر چه فکر کنند نمیتوانند پاسخ درستی بیابند. موسیقی، ایهام، ترکیب الفاظ که عالم صورت و هنر است به یک طرف، عالم معناست که در اشعار حافظ بسیار مهم است و در تصویر نمیآید. معنا نمیتواند در تصویر بیاید زیرا معنی از لفظ هم بالاتر است و عالم معنای حافظ بسیار گستردهتر است.
وی به بیتی از حافظ اشاره کرد و افزود: «عاشق و رند و نظر بازم و میگویم فاش/ تا بدانی که به چندین هنر آراستهام» حافظ مستی را هنر میداند آیا می انگوری خوردن هنر است؟ نه. هنر اصلی حافظ، مستی معرفت است، این مسأله هنر اصلی حافظ را میرساند. آیا نظربازی یعنی چشم چرانی؟ نظربازی یعنی نگاه و رویت که بتوانی با چشم بصیرت جهان را بنگری.
دینانی خاطرنشان کرد: فاش گفتن بسیار ارزشمند است، پنهان نکردن، ریا نکردن ارزشی است که در حافظ میتوان یافت. همه حافظ ضد ریاست و پیام حافظ نیز از این مسأله مستثنی نیست و همه صدق است. گفتار نیک و صدق در فرهنگ ما از ابتدا بوده است. هزاران سال پیش در درازنای تاریخ و تاریخ پیش از اسلام نیز ما با پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک آشناییم و این مسأله را از زرتشت به یادگار داریم. هنگامی که پندار نیک باشد گفتار هم نیک است و گفتار و پندار نیک، کردار نیک را همراه خواهد داشت.
وی اشعار حافظ را ساحتی معنوی دانست و گفت: این هنر حافظ و ساحت معنوی اوست که سخنانش صدق و نیک باشد. فضای معنوی و عقلانی حافظ را به تصویر کشیدن سخت است. این اندیشه تصویرگران ما را میرساند که در این وادی گام نهادن بسیار مشکل است، زیرا حافظ از عالم معنا تصویرگری میکند.
مؤلف کتاب «دفتر عقل و آیت عشق» یادآور شد: همه قدرت در دست خداوند است ولی این مسأله بسیار مهم به نظر میرسد که آیا انسانها میتوانند خودشان را بسازند یا خدا ما را میسازد؟ و در پاسخ به این پرسش میگوید، هنر انسان به این است که بتواند خودش را بسازد. جبرئیل و میکائیل فرشتههایی اند که هیچ تغییری نکردهاند تنها موجودی که میتواند خود را بسازد انسان است و اگر نتواند در این عرصه قدم بگذارد، هیچ است.
وی به سخن برخی از بزرگان اشاره کرد و گفت: برخی از بزرگان در تعریف انسان سخن عجیبی زدهاند که «انسان آن موجودی نیست که اکنون هست؛ بلکه انسان آن موجودی که اکنون نیز نیست، هست» حافظ میگوید که من پرگارم و نقطه. او درست گفته است؛ زیرا این دَوران مسوولیت میآورد.
مؤلف کتاب «ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام» خاطرنشان کرد: تاریخ نیز دایره است زیرا از نقطه هستی آمدهایم و به آن نقطه بازمیگردیم. آن آغاز و انجام کجاست؟ تمام سخن حافظ همین کلمه است و با نقطه و دایره و پرگار در اشعارش بازی میکند تا نکتهای را به انسانها آموزش دهد.
همایش دو روزه «گفتوگو با حافظ» عصر روزهای شنبه و یکشنبه 18 و 19 مهرماه در سالن اجتماعات مرکز فرهنگی شهر کتاب برپا شد. این همایش به همت شهرکتاب مرکزی، دانشنامه فارس و موسسه آموزش عالی حافظ شیراز برگزار و استادان و حافظشناسان به سخنرانی و ارایه مقاله در مبحثهای گوناگون گفتوگو با حافظ پرداختند.
در روز نخست همایش «گفتوگو با حافظ» علاوه بر سخنرانی مهدی فیروزان؛ مدیر عامل شهر کتاب و علی اصغر محمدخانی؛ معاون فرهنگی شهر کتاب، کوروش کمالیسروستانی به بررسی کارنامه حافظپژوهی در قالب «ده سال با حافظ» پرداخت. دکتر بهاءالدین خرمشاهی به «استشهادهای ظریف به ابیات حافظ»، دکتر اصغر دادبه «حافظ و اصلاح اجتماعی»، دکتر مهدی محبتی «دانش و رندی در گفتوگو با حافظ» و دکتر حسن بلخاری «نسبت زیبایی و حقیقت» در شعر پرداختند.
در روز دوم همایش نیز آیدین آغداشلو درباره «تصویرگران حافظ»، دکتر سعید حمیدیان «نوعی ایهام در کل بیت»، دکتر سیدحسن شهرستانی «مدارا و مروت در گفتوگو با حافظ»، دکتر علیاکبر احمدیدارانی درباره «حافظ نامه» و غلامحسین ابراهیمیدینانی درباره «عقل و عشق در گفتوگو با حافظ» سخن گفتند.