نــظر كن در احــوال زنــدانــيــان
كه ممكن بود بيگنه در ميان
در باب احسان:
بــه احســاني آســوده كردن دلي
بـــه از الــف ركــعت به هــر منزلي
تو با خلق سهلي كن اي نيكبخت
كــه فــردا نگيــرد خــدا با تو سخت
در باب عشق:
خلاف طريقت بود كاوليا
تمنا كند از خدا جز خدا
در باب رضا:
بـــه انــدازه بـــود بـــايــد نمود
خجالت نبرد آن كه ننمود و بود».
گروه اول محتوا را مقدم بر شكل در نظر دارند و تصوير يك عامل فرعي است. گروه دوم كه از نظامي آغاز ميشود، شكل محتوا را دارد، براي آنان حكم عناصر شكلي غالب است و سعي در تنوع بخشيدن به كلام دارد. اميرحسين دهلوي و پس از او خواجو و جامي همه مثنوي سرايان شكلگرا هستند.
از اعجاب بوستان اين است كه با اقّل عناصر شكلي بيشترين دستاورد محتوايي را دارد. سعدي بر اين باور است كه تصوير اساساً يك رويداد ذهني است و ارزش آن در تأثيرگذاري بر ذهن است. سعدي در تصويرگري چنان با عناصري ساده مثل ماه، سرو، آفتاب چنان تأثيرگذار است، كه مانند ندارد».
اگر درِ تمام مدرسهها را ببنديم و متون را كنار بگذاريم و فقط كليات سعدي را تدريس كنيم، آنچه براي فرهنگ پروري فرزندان اين آب و خاك لازم است، انجام دادهايم. هر كدام از بزرگان اخلاق و حكمت يك نظريه بنيادي دارند كه حول آن سخن ميگويند؛ مثل نظريه دانايي براي سقراط و افلاطون و اعتدال در مكتب ارسطو، نظريه بنيادي بزرگان ايراني از جمله سعدي نظريه كم آزاري است. اين نظريه از مقدمه برزويه طبيب بر كليله و دمنه آغاز ميشود، استاد كار سعدي است.
نقش سعدي به عنوان بنيانگذار «مكتب شيراز» كه بعدها با حافظ به اوج رسيد، بيبديل است. اينكه نخستين باب بوستان سيرت پادشاهان است، بيجهت نيست. پرسش بنيادي در آرمان شهر اين است كه چه كسي بايد حكومت كند. توالي بابهاي بوستان با نظريه كمآزاري صدق ميكند. سعدي تعبير كمآزاري به كار نبرده، اما در تمام اثرش از اولين حركت در بوستان از باب اول كه كم آزاري زمينهساز تعديل قدرت است آغاز ميشود و با عدالت اين معنا تحقق پيدا ميكند و بعد احسان به وجود ميآورد و همه اينها در بوستان به هم پيوسته شده است. مردم آزاري از خودخواهي نشأت ميگيرد. در مورد طبقه حاكم هم همين است.
شاخصههاي كمآزاري در بوستان را ميتوان به گونه زير عنوان نمود:
1. اِعمال كمآزاري نسبت به رعيت
2. اِعمال كمآزاري نسبت به حاكمان خداترس
3. اِعمال كمآزاري نسبت به بازرگانان و مسافران
4. اِعمال كمآزاري نسبت به بيگانهاي كه فتنه كرده؛ بايد او را به شهر خودش فرستاد اما كسي كه از شهر خودمان است و فتنه كرده آن را به جاهاي ديگر نفرستيم.
كمآزاري عامل رستگاري است».
در ادامه نيز دكتر سيروس شميسا پيرامون «يك روايت از دو شكست،؛ بحثي در روايت فردوسي و سعدي از شكست ايران از تازيان و مغولان» سخنراني نمود و در بخشي از سخنان خود گفت: «در قرون مختلف گفتمان و يا "Discourse" متفاوتي وجود داشته كه ادبا، شعرا، حكما عرفا و ديگر گروهها هر كدام به نوعي به آن پاسخ ميدهند. از مهمترين گفتمانهاي تاريخ ايران، قضا و قدر و جبر و اختيار است؛ خصوصاً در دوره مغول كه كار تاريخ ادبيات پيدا كردن اين گفتمانها و پاسخ به آنهاست. فردوسي در پادشاهي يزدگرد علاقهاي به بيان جزييات جنگ ندارد و مطالب كلي را بيان ميكند و ميگويد خواست ستارگان چنين است.
پس از شكست ايرانيان يزدگرد از بغداد به سوي خراسان ميرود و در نامههايي كه به سرداران خراسان مينويسد، سخن از خواست ستارگان است. جالب است كه سعدي هم شكست ايران از مغول را از قضا و قدر ميداند و در باب 5 بوستان (باب رضا) ميآورد. در شاهنامه قهرمان اختيار دارد، ولي در تفكر سعدي اين طور نيست و به قضا و قدر نسبت ميدهد و همه را از قدرت خداوند ميداند. سعدي در بحث قضا و قدر كاملاً تحت تأثير كلام اشعري قرار دارد و مسئله بخت و اقبال را به همه مسايل نسبت ميدهد و توصيهاش در مورد حكم قضا و قدر تسليم و رضاست، ولي فردوسي اين قدر پيش نميرود. اگرچه به تسليم در مقابل قضا معتقد است. گفتمان قرن 7 و 8 هجري به اين نتيجه ميرسد كه شكست ايران از مغول به اراده خداوند و قضا و قدر است».
در ادامه دكتر علي اشرف صادقي پيرامون «گويش شيرازي در عصر سعدي» به سخنراني پرداخت و در بخشي از سخنان خود گفت: «در ملمعات سعدي كه 54 بيت است، 18 بيت به گويش شيرازي است. حافظ، ابواسحاق اطعمه شاه دايي الله و... شعرهايي به گويش شيرازي دارند. از گويش شيرازي ميتوان براي مطالعه زبان پهلوي استفاده كرد. اولين جملهاي كه به گويش شيرازي در دسترس ماست، جملهاي است كه در حضور شيخ ابواسحاق كازروني در قرن 4 بيان شده است.
سابقه مطالعات پيرامون گويش شيرازي با ادوارد براون از يك قرن قبل آغاز شد، اين استناد به گويش شيرازي را شيخ احمد رومي كرماني براي براون ميفرستد. كلمان هوار شرق شناس فرانسوي، مقالهاي درباره گويش شيرازي در شعر سعدي در مجموعه سخنرانيهاي يازدهمين كنگره شرقشناسان ارايه كرد. واجد شيرازي با درايت و آشنايي كه متناسب با كان ملاحت شاه دايي الله داشت كه آن هم به گويش شيرازي بود، اشعار سعدي را در سال 1347 و سال 1348 در مجله يغما منتشر كرد و سپس در سال 49 آن را در يك رساله مستقل چاپ كرد و بعدها در سال 57 اين مجموعه به تصحيح واجدشيرازي رسيد و بعد از درگذشتش منتشر شد. تصحيح اين اشعار اديبانه و بدون ارجاعات است».
در ادامه دكتر ابراهيم قيصري پيرامون «بازآفريني و تكرار مضامين بوستان در ساير آثار سعدي» سخنراني نمود و در بخشي از آن گفت: «سعدي شاعر و نويسنده پرآوازه ايران را بيشتر به بوستان و گلستان ميشناسند، اگرچه ساير آثارش در نهايت استحكام است. وي پس از سالها دانشآموزي در نظاميه بغداد و سير آفاقي، به وطن خود شيراز برميگردد و گوشه عزلت برميگزيند تا فرصتي فراهم آورد تا بتواند حاصل سير انفسي را به بوستان و گلستان تبديل كند. نگارش بوستان و گلستان به فاصله يك سال صورت گرفته، پس ذهن و انديشه مؤلف با همان مضامين و مفاهيم در آمد و شد بوده است.
اين مفاهيم تكرار ميشوند، بدون خستگي خواننده. تكرار مضمون بوستان و نقل آن در گلستان گاه بدون تغيير در لفظ و معني ديده ميشود و گاه لفظي نيست و فقط مضمون تكرار ميشود و اين باز آفريني مضمون و استفاده از طرح حكايت است. اين تكرار و بازآفرينيها در تمام آثار وجود دارد چنانچه در بوستان بيتي از غزليات خود را تكرار ميكند و بالعكس.
مثلاً در بوستان آورده كه:
ببنـــد اي پســر دجــله در آب كاست
كه سودي ندارد چو سيلاب خاست
ســـرِ چشمـــه شايد گرفتن به بيل
چـــو بر شد نشايد گذشتن به پيل
و در گلستان نيز اين مضمون تكرار شده:
اي ســليم آب ز سرچشمه ببند
كه چو پر شد نتوان بستن جوي».