ما سعدي را يكي از محبوبترين شعراي اخلاقي ادبيات فارسي و يكي از مشهورترين شعراي ايران، نه به صورت يك نفر مربي عبوس، بلكه به صورت شخصي بشاش، خوش مشرب با كورسويي از بذلهگويي شيطنتآميز، ميدانيم. به هر حال سعدي، فردي است كه شخصيت وي از بطن نوشتههايش چهره مينمايد. تصوير واقعي سعدي را نمي توان با واقعيتهاي محدود تراجم احوال موجود وي، ترسيم كرد. حتي بر گفتههاي خود سعدي نيز اعتباري نيست؛ اين گفتهها را نميتوان لفظ به لفظ پذيرفت و همين مسئله بازسازي زندگينامه او را از لابهلاي داستانهاي خودش كه براي سرگرمي و يا تعليم روايت كرده، مشكل مينمايد1. درباره سعدي اطلاعات همزمان وجود ندارد و هر نكته هم جاي شك وترديد دارد. به همين دليل براي تعيين وقايع زندگي او قبل از سال655/1275 و بعد از سال680/82-1281 اطلاعات دقيقي براي پيگيري موجود نيست، از اينرو مجبوريم به فرضيات و احتمالات چنگ بزنيم.2 در مدارك قديم نام سعدي به صورت مصلحالدين ابومحمد عبدالله بن مشرف بن مصلح بن مشرف معروف به سعدي شيرازي آمده3، ولي اسامي ديگري نيز در اين ميانه ذكر شده است. آثار او مبين اين است كه وي در شيراز متولد شد؛ در سر تاسر عمر خود وفاداري و علاقه عجيبي نسبت به شهر خود نشان داد و وقتي هم در سفر بود اين اشتياق و علاقه را به نوعي ارائه كرد. تاريخ تولد او را فقط ميتوان از راه حدس عرضه نمود و در اين ميان اشاره عباس اقبال يعني بين سالهاي15-610/19-1213 ميتواند قريب به يقين باشد. سعدي عمر زيادي كرد، ولي البته نه 120سال كه بعضي از داستانها ارايه كرده است. سعدي در پرتو فرهنگ عميق پدرش، از همان ايام كودكي تعليمات خوبي را گذراند؛ او بارها از اشتياق و ارشاد خردمندانه پدرش ياد كرده است. پس از فوت پدر، مادر او تعليم و تربيتش را به عهده گرفت(سعدي دوازده ساله بود كه پدرش را از دست داد). شيراز در اين زمان خالي از مدارس عاليه نبود، از اينرو سعدي تعليمات اوليه خود را در آنجا گذراند؛ تحصيلات وي در شيراز با سفري كه به بغداد نمود، قطع شد و دليل اين كار هم گويا ترس از «تركان» بوده است(و يا لااقل آن چيزي كه سعدي در گلستان بدان اشاره ميكند). در افواه است كه سعدي را اتابكان سلغري شيراز براي تعليم و تحصيل به بغداد فرستادند؛ ليكن اين سفر وي نميتواند تا سال592/1196 باشد چون گزارش شده كه او در دانشگاه معروف شافعي نظاميه به تحصيل پرداخته است. از اينها گذشته، معقول نمينمايد كه اتابك شيراز يك چنين لطفي را در حق يك جوان معمولي ـ ولو تحصيل كرده ـ كرده باشد. كوششهايي نيز براي كشف تواريخ خاص از نامهايي كه خود سعدي از استادان نظاميه بغداد نمود، انجام شده است: و در اينجا مشكلاتي پيشرو قرار گرفته است. از قطعاتي كه سعدي در آنها خود را مرد مسن پنجاه يا شصت ساله مينامد نميتوان چيزي درك كرد. فقط ميدانيم كه سعدي پس از تكميل تحصيلات خود، راهي سفر عراق، سوريه و حجاز شد. از سوي ديگر نميتوان باور كرد كه او سفري هم به شرق ايران، ماورءالنهر و هند داشته است. داستان ساختگي از بين بردن بت معبد سومنات توسط سعدي نيز خط بطلان بر سفر او به هند ميكشد. نظير اين مسئله، توصيف باور نكردني ملاقات او با جواني در كاشغر است (البته اگر واقعي باشد) كه گويا قبل از تكميل كتاب گلستان بوده و صيت شاعري او در همهجا پيچيده بود؛ حتي اگر تاريخ معاهده صلح بين خوارزمشاه و قراختائيان(در حدود سال1210م.) به طور دلبخواه جلوتر حساب شود، باز اين كار غير ممكن مينمايد. اين واقعيت هم كه در المعجم(630/3-1232) تأليف شمس قيس، هيچيك از اشعار سعدي نقل نشده(در حاليكه اشعار زيادي از شاعران اين دوره روايت گشته)، شاهدي بر اين مدعاست.
در گلستان آمده كه سعدي از تبريز ديدن كرد و در جريان اين سفر با صاحبديوان شمسالدين محمد جويني و برادرش علاءالدين عطاء ملك جويني و خود ايلخان آباقا ديدار نمود و بنا به درخواست خود آنها به آنان توصيههايي كرد ـ اين توصيهها براي جا انداختن اين واقعه، توصيهها و اندرزهاي ساده و بيريا قلمداد گشته است. اينكه سعدي در زمان خود از شهرت زيادي برخوردار بود جاي هيچ نوع ترديدي نيست(آباقا از سال 663 تا 680/82/1265 حكومت كرد) ليكن سفر تنهاي او به تبريز جاي ترديد دارد چون با اينكه وي صاحبديوان جويني را مدح گفته ولي فقط به توصيف سفرهاي ديگرش پرداخته و از اين سفرش صحبتي به ميان نياورده است. درباره دريدارهاي ديگر او با شخصيتهاي معروف اين دوره، داستانها پرداختهاند كه هيچ كدام نقشي از حقيقت ندارد. مثلاً گزارش شده كه سعدي در شيراز با شيخ صفيالدين، جد اعلاي صفويه ديدار كرده و او را نماينده عقايد شديد شيعي معرفي نموده است؛ در اين داستان، به خاطر بعضي از مصالح، سني بودن هر دو نفر اينها در نظر گرفته نشده است. برگشت سعدي به شيراز پس از سالها سير و سفر، مبين نخستين تاريخ واقعي و موثق است. سعدي پس از اينكه كتاب بوستان خود را تكميل نمود(655/1257) و يك سال بعد نيز گلستان را تأليف كرد(اين دو اثر به نثر و نظم هستند)، بوستان را به مظفرالدين ابوبكر بن سعد زنگي اتابك فارس و گلستان را به سعد بن ابوبكر بن سعد زنگي ـ كه سعدي تخلص خود را از نام او گرفته ـ تقديم نمود. استفاده از نام يكنفر پادشاه به عنوان تخلص اهميت چنداني نداشت چون در اين ميان موارد و نمونههاي زيادي وجود دارد كه يكي از آن تخلص قاآني در قرن نوزدهم ميلادي است. سعدي مسلماً خيلي پيش از اين تاريخ دست به نوشتن زده، ليكن شهرت چنداني به هم نزده است، وقتي كه شيراز را ترك گفت يك نفر گمنام بود و گمنام نيز به شيراز برگشت. شهرت او ـ كه بسيار شگفتانگيز نيز هست ـ پس از تأليف بوستان و مخصوصاً گلستان آغاز شد كه هر دوي اين آثار، هم امروز از شهرت جهاني برخوردار است.
اشاره سعدي مبني بر اينكه بوستان را بلافاصله پس از برگشت به شيراز و گلستان را يك سال پس از آن تأليف نمود، مبين اين مفهوم است كه او قطعاتي را كه ارمغان سفرهايش بود، تكميل كرده است، چون يك چنين دوره كوتاهي، براي تأليف يك اثر بنيادي و عمده، بسيار نامناسب بود و اين دوره اصلاً اشارهاي بر تكميل و تكوين بلاغت آثار او ندارد. سعدي سالهاي سال در شهر محبوب خود شيراز مقيم شد و تمام هم و غم خود را در انزوا صرف كشف و شهود و شعر نمود؛ او از تجارب عظيمي كه در خلال عمرش تحصيل كرده بود براي اظهار پند و اندرز به حكام و رعايا، مريدان و هواداران استفاده كرد و ضمناً از شاديهاي آنها شاد و از هبهها و نعمات و اعاشه آنها سخت محظوظ شد. اين دوره، احتمالاً تصنيف اكثر اشعار غنايي وي، چه غزليات و چه قصائد تعليمي او است كه در آنها بزرگان و عوام را در خلال وقايع جاري به نصيحت نشست.4 جالب توجه است كه وي در اين دوره به فوت برادران جويني هيچ اشارهاي نكرده است؛ آيا او ترسيده و يا اينكه نوشتن در اين خصوص را از مدتها پيش متوقف ساخته بود؟ نفيسي در ميان افراد بيشماري از محققين، سال فوت سعدي را عرضه كرده و آن را 27 ذوالحجه691/9 دسامبر1292 نوشته است.5
نميتوان قاطعانه اظهار داشت كه سعدي جزو عرفا بوده است. (البته بايد بعضي از ابهامات غزليات او را كه بوي عرفان ميدهد، نديده گرفت، چون آوردن اين نوع ابهامات در غزل يك امر عادي بوده است.) مهمترين دليلي كه مي توان در خصوص عرفان سعدي اظهار كرد، بابي در مسئله عشق كتاب بوستان اوست. معهذا مبين گرايش او به سوي كشف و شهود نيست بلكه بيشتر زهد و تقوي مد نظرش است و درونمايههايش نيز بيشتر نه اخلاقيات فلسفي بلكه مكتب نفعپرستي است. همين مسئله ميرساند كه چرا وي در مقام يك نفر معلم اخلاق، توجه خاصي به جزييات آيينهاي اخلاقي ـ كه در جاي ديگر به طرح آنها پرداخته ـ نميكند، بلكه سعي مينمايد استثناهايي را پيش بكشد كه در صورت «علاج عكس آنها صادق است.» به نظر او حقيقت، تو خالي است ليكن ميشود در جاي خود دروغ مصلحتآميز نيز بر زبان راند. سعدي اين مسئله را در نخستين حكايت، اولين باب گلستان پيش ميكشد و آن زماني است كه انسانيت حكم ميكند اصل حقيقت پوشيده بماند، چون در غير اينصورت حرص و طمع و حماقت شاه و سبعيت مشاورين وي، قتل عام و خونريزي راه مياندازد. در آثار سعدي از اين تناقضات زياد است. سعدي در زندگي حقيقي خود نيز هيچ وقت پايبند اصول اخلاقي شديدي نبوده است. اگر سعدي جزو افراد نادر ادبيات فارسي است كه به آزادي بيان ادبي ارزش زيادي قايل بوده و چاپلوسي در قصيده را دوست نميداشته و قصد تنبيه و آگاهسازي در آنها داشته و خود را به دليل مصاحبه و مباحثه با حكام به سرزنش مينشسته، پس چهطور به خود اجازه داده تا هولاكو را كه سلجوقشاه سلغري را از صفحه روزگار پاك كرد و بغداد را با خاك يكسان نمود و مستعصم آخرين خليفه عباسي را به طرز فجيعي از ميان برداشت، مدح نمايد؟ و نيز چرا وي در رثائيهاي به سوگ اين خليفه نشسته؟ چون اين كارش مخالف با سياست و خطمشي ارباب شيرازش ابوبكر بن سعد بود كه با اينكه يك نفر سني مذهب بود، ليكن قشون خود را در معيت مغولان براي ويرانسازي بغداد، مركز تسنن اسلامي گسيل داشت. شبلي معتقد است كه با اينكه سعدي را جزو عرفاي بزرگ به حساب آوردهاند، ولي حقيقتاً او صوفي نبوده و تلاشي هم براي پيشبرد و توسعه عرفان نكرده، بلكه گرايش خاصي به شيوه ملاها داشته است6؛ در واقع خود سعدي ميگويد كه وقتي نوجواني بيش نبوده، پدرش او را به دليل خودبيني و عيبجويي از ديگران، تنبيه كرده است. سعدي همچنين از لواط بد گفته، با اينكه خود مطّهر از اين مسايل نيز نبوده است.
محصولات ادبي سعدي مشتمل بر انواع شعر غنايي و نيز حماسه تعليمي و نثر بليغ و فصيح است. حماسه قهرماني با طبع آرامش طلب او سازگار نبود(مطلع رزمي يكي از داستانهاي بوستان نشان ميدهد كه اگر وي ميخواست، ميتوانست در اين نوع شعر نيز سرآمد گردد).
سعدي كه قصهگوي ماهري بود، هيچوقت خود را منحصر به يك مضمون واحد شعري كه در حماسههاي رمانتيك مستلزم هزاران بيت بود و نيز به اشعار تعليمي با مفاهيم متنوع، نكرد. با اينكه او غزل را در آن ايام به اوج هنري و تكامل خود رسانيد، ولي بيشترين شهرت او به خاطر تأليف كتاب گلستان بود. بدينترتيب سعدي نشان داد كه استاد كامل نظم و نثر است.
آثار تعليمي عمده سعدي بوستان و گلستان است. در واقع اشعار اخلاقي مدتها پيش از سعدي در صحنه ادبيات فارسي ظاهر شده بود، ولي سعدي، بزرگ شاعر شيراز، آن را براي نخستين بار به سطح شيراز واقعي ارتقاء داد. بوستان و يا به عبارت صحيحتر سعدينامه حماسهاي است در بحر متقارب كه به غلط به صورت يك حماسه خاص قهرماني به شمار آمده است. اشعار آن 4500 بيت است كه به غير از مقدمه آن(كه بيانگر مذهب تسنن است) به ده باب درباره خصايل مختلف انساني تقسيم شده است. سعدي هر كدام از بابها را با اجمالي از يك مسئله نظري آغاز ميكند و سپس آن را با تجربه خويش و يا توسط افسانهها، تاريخ و غير آن و با شيوه معمولي مثنويهاي تعليمي مجسم ميسازد. اين تمثيلات كه اغلب خلاصه هم هستند در ساير آثار مشابه نيز بارها ديده ميشود.
گلستان نيز همان الگوي ايدئولوژيك را دنبال ميكند. قالب آن اثري در تحول نثر فارسي نداشته، چون به نثر مسجع و مقفي همراه با اشعار مناجات گونه عبدالله انصاري(متوفي481/1088) كه گويا الگوي سعدي بوده، تأليف يافته است(يك سوم مطالب اين اثر، به صورت منظوم است). گلستان در مقايسه با بوستان كه در آن تمثيلات با مسايل اخلاقي پيوند خورده، شامل حكاياتي است كه يك يا دو بيت به عنوان نتيجه، زينتبخش آنهاست؛ اين قالب در واقع نوعي مقامه كوتاه است.
گلستان مركب از يك ديباچه و هشت باب است كه در آنها مواد روايي تحت عناوين ويژهاي تدوين شده است. گاهگاهي عنوان يك باب با حكايت مخصوص آن نميخواند و گاهي هم نتيجه بيربطي از حكايت حاصل ميشود. در اينجا ويژگي اسلوب سعدي تسلط وي بر زبان، سادگي و سلاست(كه فقط در ديباچه پر زرق و برق آن ديده نميشود) و ايجاز است كه در آن روزگار بينظير بود. اگر در بوستان نتوان اشعار فلسفي عميقي پيدا كرد(به جز باب عشق و جواني) در عوض گلستان مشحون از مفاهيم عملي و جامعهگرايي ملموس است كه در آن نتايج حاصله در كسوت اشعار مقبول و بينظير جايگاه ويژهاي دارد. از آنجا كه گلستان سعدي با سبك سليس و سحرآميز و شيوه سهل ممتنع نوشته شده، لذا ترجمه آن به زبانهاي ديگر مقدور نيست چون اثر به صورت پيش پا افتادهاي در ميآيد. چون مترجم در اينجا با اشعاري كه در اتباط با وقايع پيش پا افتادة روزانه است، سر و كار دارد و وقوع آنها مستلزم هيچ نوع درس و عبرتي نيست. لحن اين اثر چند بعدي است، جد با هزل، اوج با حضيض درآميخته است. در آن قطعات مشكل چندي نيز وجود دارد؛ بهترين نمونه جدال سعدي با مدعي درباره اغنياءاست كه بيتفاوتي آنها را در قبال فقرا و فلكزدهها به انتقاد مينشيند. در نظر اول چنين مينمايد كه سعدي در صدد دفاع از اغنياء است؛ ليكن با يك نگاه عميق به طنز فخيم و گزندهاش، جهتگيري اصلي وي مشخص ميگردد.
اين دو اثر سعدي(اول گلستان و بعد بوستان) مقلدين زيادي در پي داشت. بهترين آنها بهارستان جامي تأليف در سال892/1487 و كتاب پريشان قاآني تأليف در سال1152/1836 ميباشد.
سعدي با اينكه معروف دربارها بود، ليكن يك شاعر محض درباري به شمار نميآيد؛ چون جذابيت قصيده، او را به طرف مدح كشانده است و تمام نقطه ضعف و اتهام سعدي نيز در همين قصايد نهفته است. طبقهبندي اشعار تغزلي وي به سياق قديم شامل چهار مجموعه قصايد و يك مجموعه مفصل غزليات است. اما بين او و بين پيشروان او يك فرق بزرگ وجود دارد. او با اينكه به دربارهاي زيادي رفت و آمد داشت، ولي هرگز عقيده خود را مبني بر آزادي كلام و آزادي قلم از دست نداد؛ و هرگز هم دست تكدي به سوي اين و آن دراز نكرد. مدايح وي حفظ شده است؛ وي ظهير فاريابي را به دليل اغراق بيش از حد ملامت ميكند و نيز تمام افرادي را كه ميخواهند در قصايد خود پند و اندرزي به شاهان بدهند خطاب قرار ميدهد و بر وجوب عدالت و سخاوت و نيكوكاري پادشاهان تأكيد مينمايد و در جاي جاي اشعار خود اشاره بر جهان گذران دارد. سعدي براي انجام اين كار مجبور بود از نوعي بيان نصيحتگر و پندآميز سود جويد و الا جسارت و گستاخياش خطر ميآفريد؛ معهذا مرجعيت و قدرت شخصي وي، حافظ او بود. عنصر تعليمي، در اين اشعار غنايي جايگاه ويژهاي دارد و تغزل از اهميت كمتري برخوردار است. نمي توان اظهار داشت كه همه قصايد او داراي ارزش يكساني هستند، چون برخي از آنها پيش پا افتاده و يكنواختند.
بخش عمده تأليفات سعدي را از نظر محتوا و ميدان ديد، غزليان او همراه با مجموعهاي از سخنان كوتاه و كلمات حكيمانه كه صاحبيه ناميده ميشود و نيز قطعات، رباعيات و مفردات وي تشكيل ميدهد. سعدي قبل از حافظ، پيشرفت يك صد ساله غزل را به اوج خود رسانيد. ليكن نبوغ ويژه سعدي چه بوده است؟ قبل از همه بايستي اظهار داشت كه او در مدايح خود با كلمات بازي نكرده، بلكه احساس خود را در قالب ملموسي ريخته و حالت واقعگرايانه و عالي بدان بخشيده است. طبق نوشته بهار، بعضي از اشعار سعدي، مضامين سياسي را در كسوت شراب و شاهد مينماياند. البته سعدي هنگامي كه به تمام جنبههاي رياكاري و دورويي حمله ميكند يك شاعر ناب اخلاقي است. او در اشعار خود موضوعات تازهاي ايجاد كرده و رنگ و بوي جديد بدانها بخشيده است. سادگي زبان، تناسب اوزان، صراحت قطعات و شيوه مستقيمي كه هر كدام از حكايات نتيجه ويژه خود را عرضه ميكند، از ديگر خصايص آثار سعدي است.
اخيراً بررسي نقادانهاي از آثار سعدي توسط فروغي و علي اف صورت گرفته است. اعلام شده كه شش رساله منثور با نثر مسجع(نظير نثر گلستان) از سعدي به جا مانده كه هيچكدام از آنها نميتواند با واقعيت جور در بيايد. به اين شش رساله بايد يك رساله هفتمي نيز افزود كه رسالهاي توخالي مركب از مواعظ عرفاني و مذهبي در تقرير رساله دوم است و اين هم احتمالاً جعلي است. معالوصف ترديدي نيست كه خود سعدي بعضي از قصههاي كوتاه باب پنجم گلستان را به رشته تحرير درآورده كه در آنها بويي از گلزار گلستان به مشام نميرسد. وجود اين نوع قصهها، صحت مطايبات يا طيبات و يا هزليات را ثابت ميكند؛ اينها مجموعهاي از اشعار يكنواخت و بدون سائقه هنري است كه سعدي از روي مصلحت آنها را سروده است و خود نيز در مقدمهاش پوزش طلبيده است. بوزاني معتقد است كه اين جنبه آثار سعدي و آثار ديگران، يكي از نمونههاي برجسته واقعگرايي ادبيات كهن فارسي ميباشد؛ كه در جاي خود بسيار خشك و توخالي نيز هست. نويسندگي پندنامه نيز در محاق ترديد است؛ اين پندنامه زماني يكي از متون بررسيهاي غرب به شمار ميرفت چون شاعر در آنها بدون اينكه در پي اوج ارتقاء هنري باشد، بعضي از اصول پر سر و صدا را مطرح كرده است.
سعدي در ادبيات فارسي و نيز در ادبيات جهان يكي از افراد محبوب و چند بعدي است. از اينرو نميتوان عقايد او در يك سيستم منسجم و يكپارچه تلفيق نمود. او كه شاعري فعالي و فياض همراه با تضادهاي گوناگون بود، هرگز قاطعيت نداشت و بيشترين جاذبه او نيز احتمالاً در تضاد عقايد متناقضش نهفته است. اين عقايد وي اكثر اوقات عاري از لطافت است ولي با چنان زبان و بيان محكمي ابراز گشته كه حتي براي فرد سادهنگري نيز قابل فهم است. تعدادي از سخنان وي به صورت ضربالمثل درآمده و حال آنكه اصل و ريشه آنها ضربالمثل نيست. سعدي با بهرهگيري از تجارب فردوسي، اسدي، سنايي، انوري، ظهير فاريابي و حتي شاعر معروف عرب متنبي(متوفي354/965)، خوانندگان وسيعي را به سوي خود جلب كرده و حال آنكه نوعي سلاست غيرقابل تقليد كل آثار او را پوشانده و آنها را سهل و ممتنع ساخته است. يكي از آرمانهاي برجسته او، اخوت تمام انسانهاست و عرفان او نيز از راه تشويق به زندگي فعالانه و متعادل به خدمت توده مردم درآمده است؛ او با شيوه ويژه خود به تسامح، بيعدالتي، استثمار، و خشكانديشي و خشكه پارسايي تاخته است. ولي موفقيت و كاميابي بينظير و پاياي سعدي بيشتر از همه در جهان شمولي او و نيز فلسفه مناسب اخلاقياش نهفته است. سعدي آيينه تمامنماي زبانفارسي است، چنانكه اكثر افراد او را با اين ديده مينگرند.
پينوشت:
1. مثلاً هيچكس داستان درويشي را كه با ردا و جبه از رودخانه عبور كرد باور نميكند.
2. اقبال، سعدينامه، ص632.
3. نفيسي، تاريخ درست، ص65.
4. اشعاري از سعدي باقيمانده كه به گويش شيرازي سروده شده است.
5. تاريخ درست.
6. شعر، جلد 2، ص34.
© کپی رایت توسط دانشنامه فارس کلیه حقوق مادی و معنوی مربوط و متعلق به این سایت است.)
برداشت مقالات فقط با اجازه کتبی و ذکر منبع امکان پذیر است.