پريشانگويي سعدي دكتر فرح نيازكار / دانشگاه آزاد اسلامي واحد مرودشت
چكيده:
آثار بزرگ و ارزشمند ادبي كلاسيك و معاصر ما كه از اقبال و جايگاه مختلف ادبي، اجتماعي و فرهنگي برخوردارند، گاه خالي از ابهام و نقدهاي منطقي نيستند. نويسندگان و شاعران اين آثار نيز هرچه ناميتر و خوشآوازهتر باشند، بالطبع ستيزها و گرايشها به جانب آنان نيز بيشتر خواهد بود. سعدي نيز به عنوان شاعري سترگ از اين امر مستثني نيست چنانكه از ميان انتقاداتي كه به او و آثارش شده، خردهگيري بر اشارات تاريخي حوادث و رويدادهايي است كه سعدي در آثارش به آنها پرداخته است. در اين مقاله كوشيده شده تا به يكي از اين ايرادات پيرامون سال سرايش بوستان و تدوين گلستان و پريشانگويي سعدي پاسخ داده شود.
كليد واژه: سعدي، پريشانگويي، گلستان، بوستان.
ادبيات مكتوب، از ابتدا ابزاري بود براي نهادينهسازي آنچه كه در يك جامعه منجر به پرورش انسانهايي آزاده و اخلاق مدار ميشد؛ يعني ابزاري براي نهادينه سازي ايدهآلها، باورها، آداب نيك زيستن و... اين ابزار در دستان شاعران و نويسندگان ما گاه منجر به خلق اثرهايي شده كه نميتوان بديلي بر آن قائل شد.
اين آثار همچنان كه بنابر موضوع و محتواي خود در گونههاي مختلف ادب حماسي، غنايي، عرفاني، تعليمي و در دو سويه ادبيات كلاسيك و معاصر از اقبال و جايگاه مختلف ادبي، اجتماعي و فرهنگي برخوردارند، اما گاه خالي از ابهام و نقدهاي منطقي نيستند. از اين رو براي درك دقيقتر مباني كلامي و فكري اين شاعران و نويسندگان ناگزير از شناخت بيشتر آنان، دانستهها و آثارشان هستيم.
«اگر بتوانيم متون مهم گذشته را از نو به سخن بياوريم، يعني تار و پودشان را بشكافيم، ساختشان را بشناسيم، زبانشان را حلاجي كنيم، مباني و مبادي فلسفيشان را بفهميم، اگر بكوشيم چون باستانشناسي مجرّب، ذهنيت و جهانبيني مستتر در هر يك از اين متون را بازسازي كنيم، رابطة اين ذهنيت را با ساخت قدرت زمانش دريابيم، شايد از اين راه بتوانيم، بالمآل، ذهن و زباني نقاد و خود بنياد بيابيم كه هم از قيد سنت فارغ است، هم از تقيّد و تعبّد از غرب، هم رنگ و بافتي بومي دارد، هم پشتوانهاي جهاني». (ميلاني، 1378: 8).
بدين ترتيب، با رويكرد درك منطقيتر از مباني آثار خلق شده، ميتوان آنها را در بوتة نقد گذاشت و با سنجههاي عقلاني و علمي به تحليل و تبيين آنان پرداخت. اين شاعران و نويسندگان، هر چه ناميتر و خوشآوازهتر باشند، بالطبع ستيزها و گرايشها به جانب آنان شديدتر و بيشتر خواهد بود و البته سعدي نيز به عنوان شاعري بلند آوازه از اين دست مستثني نيست. از ميان موضوعات گوناگوني كه نقادان سعدي و آثارش را مورد نقد و ارزيابي قرار دادهاند (←عابدي، كاميار (1391). جدال با سعدي در عصر تجدد، شيراز: انتشارات دانشنامه فارس) خردهگيري بر اشارات تاريخي حوادث و رويدادهايي است كه سعدي در آثارش بدانها پرداخته است، چنانكه عباس اقبال آشتياني در مقاله «لغزش در حادثه تاريخي سعدي» به آن اشاره نموده است. (← عابدي، 1391: 113 و نيز آشتياني، 1316: 635). نيز در سعديشناسي، دفتر چهارم اكبر نحوي به برخي از اين خردهگيريها، پاسخهايي علمي داده است. (← نحوي، 1380: 140).
سال سرايش بوستان (656هـ.ق.) و تدوين گلستان (656هـ.ق.) و اشارات سعدي در گلستان به عبارات: «بعد از تأمّل اين معني، مصلحت چنان ديدم كه در نشيمن عزلت نشينم و دامن صحبت فراهم چينم و دفتر از گفتههاي پريشان بشويم و مِنٌْ بعد پريشان نگويم». (سعدي، 1376: 31) منجر به پيدايش ابهام در خصوص «پريشانگويي سعدي» شده است؛ چنانكه برخي از محققان اين پريشانگويي را بر حسب تاريخ سرايش بوستان در 655هـ.ق.، يعني يك سال پيش از سرايش گلستان در سال 656هـ.ق. نسبت داده و اين شبهه را به وجود آوردهاند كه منظور سعدي از «پريشانگويي» اشاره به سرايش بوستان و آثار خلق شدة پيش از گلستان است . آنان بر اين باورند كه سعدي خود آثار پيش از گلستان را جدي تلقي نميكند و از همين رو به نگارش اين عبارات پرداخته است. برخي نيز اين سخن سعدي را ادبپردازي او دانسته و برآنند كه سعدي سخن اديبان را بر زبان آورده است.
اما آيا سعدي به واقع «پريشانگويي» نموده است؟ پاسخ به اين سؤال با تبيين ديدگاههاي سعدي در گلستان و بوستان، علت خلق اين آثار و نيز تنظيم فصول و بابهاي مختلف اين دو اثر با فراست و تأمل سعدي، چندان دشوار نمينمايد.
اگر سال سرایش بوستان را بنابر قول سعدی در «سعدی نامه» و یا «کاخ دولت» 655هـ.ق. بدانیم:
به روز همايون و سال سعيد
به تاريخ فرّخ ميان دو عيد
ز ششصد فزون بود پنجاه و پنج
كه پُر دُر شد اين نامبردار گنج
(سعدي، 1376: 205)
و نـیز سـال آفرینش گلستان را چنانکه خود در دیباچه گلستان میآورد؛ 656هـ.ق. بدانیم:
در اين مدت كه ما را وقت خوش بود
ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود
(سعدي، 1376: 36)
بر اساس آنچه که سعدی در دیباچه گلستان آورده: «بعد از تأمل اين معنى مصلحت چنان ديدم كه در نشيمن عُزلت نشينم و دامن صُحبت فراهم چينم و دفتر از گفتههاى پريشان بشويم و مِنْ بعد پريشان نگويم» (سعدي، 1376: 31) ؛ در برابر اين پرسش قرار خواهیم گرفت که: منظور سعدی از گفتههای پریشان چیست؟
پیش از پاسخ به این پرسش ، با نگاهي به درون ماية بوستان و گلستان به فرضیههایی در پاسخ این سوال نزدیک خواهیم شد.
به شرط پذیرفتن سال تولد سعدی در حدود اوایل قرن هفتم و با استناد به سخن شیخ در گلستان:
اى كه پنجاه رفت و در خوابى
مگر اين پنج روز دريابى
(سعدي، 1376: 31)
میتوان گفت که پیدایی این دو اثر، بیشک حاصل دورانی از زندگی سعدی است که وی تجربههای خویش را از زندگانی اندوخته و هر آنچه را که در این دو اثر بیان میکند، از سر تعقّل و تفّکر و نیز تجربه است. آثاری که در دو جلوه و ظهور متفاوت به سمت اخلاقی زیستن انسانها در حرکت است.
از سوی دیگر؛
سعدی در بوستان اشاره میکند که بر این کاخ دولت « ده در از تربیت» ساخته:
چو اين كاخ دولت بپرداختم
بر او ده دَر از تربيت ساختم
(سعدي، 1376: 205)
و آمالش را از پرداختن به این مثنوی در بابهای گوناگون، تنها تربیت و پرورش ذکر میکند، تربیت و پرورش فردی که نماینده افراد اجتماع است و در جامعه نمود همگانی مییابد. او معتقد است که کلید سعادت این فرد که نمونهاي از کل جامعه و یا حضور جمعی افراد در اجتماع است، تنها در شنیدن و به کار بردن پند سعدی نهفته است:
اگر در سراى سعادت كس است
ز گفتار سعديش حرفى بس است
(سعدي، 1376: 229)
اگر بپذیریم که بوستان جلوهگاه «حکمت نظری» سعدی نسبت به پدیدههاست و به تعبیر نصیرالدین طوسی «دانستن چیزهاست چنانکه باشد» (دادبه، 1384: 14) و سعدی در این اثر کوشیده است تا عالیترین و مهمترین مباحث نظری خود را دربارة مسايل درخور اهمیّت دهگانه زیر عنوان نماید:
يكى باب عدل است و تدبير و راى
نگهبانى خلق و ترس خداى
دوم باب احسان نهادم اساس
كه منعم كند فضل حق را سپاس
سوم باب عشق است و مستىّ و شور
نه عشقى كه بندند بر خود به زور
چهارم تواضع، رضا پنجمين
ششم ذكر مرد قناعت گزين
به هفتم در از عالم تربيت
به هشتم در از شكر بر عافيت
نهم باب توبه است و راه صواب
دهم در مناجات و ختم كتاب
(سعدي، 1376: 205)
و در هر باب در صدد دعوت از انسانها به اخلاقگرایی فردی و یا تهذیب اخلاق فردی با تکیه بر اصول علم اخلاق از راه تعقّل و استدلال و نیز قواعد عملی آن برآمده، چنانکه نکات بیان شده در بیشتر حکایات، جنبة فردی و تربیت فردی دارد؛ نکاتی که به باور او «سخنهاى شيرينتر از قند» است و سعدی آنها را به منظور «ارمغانى بَرِ دوستان» سروده است؛
در اقصاى عالم بگشتم بسى
به سر بردم ايام با هركسى
تمتع به هر گوشهاى يافتم
ز هر خرمنى خوشهاى يافتم
چو پاكان شيراز خاكى نهاد
نديدم كه رحمت بر اين خاك باد
تولّاى مردان اين پاك بوم
برانگيختم خاطر از شام و روم
دريغ آمدم زآن همه بوستان
تهيدست رفتن سوى دوستان
به دل گفتم از مصر قند آورند
بَرِ دوستان ارمغانى برند
مرا گر تهى بود از آن قند دست
سخنهاى شيرينتر از قند هست
نه قندى كه مردم به صورت خورند
كه ارباب معنى به كاغذ برند
(سعدي، 1376: 205)
«سراسر بوستان، تاکید بر خالی شدن و پاک شدن از رذایل و آراسته شدن به فضایل است. مفاهیمی چون عدل، احسان، عشق، تواضع، رضا، شکر و توبه از جمله فضایل به شمار میآیند ...» (دادبه، 1384: 19).
و نیز اگر بپذیریم که گلستان جلوهگاه حکمت عملی سعدی است؛ در این صورت؛ آشکار میشود که سعدی با حرکتی تعقلی از تئوریهای نظری خود درباره تهذیب اخلاق فردی در بوستان به سوی عملی ساختن این راهکارهای اخلاقی در میان افراد حاضر در اجتماع از هر قشر و لایهای در گلستان به پیش میرود؛ به بیان دیگر؛ از تربیت فرد به سوی تدبیر منزل؛ یعنی کاربردی ساختن این نکات اخلاقی در خانواده و از آن پس به سیاست مدن؛ یعنی کاربردی ساختن این مفاهیم در اجتماع و با حضور فرد در جامعه، به پیش میرود.
با نگرش و تأملي در زبان سرايش سعدي در بوستان اين امر به وضوح قابل دريافت است كه در هشت باب نخست بوستان، سعدي در حكم ناصحي پندآموز عمل ميكند، زبان وي بسيار آرام و ملايم است و تأثيرگذاري اين پند و نصيحتها در قالب اين زبان ملايم و نرم امكانپذير ميگردد، اما در دو باب ديگر كه باب توبه و مناجات و ختم كتاب است؛ زبان از صراحت و قاطعيت بيشتري برخوردار ميگردد به گونهاي كه در برخي ابيات، رسيدن به مرحله پاياني زندگاني بشر و مرحلة پاسخگويي به كردارها كاملاً ملموس و محسوس ميشود. با اين اوصاف، سعدي، گويي كه خود نيز از هر آنچه در اين ده باب گفته، تأثير بسيار ميپذيرد؛ به ويژه كه كتاب با توضيحات حكيمانه پيرامون توبه، ندامت و تأمل خاتمه پذيرفته است. بعيد به نظر نميرسد كه اگر او بيش از هر كسي از اين سخنان تأثير پذيرفته و بر آن شده باشد تا خلوت گزيند و مِنْ بعد پريشان نگويد. هر آنچه را كه در ديباچة گلستان آورده، ميتوان به نوعي توصيف اين حالات دروني شاعر و سرانجام تصميم او مبني بر عمل به نصايح خود در ده باب بوستان به حساب آورد؛ يعني گلستان در ادامة تصميم شاعر مبني بر گوشهنشيني، توبه و تهذيب اخلاق فردي، پديدار ميگردد. گويي او به خود ميگويد كه سعدي! اينك نوبت توست تا به نصايح خويش گوش جان بسپاري، توبه كني، عزلت گزيني، رياضت كشي و مهذّب گردي، و به تعبير خودش:
به ياد حق از خلق بگريخته
چنان مست ساقي كه مي ريخته
(سعدي، 1376: 280)
اما پس از مدتي عزلتگزيني، به وسيله هشدار رفيق جليس خود كه ميتواند كاملاً صورت نماديني از «انديشة خود شاعر» باشد، بدين نكته پي ميبرد كه زمان كاربردي ساختن حكمتهاي نظري او در بوستان به حكمتهاي عملي او در گلستان فرا رسيده است، يعني زمان آن فرا رسيده تا سعدي تمامي تئوريهاي نظري خويش پيرامون اخلاق و اخلاقي زيستن انسانها را از بوستان به گلستان و زندگي واقعي مردمان در جامعه انتقال دهد. او پس از مدتي عزلتگزيني كه حاصل پرداختن به بوستان و عمل بدان است، به رسالت خويش و عملي ساختن اين اندرزها در جامعه پي ميبرد و از همين روست كه متقاعد ميشود كه: «... خلاف راه صواب است و نقص راي اوالالباب، ذوالفقار علي در نيام و زبان سعدي در كام» (سعدي، 1376: 32).
با پذیرفتن این پیشفرضها؛ میتوان برای پرسش نخست پاسخی یافت.
سعدی پس از آن که با خود میاندیشد که:
«يك شب تأمل ايام گذشته مىكردم و بر عمر تلف كرده تأسف مىخوردم و سنگ سراچة دل به الماس آبِ ديده مىسفتم و اين بيتها مناسب حال خود مىگفتم:
هر دم از عمر میرود نفسى
چون نگه میكنم نماند بسى
اى كه پنجاه رفت و در خوابى
مگر اين پنج روز دريابی...
بعد از تأمل اين معنى مصلحت چنان ديدم كه در نشيمن عزلت نشينم و دامن صُحبت فراهم چينم و دفتر از گفتههاى پريشان بشويم و مِنْ بعد پريشان نگويم» (سعدي، 1376: 31)، به خلوتگزینی و عزلت نشینی روی میآورد چنانکه حتی از مصاحبت دوستانی كه در كجاوه انيسش بودند و در حجره جليسش، روی برمیتابد و سر از زانوى تعبّد برنمیگیرد. حاصل این خلوت گزینی و تعمق و تدبر؛ به همراه تجربههایی که پیش از اين کسب نموده است؛ عملي ساختن پند و اندرزهاي بوستان و یا کاخ دولتی میشود که کلید گنج سعادت است.
با قبول این اصل، دفتر از گفتههاى پريشان شستن و مِنْ بعد پريشان نگفتن؛ به هر آن چیزی باز میگردد که سعدی پیش از سرایش بوستان و در «عنفوان جوانی، چنانکه افتد و دانی» به گونة مکتوب، شفاهی و یا عملی بدان پرداخته است و خود از آن با عنوان «نشاط ملاعبت و بساط مداعبت به رسم قديم» یاد میکند.
اما پس از تهذيب اخلاق فردي و باور تمامي آن پند و اندرزها و نيز پس از آنکه با گفتار منطقی دوست جلیس خویش روبهرو میگردد و به باور این امر میرسد که: «آزردن دوستان جهل است و كفّارت يمين سهل و خلاف راه صواب است و نقص راى اولوالالباب ذوالفقار على در نيام و زبان سعدى در كام فىالجمله زبان از مكالمه او دركشيدن قوّت نداشتم و روى از محاوره او گردانيدن، مروّت ندانستم كه يار موافق بود و ارادت صادق» (سعدي، 1376: 31)، بر آن میشود تا گسترة تربیت فردی بوستان را به گستره زندگی اجتماعی مردم در گلستان هدایت نماید و حاصل اندوختههای فردی را در اجتماع به منصّه ظهور برساند. یعنی با پیشفرضها و یا تئوریهای نظری تربیت فردی در بوستان به سوی عملگرایی در گلستان با حضور جمع به پیش میرود.
به بیانی دیگر؛ بوستان و گلستان سعدی لایههای درهم تنیدهای میگردند تا آرمانشهر سعدی در بازتابی فردی و اجتماعی نمود یابد.
ذكر اين نكته خالي از لطف نيست كه سعدي در گلستان به هنگام اظهار عباراتي چون: «ذكر جميل سعدي كه در افواه عوام افتاده است و صيت سخنش كه در بسيط زمين رفته و قصبالجيب حديثش كه همچون شكر ميخورند و رقعه منشآتش كه چون كاغذ زر ميبرند...» (سعدي، 1376: 30) خود از ميزان ارزش آثار پيشين خود و نيز محبوبيت و شهرتش آگاه و مطلع است و اين به واسطه سرايش بوستان و شناخته شدن آن در ميان مردم و اقبال آنان بدين كتاب است.
منابع:
1. اقبال آشتياني، عباس (1316). «زمان تولد و اوايل زندگي سعدي»، سعدينامه: يادگار هفتصدمين سال تأليف گلستان، ويژهنامه مجله تعليم و تربيت، به اهتمام: حبيب يغمايي، س 7، ش 12ـ11.
2. دادبه، اصغر (1384). «بوستان»، سعديشناسي: دفتر هشتم، به كوشش كوروش كماليسروستاني، شيراز: مركز سعديشناسي.
3. سعدي، مصلح بن عبدالله (1376). كليات سعدي: گلستان، بوستان، غزليات، قصايد، قطعات و رسائل از روي قديميترين نسخههاي موجود، به اهتمام محمدعلي فروغي، تهران: اميركبير.
4. عابدي، كاميار (1391). جدال با سعدي در عصر تجدد، شيراز: انتشارات دانشنامه فارس.
5. ميلاني، عباس (1378). تجدد و تجددستيزي در ايران، تهران: نشر آتيه.
6. نحوي، اكبر (1380). «مگر اين پنج روزه در ترازو»، سعديشناسي: دفتر چهارم، به كوشش كوروش كماليسروستاني، شيراز: مركز سعديشناسي؛ بنياد فارسشناسي.
© کپی رایت توسط دانشنامه فارس کلیه حقوق مادی و معنوی مربوط و متعلق به این سایت است.) برداشت مقالات فقط با اجازه کتبی و ذکر منبع امکان پذیر است. نوشته شده در تاریخ: 1392/2/27 (1398 مشاهده) [ بازگشت ] |