•  صفحه اصلي  •  دانشنامه  •  گالري  •  كتابخانه  •  وبلاگ  •
منو اصلی
home1.gif صفحه اصلی

contents.gif معرفي
· معرفي موسسه
· آشنايي با مدير موسسه
· وبلاگ مدير
user.gif کاربران
· لیست اعضا
· صفحه شخصی
· ارسال پيغام
· ارسال وبلاگ
docs.gif اخبار
· آرشیو اخبار
· موضوعات خبري
Untitled-2.gif كتابخانه
· معرفي كتاب
· دريافت فايل
encyclopedia.gif دانشنامه فارس
· ديباچه
· عناوين
gallery.gif گالري فارس
· عكس
· خوشنويسي
· نقاشي
favoritos.gif سعدي شناسي
· دفتر اول
· دفتر دوم
· دفتر سوم
· دفتر چهارم
· دفتر پنجم
· دفتر ششم
· دفتر هفتم
· دفتر هشتم
· دفتر نهم
· دفتر دهم
· دفتر يازدهم
· دفتر دوازدهم
· دفتر سيزدهم
· دفتر چهاردهم
· دفتر پانزدهم
· دفتر شانزدهم
· دفتر هفدهم
· دفتر هجدهم
· دفتر نوزدهم
· دفتر بیستم
· دفتر بیست و یکم
· دفتر بیست و دوم
info.gif اطلاعات
· جستجو در سایت
· آمار سایت
· نظرسنجی ها
· بهترینهای سایت
· پرسش و پاسخ
· معرفی به دوستان
· تماس با ما
web_links.gif سايت‌هاي مرتبط
· دانشگاه حافظ
· سعدي‌شناسي
· كوروش كمالي
وضعیت کاربران
در حال حاضر 0 مهمان و 0 کاربر در سایت حضور دارند .

خوش آمدید ، لطفا جهت عضویت در سایت فرم مخصوص عضویت را تکمیل نمائید .

ورود مدير
مديريت سايت
خروج مدير

هزليات سعدي

دكتر ضياء موحد / عضو هيأت علمي مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران

چكيده:

هـزليات كه نوعـي از ادب فارسي را تشكـيل مي‌دهد، در آثار شاعران بسـياري يافته مـي‌شود. اگرچه در نسخه لرد گريـنوي (721) كه اساس كار فروغي در تصحيح كليات اوست بخش هزليات وجـود ندارد، امـا اگر سعدي بـدان پرداخته باشد، مـانند بسياري ديـگر بـراي تفريح خاطر و از سر تفنن در اوايل كار شاعـري يا دوران جوانـي بدان پـرداخـته است. در اين مقاله كوشيده شده تا ضمن تبيين اين امر، به ويژگي هزل و مقایسه آن با پورنوگرافی پرداخته شود و تفاوت‌های آنان نیز آشکار شود.

كليد واژه: هزليات سعدي، خاكشير اصفهاني، عبيد زاكاني.

در مجموعۀ آثار سعدي چند رساله به نام‌هاي خبيثات، مضحكات و مجالس ديده مي‌شود كه به اصطلاح هزل ناميده مي­شوند. در نسخۀ لرد گرينوي كه حدود 30 سال پس از درگذشت سعدي، يعني در 720 هجري قمري نوشته شده و نسخۀ اساس محمدعلي فروغي و نيز غلامحسين يوسفي بوده­ است، خبيثات و مضحكات ديده نمي‌شوند. در اين نسخه از 450 صفحه، در 11 صفحۀ آخر مجالس آورده شده كه يك­ چهل ­و ­پنجم ديوان است، اما بنا بر تحقيق آقاي دكتر محمود فتوحي در همايش بزرگداشت سعدي در شيراز (ارديبهشت 1390) در نسخه­هاي قديمي­تر از لرد گرينوي دو رسالۀ ديگر، خبيثات و مضحكات هم ضبط شده است. كوتاه سخن شايد در انتساب هر سه اثر به سعدي نتوان شك كرد و حالا اين سؤال مطرح مي­شود كه انگيزۀ سعدي در نوشتن اين آثار چه بوده­ است؟ جواب سرراست و طبيعي اين است كه سعدي هم مانند بسياري، بلكه اغلب امراي كلام ما براي تفريح­خاطر و تفنن در اوايل كار شاعري يا دوران جواني چنين چيزهايي مي­نوشته ­است. در اين زمينه دليل و شاهد بيش از آن است كه لزومي به آوردن نام اين و آن باشد. براي آگاهي از بسياري از اين آثار و نويسندگان آن مي­توان به كتاب علي‌اصغر حلبي، تاريخ طنز و شوخ­طبعي در ايران و جهان اسلام1 مراجعه كرد.

اما در مورد سعدي به نظر مي­رسد نكتۀ ظريف ديگري هم در كار باشد. اين بخش از آثار سعدي به ­درستي هزليات ناميده شده است. من از «هزل» تعريف جامع و مانعي سراغ ندارم. علي­اصغر حلبي در كتاب مذكور، 239 وا‍‍ژه مربوط به طنز و شوخ­طبعي ضبط كرده­ و تعريفي نيز از هر كدام به دست داده است. كتاب نيز با فصلي در هزل شروع مي­شود. البته هزل مي­تواند انواع داشته باشد اما دست­كم براي هزل سعدي در هزليات مي­توان تعريف نسبتاً دقيقي كرد. «هزل نوشته­اي است كه در آن ابزار مضمون­پردازي و شوخ­طبعي واژگان صريح جنسي باشد». اين نوع نوشته را بايد از پورنوگرافي يا الفيه شلفيه جدا كرد. در الفيه شلفيه قصد اصلي نويسنده تحريك غريزۀ جنسي و حس شهواني است. هزليات سعدي و عبيد زاكاني و در زمان ما هزليات خاكشير اصفهاني (درگذشته 1334 هجري شمسي) هزل به معنايي است كه در تعريف آورده­ام. ويژگي اصلي و بارز اين نوع هزل اين است كه آن را براي خنديدن و خنداندن مي­خوانند. واكنش خواننده در برابر اين نوع شعر خنده­اي است خاسته از قدرت سخنوري و مضمون‌پردازي شاعر. چيزي كه در آن غايب است يا نقش بسيار ضعيفي دارد؛ تحريك حس شهواني است. نكتۀ ديگر آنكه اين نوع هزل را بايد از هجو جدا كرد. هجو كه شايد پست­ترين نوع شعر باشد، شاعر كسي را هدف حمله و دشنام و دشمني قرار مي­دهد. قطعۀ زير از ملك­الشعراي بهار در ارزيابي شاعران خواندني است:

هشت تن درهشت معني شهره­اند اندر ادب                               چار شاعر در عجم پس چار شاعر در عرب

در گهِ رامش«ظهير»و «نابغه» هنگام خوف                                گاه كين «اعشي­قيس» و «عنتره» گاه غضب

ور ز اشعار عجم خواهي و استادان خاص                                   رو ز شعر چار تن كن چار معني منتخب

وصف رااز«طوسي»واندرز را از «پارسي»                                              عشق رااز«سجزي»وهجواز «ابيوردي» طلب

اولي وصفي حقيقي، دومي پندي دقيق                                                سومي عشقي طبيعي، چارمي هجوي عجب

(بهار، 1368، ج 2: 1209)

منظور از «سجزي» فرخي و «پارسي» سعدي است. در اين قطعه بهار استاد هجو را انوري مي­داند. واقعاً هم انوري در هجو زبان گزنده­اي دارد. انوري در هجو از اشاره به آيات هم ابايي ندارد. در بيتي مي­گويد:

از حُرّمِت عليكم او تا به قد سلف                                                هرچ از تبار اوست پليد است و روسبي‌ست

(انوري، 1364، ج 2: 565)

اين بيت اشاره است به آيۀ 23 از سورۀ شريفۀ نساء دارد كه در آن حرمت انواع ازدواج‌ها ذكر شده مگر ازدواج مرد با دو خواهر، پيش از نزول اين آيه كه از آنها به «قد سلف» ياد شده است. در اين بيت انوري همۀ محارم مخاطب خود را متهم به پليدي و روسپي‌گري مي­كند.

البته واژگان جنسي هزل به­آساني مي­تواند در هجو به­كار رود چنان‌كه بسيار نيز به كار رفته است، اما تعريف ما از هزل اين‌گونه شعر را كنار مي­نهد. در هزليات سعدي چنين موردي وجود ندارد. مدحيه‌هاي سعدي هم هيچ شباهتي به مدحيه­هاي شاعران متملق به­خصوص انوري ندارد. اين نكته به‌خصوص در قصايد او (موضوع اصلي بزرگداشت سعدي در ارديبهشت 1390) چشمگير است. سعدي قصيده­اي در ستايش علاءالدين عطاملك جويني صاحبديوان را كه از پشتيبانان او و مرد مقتدر زمان است، چنين پايان مي‌دهد:

مراد اين سخنم اي حكيم دانا چيست؟                           سلامي، ار نكند حمل بر تقاضايي

مراست با همه عيب اين هنر بحمدالله                            كه سر فرو نكند همتّم به هر جايي

(سعدي، 1372: 886)

عجيب آنكه هجو چنان متداول بوده كه آن را يكي از ده شيوۀ شاعري دانسته­اند. خاقاني در تعريض به عنصري مي­گويد:

به تعريض گفتي كه «خاقانيا!                             چه خوش داشت نظم روان عنصري!»

بلي! شاعري بود صاحب قبول                            ز ممدوح صاحِبْقران عنصري...

جز از طرز مدح و طراز غزل                                نكردي ز طبع امتحان عنصري...

ز ده شيوه كان حِلْيَتِ شاعري­ست                                 به يك شيوه شد داستان عنصري

(خاقاني، 1375، ج 2: 1248)

گفته­اند منظور از ده شيوه اين‌هاست: نسيب و تشبيب، مفاخره، حماسه، مدح، رثا، هجا، اعتذار، شكوي، وصف، حكمت و اخلاق.

تفاوت ديگري كه هزل بنا به تعرف ما با پورنوگرافي دارد، طول و تفصيل پورنوگرافي است كه لازمۀ برانگيختن حس شهواني است. اين­گونه نوشته­ها با تصويرهاي قبيح و شرح جزييات همراه است، اما هزل كوتاه و در واقع مضموني است بر زمينۀ واژه­هاي ممنوع. هزلي كه شنونده را به خنده و وجد آورد، ذوقي خاص مي­طلبد. در زمان حيات خاكشير كم نبودند شاعراني كه خواستند طبعي در اين مقوله بيازمايند، اما تا آن‌جا كه من به­ ياد دارم حتي يك نمونۀ موفق هم نتوانستند بياورند. بيهوده نبود كه جلال همايي مي­گفت: «در تاريخ اصفهان خود نوشته­ام كه پس از عبيد زاكاني شاعري به قدرت خاكشير در هزل نيامده ­است». از ويژگي‌هاي هزل خاكشير تضمين شعر شاعراني چون فردوسي، سعدي، حافظ، خيام و باباطاهر عريان است به گونه­اي كه در هر تضمين سبك شاعر را حفظ و تقليد مي­كند و اين نشانۀ دانش او از سبك و بيان است. جالب توجه آنكه از ميان آن همه شاعر كه در اصفهان دور هم جمع مي‌شدند با آن‌كه ديري از درگذشتشان نمي­گذرد، اغلب فراموش شده­اند، اما آثار خاكشير است كه مرتب چاپ زيرزميني مي­شود و خوانندگان با اشتياق دنبال آنند.اگر بگويم ديوان ايرج ميرزا و عبيد زاكاني هم به دليل هزليات آنهاست كه مرتب مخفيانه تكثير و عرضه مي­شود، هيچ اغراق نكرده­ام. اين‌گونه هزل كه در نوشتن آنها هنري به­كار رفته و شگردهاي ادبي تقليدناپذير نهفته، ماندگار هم مي­شوند چنان‌كه شده­اند. اين هم تفاوتي ديگر است ميان هزل و پورنوگرافي‌هاي انبوه و مبتذل. قصيده­اي با مطلع زير را:

رفيقي مهربان و يار همدم                      همه­كس دوست مي­دارند و من هم

(سعدي، 1372: 861)

كسي جز سعدي نمي­توانسته سروده باشد آن هم با اين مقطع ندامت­آميز:

طريقت خواهي از سعدي بياموز                     ره اين است اي برادر تا جهنم

 (همان: 1010)

و اما نكتۀ آخر. چه دليلي سعدي ناصح و عاشق و يكي از مشايخ زمان، براي سرودن هزليات داشته است؟ البته بسياري از شاعران چنين شعرهايي در خلوت يا براي خواندن در جمع بسيار نزديك به خود مي­نوشته­اند، اما در كنار ديگر شعرهاي خود نمي­آورده­اند. شايد هم سعدي خود راضي به آوردن هزليات در ديوان نبوده و پس از او ديگران در نوشته­هاي شخصي او آنها را يافته و با تصرف‌هايي بدان الحاق كرده باشند. همۀ اين‌گونه احتمال‌ها را مي­توان داد. البته در جايي هم گفته­ است كه يكي از ملوك زمان الزام كرد كه چنين هزلياتي بنويسم و سرپيچي از حرف او ممكن بود عواقب وخيمي داشته باشد. به گمان من اين عذر هم دفع اعتراض مقدر است.

نكتۀ آخر من اين است كه سعدي مسلماً به شعر و ادب فارسي و آثار پيش از خود آشنايي كامل داشته است و در هر ده شيوۀ شاعري كه پيش از اين برشمرديم، مگر هجو، طبع آزموده و آثاري برتر پديد آورده است. در مبارزه­طلبي سعدي شك نمي­توان كرد. در بوستان به تصريح به مبارزه با فردوسي رفته و در اين دفتر بيت‌هايي دارد كه اگر سراينده را نشناسيم، آنها را به فردوسي نسبت خواهيم داد. در قصيده طرزي نو آورده، در نثر، گلستاني آفريده بي­همتا، در قطعه­سرايي همۀ قطعه­سرايان را پشت سر گذاشته و در مثنوي بوستانش شاهكاري است بي­نظير. در غزل نيز طرزي آورده تقليدناپذير. آيا چنين شاعري براي نشان دادن قدرت خود در همۀ انواع شعر وسوسه نمي­شود كه طبعي هم در هزل بيازمايد و استادي خود را در اين شيوه نيز به نمايش بگذارد؟

دوستي مي­گفت: كسي كتابي پيش ناشري آورده بود و با اين اصرار كه كتاب پس از چاپ بايد از هر حيث كامل و بي­نقص باشد، يعني انواع فهرست‌ها را داشته باشد، فهرست نمايه­ها، فهرست اعلام، فهرست مكان‌ها، فهرست كتاب‌ها و به­خصوص فهرست غلط‌ها.

شايد هم اين نسخه­برداران و جمع­آورندگان آثار سعدي بوده­اند كه براي كامل و بي‌نقص بودن ديوان دلشان نيامده­است غلطنامه‌اي هم در پايان به ديوان نيفزايند.

پي‌نوشت:

1. حلبي، علي‌اصغر (1377). تاريخ طنز و شوخ طبعي در ايران و جهان اسلام، تهران: بهبهاني.

منابع:

1. انوري، محمد بن محمد (1364). ديوان انوري، به اهتمام محمدتقي مدرس رضوي. تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 2 ج.

2. بهار. محمدتقي (1368). ديوان اشعار شادروان محمدتقي بهار «ملك الشعراء»، به كوشش مهرداد بهار، تهران: توس، 2 ج.

3. خاقاني، بديل بن علي (1375). ديوان خاقاني، ويراسته جلال‌الدين كزازي، تهران: مركز، 2 ج.

4. سعدي، مصلح بن عبدالله (1372). كليات سعدي با ترجمه قصايد عربي، با مقدمه عباس اقبال آشتياني، تهران: علم.





© کپی رایت توسط دانشنامه فارس کلیه حقوق مادی و معنوی مربوط و متعلق به این سایت است.)
برداشت مقالات فقط با اجازه کتبی و ذکر منبع امکان پذیر است.

نوشته شده در تاریخ: 1391/1/31 (3154 مشاهده)

[ بازگشت ]

وب سایت دانشنامه فارس
راه اندازی شده در سال ٬۱۳۸۵ کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به موسسه دانشنامه فارس می باشد.
طراحی و راه اندازی سایت توسط محمد حسن اشک زری