سعدیه به روایت اسناد کوروش کمالی سروستانی
چکیده
سعدي، شاعر بزرگ ايرانزمين، يگانهاي است كه سِحْر كلامش به غايت اعجاز دست مييازد. ذكر جميلش در افواه عوام افتاده و صيت سخنش را كه در بسيط زمين رفته، همچون شكر ميخورند و رﻗﻌﮥ منشآتش را چو كاغذ زر ميبرند. سخنانش بي حشو و زوايد، ذوق سليم را ملاطفت روحافزايي ميآفريند. همگان، از خواص و عوام به گاه حضوری انفسی و پس از آن در حضور آفاقیاش، دلباخته کلام اویند و او را ارج مینهند. از همین روی، از اوان درگذشتش، آرامگاهش را برساخته و تاکنون نیز در جهت آبادانی و عمران آن همت گماشتهاند. جهانگردان و سیاحان بسیاری از مشاهدات خود از آرامگاه او سخن گفتهاند و مورّخان بیشماری تاریخ بنا و دگرگونیهای آن را به ثبت رسانیدهاند. در این مقاله کوشیده شده تا با توصیف ویژگیهای آرامگاه سعدیه، تاریخ تحولات آن، از منظر مشاهدات میدانی، تاریخی و دستنگاشتههای برخی از جهانگردان مورد بررسی قرار گیرد.
کلیدواژه: سعدی، سعدیه، آرامگاه سعدی.
سعديه؛ آرامگاه شيخ مشرفالدين مصلحالدين سعدى در شهر شيراز و در دامنه كوه فهندژ، در انتهاى خيابان بوستان واقع شده است. اين مكان در ابتدا خانقاه شيخ بوده كه اواخر عمر خود را در آنجا مىگذرانيده و سپس در همانجا نيز به خاك سپرده شده است.
براى اولين بار در قرن هفتم توسط خواجه شمسالدين محمد صاحبديوان وزير معروف آباقاآن، مقبرهاى بر فراز قبر سعدى ساخته شد.
در سال 998 ﻫ..ق به حكم يعقوب ذوالقدر، حكمران فارس، خانقاه شيخ ويران گرديد و اثرى از آن باقى نماند (سامی، 1363: 228)؛ چنانکه قاضی میراحمد قمی معروف به «میرمنشی» (متوفی 1015ه) در کتاب گلستان هنر، ضمن شرح حال ابراهیم سلطان آورده است: «در صفه مقبره شیخالعاشقین شیخ مصلحالدین شیرازی غزل:
به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
به خط آن شاهزاده خوشنویس، بر ازاره روی کاشی معرق، موجود بوده است. وی مینویسد که در آنجا و چند بنای دیگر به حکم یعقوب ذوالقدر حکمران فارس که مردی فرومایه و بیادب بود، در سال 998 خراب گردید و هیچ اثری از آن باقی نماند... این عمل ناپسند، خشم شاهعباس کبیر را برانگیخت و امر فرمود او را به قتل رسانیدند...». (منشی قمی، 1366: 31ـ30).
پس از آن در سال 1187ﻫ..ق به دستور كريمخان زند، عمارتى از گچ و آجر بر فراز مزار شيخ ساخته شد كه شامل دو طبقه بود. (بهروزی، 1355: 28). طبقه زيرين داراى راهرويى بود كه پلكان طبقه دوم از آنجا شروع مىشد. در دو طرف راهرو دو اتاق كرسىدار ساخته شده بود. در اتاقى كه سمت شرقى راهرو بود، مقبره سعدى قرار داشت و معجرى چوبين آن را احاطه كرده بود. قسمت غربى راهرو نيز به موازات قسمت شرقى، شامل دو اتاق مىشد كه بعدها شوريده (فصيح الملك) شاعر نابيناى شيرازى در اتاق غربى اين قسمت مدفون شد.
طبقه بالاى ساختمان نيز همانند طبقه زيرين بود؛ با اين تفاوت كه بر روى اتاق شرقى كه قبر سعدى در آنجا بود، به احترام شيخ اتاقى ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشت. (همان: 30). اين بنا در دوره قاجاريه، در سال 1301 توسط فتحعلىخان صاحبديوان مرمت شد و چند سال بعد نيز حبيباللّه خان قوامالملك دستور تعمير و ترميم قسمتى از بنا را صادر كرد و توليت آن به شیخ ملّا زينالعابدين شيرازى سپرده شد. (فسایی، 1367، ج2: 1201). بنايى كه در زمان كريمخان ساخته شده بود، تا سال 1327 برپا بود. (بهروزی، 1347: 21). شوریده شیرازی نیز ضمن قصیدهای با مطلع:
تبارکالله از این بقعه و از این درگاه
که برگذشته ز ناهید و سر کشیده به ماه
در وصف مقام سعدی و سعدیه به آبادانی این آرامگاه اشاره نموده که ابیاتی از آن نیز گرداگرد آرامگاه سعدی نگاشته شده بود. (بهروزی، 1355: 31). در سال 1329 به كوشش على اصغر حكمت و توسط انجمن آثار ملى ايران، بناي كنونى به جاى ساختمان قديمى بر اساس طرح مهندس محسن فروغي و مهندس علي صادقي ساخته شد و مراسم افتتاح رسمى آن در ارديبهشت ماه 1331 برگزار گرديد.
ورودى مجموعه در راستاى ورودى آرامگاه است. ساختمان به سبك ايرانى ساخته شده است. اين ساختمان داراى 8 ستون از سنگهاى قهوهاى رنگ است كه در جلوى مقبره قرار دارند و اصل بنا با سنگ سفيد و كاشیكارى مزيّن شده است. بناى آرامگاه از بيرون به شكل مكعب است، اما در داخل هشت ضلعى است و با ديوارههايى از جنس مرمر و گنبدى لاجوردى ساخته شده است.
بنا در سمت چپ به رواقى متصل مىشود كه در آن هفتطاق وجود دارد كه با كفسازى سياهرنگ، به آرامگاه شوريده شيرازى پيوند مىخورد. اين آرامگاه در يك اتاق قرار دارد و كتيبهاى بر سر در آن است كه شاعر را معرفى مىكند و شعرى از خود شاعر بر كاشىهاى سرمهاى بر روى ديوار نوشته شده است. بناي اصلي آرامگاه سعدي 261 متر مربع مساحت دارد و در باغي به وسعت تقريبي 10000 مترمربع قرار گرفته. ساختمان اصلى آرامگاه شامل دو ايوان عمود بر هم است كه قبر شيخ در زاويه اين دو ايوان قرار گرفته است. بر روى آرامگاه، گنبدى از كاشىهاى فيروزهاى رنگ ساخته شده است. سنگهاى پايه بنا، سياه رنگ است و ستونها و جلوى ايوان از سنگ قرمز مخصوصى ساخته شده است. نماى خارجى آرامگاه از سنگ تراورتن و نماى داخلى آن از سنگ مرمر است. (امداد، 1339: 157ـ156).
سنگ قبر در وسط عمارتى هشت ضلعى قرار دارد و سقف آن با كاشىهاى فيروزهاىرنگ تزيين شده است. در هفت ضلع ساختمان، شش كتيبه قرار دارد كه از قسمتهايى از گلستان، بوستان، قصايد، بدايع و طيبات شيخ انتخاب گرديده و به خط ابراهيم بوذرى نوشته شده است. (همان: 157).
متن كتيبه ديگر، از على اصغر حكمت است كه در مورد چگونگى ساخت بنا توضيحاتى داده است.
علىاكبر خان قوام الملك شيرازى، سنگ قبر كنونى را كه سماق سرخ كم رنگى است، بر روى قبر شيخ نصب كرد. (بهروزی، 1347: 27). در عمق ده مترى صحن آرامگاه، قناتى وجود دارد كه آب آن داراى مواد گوگردى و جيوه است. آب اين قنات به درون حوضى كه آن را «حوض ماهى» مىنامند و در زيرزمين جريان دارد، مىريزد. اين حوض در سمت چپ آرامگاه واقع شده و در داخل به شكل هشت ضلعى است.
حوض ماهى زير بنايى در حدود 25/ 30 متر دارد و به وسيله 28 پله به صحن آرامگاه متصل مىشود. مشهور است كه سعدى نزديك زاويه خود، حوضچههايى از سنگ مرمر ساخته بود كه آب در آنها جريان داشته. شگون شستشوى خود در اين آب، خصوصاً در شب چهارشنبه سورى، جزء باورهاي مردم شيراز بوده است. كاشیكارىهاى داخل حوض ماهى كه به سبك معمارى سلجوقى است، در سال 1372 توسط استاد كاشيكار «تيرانداز» طراحى شده و توسط سازمان ميراث فرهنگى اجرا گرديده است.
بر فراز حوض ماهى يك نورگير به شكل هشت ضلعى و دو نورگير چهار ضلعى در طرفين آن قرار دارد. زيرزمين سعديه امروزه به چايخانه سنّتى تبديل شده است. دو ساختمان آجرى در كنار حوض ماهى وجود دارد كه مربوط به دفتر آرامگاه است. (همان: 31ـ30).
طرح توسعه محوطه آرامگاه از سال 1380، توسط شهرداری شیراز با همکاری سازمان مسکن و شهرسازی و سازمان ميراث فرهنگي اجرا شده که طی آن وسعت سعدیه به 5/ 4 هکتار رسیده است. سعديه آرامگاه اين شاعر بزرگ در تاریخ 18/9/135 با شماره 1010 در فهرست آثار ملى به ثبت رسيده است.
اهمیت سعدی و آرامگاه وی در طول تاریخ چنان بوده است که در کتب تاریخی، تذکرهها، سفرنامهها، کتابهای خاطرات و گزارشهای جهانگردان، پیوسته بدان پرداخته شده است. توجه به این نگاشتهها از سویی معرّف اهمیت سعدی و سعدیه در گذر زمان است و از سویی دیگر بیانگر ویژگیهای معماری و نیز تغییرات و تحولاتی است که در طول زمان نسبت به آرامگاه سعدی در دوران حکومتهای مختلف صورت گرفته است؛ چنانکه بر اساس اسناد و مدارک، نخستین جهانگرد و مورّخی که از سعدیه نام میبرد، ابن بطوطه، جهانگرد مراکشی به سال 748 ه.ق یعنی حدود 57 سال پس از مرگ سعدی است که در کتاب «تحفۀالنّظار فی غرایبالامصار» معروف به «سفرنامه ابن بطوطه» آرامگاه را چنین توصیف میکند: «از مشاهدی که در بیرون شهر شیراز واقع شده، قبر شیخ صالح معروف به سعدی است که در زبان فارسی سرآمد شاعران زمان خود بوده و گاهی نیز در بین سخنان خویش شعر عربی سروده است. مقبره سعدی زاویه ای دارد نیکو با باغی نمکین که او خود در زمان حیات خویش بنا کرده و محل آن نزدیک سرچشمه نهر معروف رکن¬آباد است و شیخ در آنجا حوضچه هایی از مرمر برآورده که برای شستن لباس می¬باشد. مردمان از شهر به زیارت شیخ آمده، پس از خوردن غذا در سفره¬خانه شیخ و شستن لباس¬ها مراجعت می¬کنند، من خود نیز چنین کردم. رحمت خدا بر او باد». (ابن بطوطه، 1359، ج1: 234).
در شدالازار نیز آمده است: «سعدی بهرۀ کافی از ادب داشت. مرتاض و مجاهد و خدای تعالی دریای معرفت را به روی او گشاده بود. سخنان او ظاهری دارد که عوام از آن حظّ میبرند و باطنی دارد که خداوندان عقل و فهم درمییابند. چند بار به پای پیاده به زیارت حج رفت. در بتخانهها در آمد و بتها را شکست.
بعد از آن به شیراز برگشت و پایگاهی رفیع و احترامی بسیار داشت. خانقاهی بساخت و طعام به فقرا و مساکین میداد. طایفه مسلمان قصد زیارت او میکردند. از سفره انعام او مرغان و حیوانات نیز میخوردند. در سال ششصد و نود و یک وفات کرد و او را در خانقاه خودش دفن کردند». (←جنید شیرازی، 1364: 478ـ477(.
امیر دولتشاه سمرقندی در کتاب تذکرۀالشعرا در سال 893 هـ آورده است: «شیخ در آخر حال در شیراز، زاویهای در بیرون شهر اختیار کرد و از صومعه خود بیرون نیامدی و به طاعت و عبادت مراقبت و اشتغال داشتی. سلاطین و بزرگان و علما به زیارت شیخ رفتندی...» (دولتشاه سمرقندی، 1382: 202) و نیز: «تربت شیخ سعدی اکنون در شیراز جایی فرحبخش و حوضی باصفاست و عمارتی بینظیر در آنجا واقع است و مردم را بدان مرقد ارادت است...». (همان: 209(.
در کتاب رسائل نثر نیز آمده است که زمانی که سعدی در خانقاه شیخ خفیف سکنی گرفت و به تدریس و ارشاد مردم اشتغال ورزید، میبایست از جانب مریدانش که روز به روز بر تعدادشان افزوده میگردید، برای سکونت دائمی مرادشان فکری اساسی میشد. (سعدی، 1389: 921). از اینروی «ملک عادل شمسالدین تازیکوی، اسفهسالاران ممالک شیراز» وجهی برای او فرستاد و پیغام داد: «زر بستان و برای آینده و رونده بقعهای بساز» و سعدی با اصرار زیاد آن را پذیرفت و «این رباط که در زیر قلعۀ قهندز است، صرف کرد». (همان: 919ـ918). سرانجام رباط ساخته شد و سعدی به آن نقل مکان کرد.
جهانگردانی که به شیراز سفر کردهاند؛ مشاهدات را خود از آرامگاه سعدیه از آغاز تاکنون در کتابهای خویش نگاشتهاند.
ژان باتیست تاورنیه (1605ـ1689م) سیاح فرانسوی که در دوران صفویه به شیراز آمده، آرامگاه سعدی را این چنین توصیف می کند: «در شهر شیراز مسجد کهنه دیده میشود که به مقبره سعدی معروف است که ایرانیان او را بهترین شاعر خود میدانند. این مسجد، ساختمان خوبی داشته و مدرسهای هم داشته است؛ اما همچون بناهای دیگر شهر، در شُرُف خرابی و انهدام است. در مقابل این مسجد، از چند پله پایین رفته، به چاه بسیار وسیعی میرسند که در جنب آن حوضی پر از ماهی دیده میشود؛ اما کسی جرأت نمیکند از آنها صید نماید. میگویند ماهیها متعلق به سعدی و صیدشان گناه است». (تاورنیه، 1369: 663(.
اوژن فلاندن (1809 -1876) نقاش و مورّخ فرانسوی که به سال 1841 آرامگاه
سعدی را مشاهده نموده، آن را چنین توصیف میکند: «... قبر سعدی قریب یک ساعت راه تا شهر است. پای کوهی واقع شده، راهی که بدان میرود همه جا یکسان، غمگین، مشکل و صعبالعبور است و نزدیک دهستانی کوچک که به نام این عالم شهیر است، قرار دارد. در آن مکان سکوت پیوسته حکمفرماست، درِ مقبره نیز همیشه بسته است. وقتی در کوبیده شود، باغبان در راه باز میکند و پس از اینکه از باغ گذشتید، باغبان اشاره کرده، میگوید: اینست شیخ سعدی... طاقی گنبدشکل دیده میشود. در زیر آن قبر شیخ است که سنگ یکپارچه مرمری به رویش انداخته شده. این سنگ هیچ تزئیناتی جز چند شعر بسیار مشهور شاعر را ندارد». (فلاندن، 1356: 333ـ332).
ویلیام فرانکلین سیاح انگلیسی (1839ـ1763م) نیز مشاهدات خود را از آرامگاه سعدیه چنین بیان نموده است: «در یک مایلی شرق باغ دلگشا، مقبرة شاعر شهیر، شیخ سعدی، در پای کوهی که از سمت شمال شرق شیراز را در برمیگیرد، قرار دارد. آرامگاه بنای بزرگ چهار گوشهای است که درست در بالای آن دو شاهنشین وجود دارد و در یکی از آنها که در سمت راست واقع شده، قبر شیخ، به همان صورتی که در روز وفاتش او را دفن کردهاند، قرار دارد. بر روی قبر، سنگ بزرگی به طول 6 و عرض 5/2 پا دیده میشود که در پهلوهای آن جملات متعددی از خود شاعر به خط نسخ حجاری شده است. سعدی تقریباً پانصد سال پیش زندگی میکرده است و آثار او به علت توجه فراوانی که در آنها به اخلاقیات شده است و همچنین زیبایی شیوة نگارش در بین تمام ملل شرق از معروفیت و محبوبیت زیادی برخوردار است. سنگ قبر دارای یک پوشش چوبی است که روی آن با رنگهای سیاه و طلایی نقاشی شده و شعری از خود شیخ به خط جدید نستعلیق نوشته شده است. در زیر این صفحة چوبی هم سنگ قبر صاف شاعر قرار دارد، سنگی که شاعر در زیر آن دفن است. کسانی که به این مکان میآیند، مکانی که آن را مقدس میشمارند، روی آن گل و گلاب میپاشند. روی قبر، برای آگاهی افرادی که به دیدن این مکان میآیند، دو کتاب خطی از آثار شیخ که به زیباترین وجهی نوشته شدهاند قرار داده شده است. روی دیوارهای اتاق، مطالب زیادی توسط کسانی که به دیدن اینجا آمدهاند، نوشته شده است». (فرانكلين، 1358: 32).
آبراهام والنتاین ویلیامز جکسون آمریکایی (1937ـ1862) نیز در اینباره میآورد: «آرامگاه سعدي در حدود يك ميلي (1609 متري) شمال، در قسمتي از دشت كه اندكي فرو رفته است، قرار دارد و به سعديه معروف است. آرامگاه سعدي نيز چون آرامگاه حافظ باغ محصوري است و درختان تبريزي و سرو، بوتههاي معطر و گلبنهاي گل سرخ عمارتي را كه كالبد بزرگترين شاعر اخلاقي ايران را در برگرفته است، احاطه كردهاند. به راستي اينجا براي كسي كه به دو تا از آثار خود، نام گلستان و بوستان داده است، آرامگاه مناسبي است. در اين باغ، سعدي تك و تنها مدفون است يا لااقل من قبر ديگري در آن حوالي نديدم. در حال حاضر قبر در ميان ساختماني واقع شده است. دري بزرگ و ستبر به اتاقي كه قبر در آن واقع است، باز ميشود و جسد شاعر در صندوق سنگي بزرگي گذاشته شده است كه اطرافش را پنجرهاي آهنين محصور ساخته است. خود اتاق تزييني ندارد؛ ولي سراسر با يك قالي ايراني مفروش شده است و از اين رو، چون كسي براي اداي احترام به قبر نزديك ميشود، قدمهايش آرام و بيصدا بر روي فرش مينشيند. يك كتيبة عربي، مانند آنچه بر روي قبر حافظ نوشته شده، حاكي از جاويداني و عدم تغيير ذات باري تعالي، بر روي سنگ گور كنده شده و اشعاري نيز از خود سعدي كه نسخة نفيسي از ديوانش در آنجاست، حك شده است». (جکسن، 1352: 384 ـ 383).
فردریک چارلز ریچاردز انگلیسی (1932ـ1878) نیز آرامگاه سعدی را چنین توصیف میکند: «آرامگاه سعدي در پاي يك كوه قدري دورتر از شهر و در محيطي كه جنبههاي جالب توجه آن كمتر است و در فاصلة دو نيم كيلومتري از آرامگاه حافظ قرار دارد. براي بازديد از آرامگاه سعدي بايد جاده ناهموار خاكي را با درشكه طي كرد. اين جاده چنان ناهموار و پرخاك است كه هرگاه مسافر، اين راه را پياده طي كند، راحتتر و خطر آن كمتر خواهد بود. آرامگاه سعدي مثل آرامگاه حافظ با درختاني كه در بين مشتاقان نوشيدن چاي محبوبيت زياد دارد، احاطه گرديده است. آرامگاه وي در يك اتاق متروك در سمت راستِ در ورودي واقع شده است.
داخل اتاق از يك فرش پوشيده شده و قبر به وسيلة يك نرده يا يك پنجرة مشبك برنجي كه طرحي نسبتاً مطبوع دارد و كار آن ظريف است، محاصره شده است... در اطراف اتاق يك كتيبة بسيار جالب توجهي قرار دارد. اين كتيبه از يك سلسله لوحه تشكيل يافته كه ستايشكنندگان مشهور سعدي كه بعضي از آنها پادشاه و شاعر بودهاند، اشعاري در مدح وي بر روي آن نوشتهاند». (ريچاردز، 1379: 188ـ187).
مادام ژان دیولافوا (1851ـ1916) فرانسوی که از آرامگاه سعدی دیدن کرده، وضع آن را چنین توصیف میکند: «... باری پس از دیدن مقبره حافظ، از کوچه معطّری که در میان باغها بود و دیوارهای آن از شاخههای پُرگُل نسترن پوشیده شده بود، عبور کردیم و به مقبره سعدی رسیدیم که سراینده دو کتاب گرانبها و نفیس بوستان و گلستان است. قبر این شاعر شیرینگفتار در مقبرهای در عقب یک حیاط مربع قرار دارد و در روی آن سنگ بزرگ مرمری که خوب حجاری شده، افتاده است و در اطراف آن کتیبههایی از اشعار شاعر حک شده است. به طوری که میگویند این بنا در زمان کریمخان زند ساخته شده و یا اقلاً در آن زمان تعمیر یافته است». (دیولافوآ، 1361: 423).
اشتیاق به حفظ و مرمت آرامگاه سعدی در طول دوران مختلف سرانجام به همّت علیاصغر خان حکمت و اجرای همیاران او میانجامد؛ چنانکه حکمت در یادداشتهای خود در رهآورد حکمت در تاریخ پانزدهم فروردینماه 1324 در این باره مینویسد: «... عمارت بقعه سعدیه بنایی است که کریم خان زند برپا کرده و اخیراً یعنی در سال 1304 آقای ابراهیم قوامالملک بر آن تجدید دیواری نموده و اشجار کاجی جدید، کاشته و فضایی حاصل کرده است و خیلی خراب و کثیف است، اگر خداوند توفیق دهد و بر آن بنایی یادگاری ساخته گردد، کمال توفیق است». (حکمت، 1379، ج1: 375).
او در بخش دیگری از خاطرات خود که مربوط به حضور او در شیراز است، مینویسد: «... مسیو گدار، رییس کل باستانشناسی که برای نقشه ساختمان سعدیه آمده است، دیشب وارد شده و امروز ناهار را با من صرف نمود، ورود او بسیار به موقع و محل حاجت است، عصر دو و نیم [بعدازظهر] به بقعه سعدیه رفتیم، اعضای انجمن آثار ملی فارس نیز بودند، ساعت چهار، اشرف و برادر تازهوارد ایشان (غلامرضا) به آنجا آمدند، مجلس پذیرایی فراهم بود، جماعت کثیری از نخبۀ وجوه و محترمین و تجّار و رؤسای ادارات و فرهنگیان، به دعوت آمده بودند. ابتدا من چند کلمه در خیر مقدم و تشکر، سخن گفتم و خطاب به والاحضرت گفتم امروز روز تاریخی است برای دودمان پهلوی که با این خدمت خود به آستانۀ شیخ، نام خود را مخلّد میسازند و اختتام کردم به این دو بیت:
هم از بخت فرخندهفرجام توست
که تاریخ سعدی در ایّام توست
که تا بر فلک ماه و خورشید هست
در این دفترت نام جاوید هست
مردم فارس حقیقتاً از این اقدام خشنود هستند و پس از زدن کلنگ، مجلس خاتمه پذیرفت و انجمن آثار ملی شعبه فارس با حضور اینجانب و مسیو گدار مقارن ساعت 6 در استانداری تشکیل و تا ساعت 5/8 مشغول مذاکره بودیم... امید است اکنون که شروع به عمل میشود، به طور آراسته و پسندیده و با اطمینان خاطر اقدام گردد...». (همان، ج2: 20ـ19(.
و بدین ترتیب مراسم کلنگزنی آرامگاه آغاز میگردد و فصیحی نیز ضمن قطعهای از آن چنین یاد میکند:
از اینکه بقعه سعدی ز نو شود آباد
همین نه من که جهانی است ز این بشارت شاد
کهن شد آری اساسی که بود بانی آن
کریمخان که خدایش همی بیامرزاد
بنای سخته و پردختهای اکنون باید
به پای کردن بر گور آن بزرگ استاد
زمانه کار چنین را به دست انجمنی
که بر حفاظت آثار ملزمند، نهاد
امید، سعدیه هم همچو حافظیه شود
ز یُمن همّت حکمت، علیاصغر راد
به خاصه آنکه چو گردد ممد عطیه شاه
ز کار بسته تواند هزار عقده گشاد
هر آنکه خیری از او بر وجود خلق رسد
خدای در دو جهانش جزای خیر دهاد
مناسب است همینجا ز گفت سعدی خواند
دو بیت را که در آن داده داد دانش و داد:
«جهان نماند و خرّم روان آدمییی
که بازماند از او در جهان به نیکی یاد
نداشت چشم بصیرت که گرد کرد و نخورد
ببرد گوی سعادت که صرف کرد و بداد»
بنای ختم سخن هم به گفت سعدی بِه
که آفرین خدا، بر روان سعدی باد
(همان: 21ـ20(
جزئیات ساخت این بنا از سال 1327 تا زمان افتتاح آرامگاه در تاریخ هفدهم اردیبهشتماه 1331، در کتاب رهآورد حکمت به تفصیل آمده است؛ چنانکه در متن بخشی از کتیبهای که تا سال 1341 روبهروی در ورودی آرامگاه قرار گرفته بود، علیاصغر خان حکمت پیرامون چگونگی ساختمان و بنای آرامگاه سعدیه آورده است: «چنین گوید خاک راه درویشان و بندۀ درگاه ایشان، علیاصغر حکمت شیرازی که چون مزار کثیرالانوار ابوعبدالله مشرف بن مصلح سعدی الفارسی، قدّس سرّه العزیز که سلطان عادل کریمخان زند تعمیر فرموده بود، از حوادث روزگار و طوارق لیل و نهار، خرابی بسیار یافت و عمارت آن رو به ویرانی نهاد، در این ایام جمعی از هواخواهان ادب و دوستداران فرهنگ که این بنده کمترین ایشان است، انجمنی به نام «آثار ملی» برپا ساخته و بر آن شدند که بنایی رفیع، نه درخور شأن منیع اشعر شعرای ایران و سر حلقۀ گویندگان پارسیزبان، بلکه به فراخور وسع خود، در سرِ مرقد او بسازند تا زیارتگاه اهل ذوق و عرفان و قبلۀ صاحبان دل و جان باشد، از اینرو بر این کار بزرگ که به نسبت مقام بلند استاد ارجمند، خدمتی بس خُرد و ناچیز است، عزیمت نمودند و از روح پرفتوح شیخ اجل، همّت خواستند و با بذل اموال و انفس، بحمدالله، بر این نیّت خیر، توفیق یافتند و در این هنگام... این آرامگاه جلیل برافراشته گشت... و در سال 1330 شمسی برابر با 1370 قمری، این بنا پایان پذیرفت...». (بهروزی، 1347: 27(.
در همین راستا نیز انجمن آثار ملی ضمن ارائه گزارشی از چگونگی ساخت آرامگاه سعدیه آورده است: «برای نقشۀ ساختمان پس از مطالعات بسیار طرح پیشنهادی آقایان مهندس محسن فروغی و مهندس علی صادق تصویب شد و طبق نظر مهندسان مشاور و تصویب هیأت مؤسسین انجمن آثار ملی ایران، کار بنای آرامگاه طبق قراردادی به عهدۀ شرکت ساختمانی مثلث واگذار شد و از روز هفتم تیرماه سال 2508 (1328 ه.ش) عملاً کار آن آغاز گردید». (بحرالعلومی، 1355: 170).
و در ادامه نیز پیرامون وضعیت ساختمان آرامگاه سعدی افزوده است: «پیش از شروع به ساختمان آرامگاه برای توسعۀ محوطۀ آن تصمیم گرفته شد که فضای باغ از شمال به جنوب 150 متر و از مشرق به مغرب 100 متر گردد و دیوار شمالی به جای خود باقی بماند و برای این منظور لازم بود که خانههای دهقانی مجاور آرامگاه خریداری و ضمیمۀ محوطۀ آرامگاه گردد. از اینرو اعتباری در حدود سیصد هزار ریال به انجمن آثار ملی فارس داده شد تا خانهها را خریداری نمایند و انجمن آثار ملی فارس اجرای این امر را به هیأتی پنجنفری واگذار کرد و هیأت مذکور با رضایت مالکان، خانههای مورد نظر را خرید و با موافقت متولی قریۀ سعدیه، اراضی دیگری در نقاط دیگر در اختیار صاحبان آن خانهها گذارده شد تا برای خود خانه تهیه نمایند. به این ترتیب اینک مساحت محوطۀ آرامگاه 700/7 مترمربع است که 261 مترمربع آن زیر ساختمان اصلی آرامگاه و 141 مترمربع زیر ساختمان تالار پذیرایی و عمارت نگهبان آرامگاه است و بقیۀ محوطه گلکاری و باغچهبندی و درختکاری شده و دو حوض کاشیکاری مستطیل شمالی جنوبی دو طرف محوطۀ ورودی آرامگاه و یک حوض مستطیل شرقی غربی در مقابل ایوان اصلی بناست که دارای فوارههای زیبایی میباشد و بر جلوه و شکوه بنای آرامگاه افزوده است». (همان: 172(.
همزمان با افتتاح سعدیه، در صبح همان روز، از مجسمۀ سعدی که در دروازه اصفهان نصب شده بود، پردهبرداری شد. این مجسمه توسط هنرمند برجستۀ ایرانی، استاد ابوالحسن صدیقی ساخته شد و بر اساس گزارش مالی انجمن آثار ملی، برای ساخت آن 14 هزار و 500 تومان به استاد پرداخته شد، البته کل هزینۀ ساخت سعدیه در آن سال، 980 هزار تومان بود.
و بدین ترتیب با همّت صاحبان خِرد و اندیشه، فرهنگمداران و سعدیدوستان؛ بار دیگر بنای آرامگاه سعدی احداث گردید و از آن زمان تاکنون نیز از طرح توسعۀ درخوری بهرهمند گردید. اگرچه هنوز ساخت مجتمع فرهنگی سعدیشناسی و نیز موزه و کتابخانه تخصصی سعدی به پایان نرسیده است.
آنچه در پی میآید، تصویر گزیدهای از اسناد است که از سال 1326 تا 1359 چگونگی طراحی، ساخت و مدیریت مجموعه سعدیه را روایت میکند. امید است با انتشار کتاب «سعدی و سعدیه» کلیه اسناد و عکسهای مربوط به آرامگاه سعدی در اختیار پژوهشگران و دوستداران سعدی قرار گیرد. این بخش از اسناد برگرفته از آرشیو مرکز اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران است.
...........................
منابع:
1. ابنبطوطه، محمدبن عبدالله (1359). سفرنامه ابنبطوطه، ترجمه محمدعلی موحد، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ج 1.
2. امداد، حسن (1339). شیراز در گذشته و حال، شیراز: اتحادیه مطبوعاتی فارس.
3. بحرالعلومی، حسین (1355). کارنامه انجمن آثار ملی از آغاز تا 2535 شاهنشاهی 1355ـ1301 هجری خورشیدی، تهران: انجمن آثار ملی.
4. بهروزی، علینقی (1347). بناهای تاریخی و آثار هنری جلگه شیراز، شیراز: اداره کل فرهنگ و هنر استان فارس.
5. ـــــــــــــــــــ (1355). سعدی را بشناسید، شیراز: کتابفروشی معرفت.
6. تاورنيه، ژان باتيست (1369). سفرنامه تاورنيه، ترجمه ابوتراب نوري، با تجديد نظر كلي و تصحيح: دكتر حميد شيرواني، تهران: كتابخانه سنايي.
7. جكسن، ابراهم و. ويليامز (1352). سفرنامه جكسن: ايران در گذشته و حال، ترجمه منوچهر اميري و فريدون بدرهاي، تهران: خوارزمي.
8. جنید شیرازی، جنید بن محمود (1364). تذکره هزار مزار: ترجمه شدالازار (مزارات شیراز)، به تصحیح و تحشیه نورانی وصال، شیراز: کتابخانه احمدی.
9. حکمت، علیاصغر (1379). رهآورد حکمت: شرح مسافرت¬ها و سفرنامه¬های میرزا علی اصغرخان حکمت شیرازی، به اهتمام محمد دبیرسیاقی، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ج1.
10. دولتشاه سمرقندی، دولتشاه بن بختیشاه (1382). تذکره الشعراء، به سعی و اهتمام ادوارد براون، تهران: اساطیر.
11. ديالافوآ، ژان (1361). سفرنامه ديالافوآ، در زمان قاجاريه، ترجمه بهرام فرهوشي، تهران: كتابفروشي خيام.
12. ريچاردز، فردریک چارلز (1379). سفرنامه فرد ريچاردز، ترجمه مهيندخت صبا، تهران: انتشارات علمي و فرهنگي، ص 188ـ187.
13. سامی، علی (1352). «ساختمان آرامگاه سعدی»، مقالاتی درباره زندگی و شعر سعدی (مشتمل بر 26 مقاله)، به کوشش منصور رستگار فسایی، شیراز: دانشگاه پهلوی.
14. سعدی، مصلح بن عبدالله (1389). کلیات سعدی: گلستان، بوستان، غزلیات... از روی قدیمیترین نسخههای موجود، به اهتمام محمدعلی فروغی، تهران: امیرکبیر.
15. فرانكلين، ويليام (1358). مشاهدات سفر از بنگال به ايران در سالهاي 1787ـ1786 ميلادي: یا شرح مختصری درباره ویرانههای تختجمشید و رویدادهای جالب دیگر، ترجمه محسن جاويدان، تهران: دانشگاه تهران،
16. فسایی، حسن بن حسن (1367). فارسنامه ناصری، تصحیح و تحشیه از منصور رستگار فسایی، تهران: امیرکبیر، ج2.
17. فلاندن: فلاندن، اوژن (1356). سفرنامه اوژن فلاندن به ايران، ترجمه حسين نورصادقي، تهران: اشراقي.
18. منشی قمی، احمد بن حسین (1366). گلستان هنر، به تصحیح و اهتمام احمد سهیلی خوانساری. تهران: منوچهری.
© کپی رایت توسط دانشنامه فارس کلیه حقوق مادی و معنوی مربوط و متعلق به این سایت است.) برداشت مقالات فقط با اجازه کتبی و ذکر منبع امکان پذیر است. نوشته شده در تاریخ: 1396/5/14 (913 مشاهده) [ بازگشت ] |