گوينده ديگر كه در عقايد عرفاني خود معتدلتر است و عرفان را منحصراً تابع هدف اخلاقي قرار ميدهد، و در عالم شرق و غرب مشهور است همانا عبارت است از بزرگترين شاعر پندآموز ايران مشرفالدين مصلحالدين عبدالله سعدي شيرازي.(عنوان او به حكم قديمترين نسخه كليات او كه در سال 728 نوشته شده و در كتابخانه اينديا افيس1 موجود است همين است در صورتيكه معمولاً شرفالدين مصلح بن عبدالله مينويسند). سعدي در حدود سال580هـ در شيراز تولد يافت و در صد و ده سالگي، 17ذوالحجه سال690هـ و بنا به عقيدة بعضي ديگر 691 وفات يافت. در مسلك سعدي از يكسان شمردن خير و شر و بياعتنايي عارفانه به عقايد مردم خبري نيست، بالعكس وي به حسن شهرت و لزوم احترام بزرگان و بقاي نيكنامي معتقد است و اين اصل را، هم در زندگاني خود و هم در تصنيفات خود كه غالباً روح عيسوي از آن جلوهگر است نمايان ساخت. پدرش بيهنگام بمرد و اتابك سعد بن زنگي(كه در 591 به حكومت فارس نشست) به ادامة تحصيل او در مدرسه نظامية بغداد كمك كرد. با اين ترتيب اولين دوره از ادوار ثلاثة عمر او يعني دورة دانشجويي يعني سالهاي بين 592 تا 623 آغاز نمود كه تمام اين مدت را به استثناي مسافرتي كه در 606هـ به كاشغر نمود، در بغداد گذراند. از همين دوره با وجود قيود سخت فلسفة اخلاقي و احكام كه از التزام آنها چارهاي نداشت و جولان شاعرانه روح او را مانع بود اشعاري شيرين در وصف يك زندگاني نوين نشاطانگيز و خوشگذارني از قريحة او تراوش نمود كه نام او را محبوب عامه قرار داد. در عين حال وي همت به تحصيل عرفان هم بگماشت و در اين راه استاد او شيخ شهابالدين سهروردي مؤسس سلسلة سهروديه بود كه در رجب539 تولد و در غرة محمر632هـ وفات يافت. در اين موقع يعني به سال632 حامي او سعد بن زنگي به دست مغول زمان زمام ملك را از دست داد و خرابي و هرج و مرج به فارس روي آورد و تمام آن سرزمين را پريشاني فرا گرفت و سعدي مجبور شد به غربت پناه برد و با اين واقعه دورة دوم عمر او كه بين سنوات 623 تا654 طول داشت شروع شد. در اين مدت وي تقريباً كلية ممالك را كه اسلاميان ميشناختند از مشرق تا مغرب سياحت نمود. بلخ و غزنه و پنجاب را ديدن كرد و به معبد سومنات رفت كه در شبه جزيرة كجرات واقع است و مدت كوتاهي نزد برهمنان آنجا بماند و خدعهاي را كه در آن معبد به نام معجزة بت به كار ميبردند مشاهده نمود. بعد به دهلي رفت و لغت هندوستاني آموخت. پس، از راه دريا به يمن رفت و از آنجا به حبشه رهسپار شد و سرانجام باز به عربستان برگشت.2 بارها به زيارت مكه مشرف شد و مدتي در شامات به خصوص در دمشق و بعلبك اقامت نمود و در آنجا به وعظ پرداخت. بعد در جوار بيتالمقدس در بياباني اقامت گزيد و در آن محل به دست گروهي از جنگآوران صليبي اسير افتاده و به طرابلس برده شد و در خندق آنجا به عمال شاقه وادارش كردند. بالاخره توسط دوستي از اهل حلب باز خريد شد و رها گشت. سپس خود را از چنگال دختر اين شخص منعم نيز كه زن تحميلي او شده بود آزاد ساخت و بعد از سياحت در شمال آفريقا سرانجام به موطن خود شيراز برگشت.3 در اين شهر كه در خلال اين احوال صلح و آرامش بار ديگر برقرار شده و فرزند منعم سابق شاعر يعني اتابك ابوبكر بن سعد زمام امور را به دست كفايت خود گرفته بود، وي به دورة سوم زندگاني دراز خود پا نهاد كه سالهاي اوج شهرت او محسوب است و از654 تا690هـ ادامه يافت. در اين دورة سكونت و آرامش بود كه سعدي به تأليف و تصنيف مواد و مواضيعي كه در نتيجه سي سال جهانگردي و آزمايش و مردمشناسي اندوخته بود، اهتمام ورزيد و در همان سال 655 نغزترين و پر مغزترين منظومههاي پندآموزانه خود را كه «بوستان» و آن را سعدينامه هم خوانند به رشتة تحرير كشيد كه در ده باب عاليترين مطالب اخلاقي را مانند عدل و تدبير، احسان، عشق، تواضع، رضا، قناعت، تربيت، شكر و توبه شرح ميدهد و آن را با حكايات پر مغز و امثال و حكم تمثيل ميكند. مخصوصاً باب سوم كه در عشق است صبغة عرفاني دارد و مبيّن لطيفترين عقايد صوفيانة سعدي است. يك سال بعد يعني به سال 656 بود كه سعدي دومين تأليف معروف خود يعني «گلستان» را كه بيشتر از بوستان شهرت پيدا كرد، بيرون داد و آن از نثر و نظم مركب است كه نسبت به بوستان عمق مطالبش كمتر ولي تنوع و مضامينش بيشتر است. اين كتاب مركب از حكاياتي است كه به درجة حيرتآوري جذاب است و بعضي از آنها تاريخي و برخي افسانوي است و حكاياتي هم ابداع خيال خود شاعر يا نتيجة يادداشتهاي سفر اوست. گلستان هشت باب دارد و مطالب آن بيشتر شبيه بوستان است و از سيرت پادشاهان و درباريان، و اخلاق درويشان و فضيلت قناعت، و فوائد خاموشي، و عشق و جواني و ضعف پيري و تأثير تربيت و آداب صحبت بحث ميكند. همچنين اشعار وافر استاد معطوف به مسائل پند و اخلاق است، گرچه آن اشعار در رنگيني و شكوه به پاي اشعار جلالالدين نميرسد و گاهي هم عرض و طول زياد پيدا ميكند، ولي در احساس گرم و ذوق سرشار و افكار نغز با اشعار جلالالدين به خوبي برابري مينمايد4 اشعار سعدي را ميتوان به چند گروه منقسم نمود كه تعيين ترتيب تاريخي آنها خالي از اشكال نيست. اول قصايد عربي اوست كه شاعر استادي خود را در آن زبان كه ناچار در ايام تحصيلش در بغداد آموخته بوده است نشان ميدهد چنانكه در نتيجة اقامت در دهلي در بعضي اشعار هم از اصطلاحات لغت هندوستاني به كار ميبرد. اولين اين قصايد مرثيهاي است كه به مناسبت سقوط بغداد و زوال خلافت مستعصم در سال656هجري ساخته.5 دوم قصايد فارسي كه قسمي در مدح ملوك و وزرا و قسمي در مواعظ اخلاقي و ديني است نظير ظهور احدايت در موسم بهاران طبيعت و بزرگي آفريدگار، و كوشش در راه كسب تربيت، و گذران بودن اين جهان، و اجتهاد براي رسيدن به باقيات صالحات، و برگشتن شاعر به شيراز.6 سوم مراثي شاعر است در باب اتابك ابوبكر(كه 5 جماديالثانيه658 درگذشت) و در باب پسر و جانشين او سعد دوم كه فقط مدتي كوتاه بعد از پدر عمر كرد، نيز در خصوص اميرسيفالدين سوريه و يوسفشاه از اتابكان فارس، متوفي در سال 668هـ و آخرين خليفة عباسي همچنين در تلهف از گذشتن ماه رمضان كه معلوم ميشود مورد تعلق خاطر شاعر بوده است. چهارم عبارت است از ملمعات يعني غزلياتي كه در ابيات آن مصرعهاي عربي و فارسي هر دو به كار رفته و آخرين آن شعري است كه مثلثات ناميده ميشود يعني مركب از سه زبان. زيرا در اين شعر، سعدي گذشته از فارسي و عربي از لغات تركي هم كه ميدانسته استفاده نموده. پنجم شعر مصنوع ديگري است در ترجيعبند كه مركب است از غزليات تأثرآميز. پنجم تا نهم عبارت است از غزليات در چهار قسمت يعني طيبات و بدايع كه در واقع نخبة غزليات شاعر است، ديگر خوايتم كه مقصود، اشعاري است كه از حيث لفظ و معني ارزش خاصي دارد و پختهترين محصولات قريحة استاد است و معناي آن منحصراً مربوط به عشق الهي است. ديگر غزليات قديم كه از دوره جواني شاعر تراوش نموده. دهم اشعار صاحبيه است كه عبارت است از قطعاتي حكمي و بدون ترديد مربوط است به صاحبديوان اولين وزير هلاكو و به خلف او شمسالدين محمد جويني معروف كه سعدي با او روابط دوستي نزديك داشته است(در گذشت او در 683هـ اتفاق افتاد). ميتوان گفت اين اشعار كتابي در دستور سياست و كشورداري است. يازدهم مقطعات است كه اشعار كوتاهي است و شباهتي به اشعار اخيرالذكر دارد. دوازدهم رباعيات و مفردات است. گذشته از اينها مطايبات يا اشعار هزلي كه در بعض نسخ به نام «خبيثات» نيز مشاهده ميشود كه حاوي اشعار ناروائيست و تنها عذري كه سعدي به حكم مقدمه تازي كه نوشته، براي سرودن چنان اشعار ناسزاوار آورده اين است كه گويا اميري از وي خواستار شده و او از نظم آنها كه حرفة سخنپردازي را پست ميكند چارهاي نداشته. علاوه بر آنچه مذكور افتاد تقريباً در تمام نسخ كليات كه در اولين ترتيب و تصنيف آنها كه هنوز كامل نيست مقدمهاي است از عليبناحمد بن ابوبكر بيستون2(و به روايتي ابن بيستون) مربوط به سنوات734-726، شش، يا صحيحتر بگوييم هفت رسالة منثور است. نخستين اين رسالات مقدمهاي است، دومين مركب است از پنج مجلس كه با قصيدهاي در حمد خدا و نعت رسول شروع ميكند و از مطالبي مانند مقايسة حيات فاني با زندگاني جاوداني، ايمان و بيم از خداي تعالي، عشق الهي، جستن و يافتن حق تعالي صحبت ميكند. رسالة سوم از خود سعدي نيست بلكه محتوي سؤالاتي از وزير شمسالدين جويني و جوابهاي سعدي است. رسالة چهارم در باب عقل و عشق است و در واقع نظر سعدي را در جواب سؤال مولانا سعدالدين معلوم ميدارد كه ضمن هشت بيت از شيخ پرسيده: كدام يك از عقل و عشق ميتواند بنده را به خداوند تعالي برساند. پنجم موسوم است به نصيحهالملوك و به زعم دكتر باخر7 مقدمهاي بوده به منظومة «صاحبيه»، ولي ريو8 گويد: اين حدس با اينكه مشعر به هوش صاحب آن است، رسالة سوم براي مقدمة صاحبيه بهتر ميزيبد. رسالة ششم مركب از سه قسمت مختصر است كه اولي و آخري باز مستقيماً از قلم سعدي تراوش نكرده. اولين آن دو عبارت است از شرح ملاقات شيخ با سلطان اباقاخان حكمران مغولي(كه در 663هـ جاي پدرش هلاكو جلوس كرده و در 860مسموم شد) و دومين پندي است به انكيانو حاكم فارس(670-667هـ) و سومي شرح ملاقات ديگري است با ملك مسالدين(رئيس ديوان ماليات فارس از تاريخ 676 به بعد). در بعض نسخ خطي يك رسالة هفتم نيز ديده ميشود كه در واقع تقليد لااباليانهاي است از مواعظ رسالة دوم و شايد آن هم در ازاء سؤال مشابه رساله قسمت موسوم به خبيثات نوشته شده كه در مجموعههاي معمولي به نام «مجلس هزل» يا «هزليات» ضبط است و آن به واسطه نه حكايت به نام «مضحكات» بلافاصله بعد از خبيثات ميآيد. مثنوي ديگري كه به سعدي نسبت داده شده ولي به عقيدة بعضي انتساب غلطي است «پندنامه» نام دارد كه به سبك شعر عطار ساخته شده و آن نيز با خطاب «كريما» آغاز ميكند و در هر صورت محسنات سخن سعدي در آن ديده ميشود و چنانكه ريو9(جلد دوم فهرست ريو، ص865) ذكر كرده به سال842هـ آن را از آثار قريحه استاد محسوب ميداشتهاند.10
از شروحي كه به هر دو شاهكار استاد نوشته شده بعضي مهمترش بر وجه ذيل است: شروح بوستان: شرح سروري به فارسي و شرح شمعي و سودي(متوفي در 1006هـ) به تركي، و شرحهاي فارسي عبدالرسول(1072هـ) و عبدالواعظ هانوي11 و شرحهاي شيخ رياض علي و شيخ قادر علي. نصف اول قرن نوزدهم نيز شاعر متوفي در 837هـ. موسوم به قاسم انوار منتخباتي از بوستان به نام «خلاصه بوستان» تأليف كرده. شروح گلستان: دو شرح عربي، يكي از طرف يعقوب بن سيد علي(متوفي 931هـ) ديگر به توسط سروري(كه اواخر ربيعالثاني 957 پايان يافته). سه شرح تركي اولي توسط لامعي(كه در 910 پايان يافته) و فقط مربوط به مقدمة گلستان است، دوم توسط شمعي(كه به سال 977 يا 979 تأليف يافته)، سوم توسط سودي. از شروح فارسي يكي تأليف عبدالرسول است كه به بوستان هم شرح نوشته، ديگري از محمد نورالله احراري است كه حديقه و مثنوي را شرح كرده(نسخه خطي در اينديا افيس12). ديگري به عنوان «بهار عمر» توسط مؤلف مجهول به سال1119(نسخه در موزه بريتاني)13 ديگري تأليف محمد اكرم تحت عنوان «بوستان افروز»(1185هـ) ايضاً از ملامحمد سعد(1197هـ) شرحي ديگر توأم با «لغتنامه» تأليف اويس بن علاءالدين كه در دهم محرم سال900 به اتمام رسيد كه موسوم است به مفتاح گلستان.
***
مآخذ كلي در باب سعدي
مقاله خلمو گوروف14 در مجلة علمي دانشگاه كازان1865؛ باخر15 تحقيقات راجع به سعدي در مجلة انجمن شرقي آلماني مجلد سيام؛ نو16 سعدي شاعر،1881؛ اته17 در دائرهالمعارف بريتانيا، چاپ نهم، ج21.؛ چاپهاي مختلف كليات سعدي در كلكته و بمبئي و لكنو و تبريز و طهران.؛ چاپهاي مختلف بوستان در كلكته، كاونپور، لكنو، بمبئي، لاهور، دهلي، تبريز الخ.؛ بهترين چاپ منقح اروپايي با شرح فارسي، توسط گراف18، وين 1850 چاپ ديگر با يادداشتها از طرف راجرز19، لندن، 1891.؛ ـ شرح بوستان رياض علي و قادرعلي چاپ كلكته،1845و 1849.؛ ـ بهترين ترجمههاي بوستان به آلماني يكي ترجمه گراف20، 1850 و به فرانسوي ترجمه دمينار21، پاريس1870 و به انگليسي ترجمه كلارك22، لندن1879؛ ترجمه تركي بوستان در دو جلد چاپ استانبول1871؛ گلستان: چاپهاي متعدد در كلكته، بمبئي، لكنو (چاپهاي متعدد و بعضي با ترجمة هندوستاني)، لاهور، دهلي،كاونپور، تبريز، بولاق، قاهره، استانبول، از بهترين چاپهاي اروپايي چاپ ايستوك23 (با شرخ لغات) الخ. از ترجمههاي گلستان به فرانسوي ترجمه دوريه24 الخ. به آلماني توسط اله اريوس25 و ديگران؛ به انگليسي از طرف گلادوين26 و ديگران و به روسي توسط نظريانس27؛ به لهستاني توسط اتوينوسكي28؛ به عربي چاپ بولاق 1265هجري و به تركي چاپ استانبول 1874(توأم با متن)، ترجمه ديگر به تركي توأم با شرح سروري؛ و به هندوستاني توسط (مير شير علي افسوس) و ديگران. شرح گلستان عبدالرسول چاپ لكنو 1265هجري؛ ترجمهها و منتخبات متعدد از كليات سعدي توسط مستشرقين؛ (براي تفصيل اين ترجمهها رجوع شود به كتاب «فقه اللغه ايراني»، آلماني1904-1896، ج2، ص 296 29.)
پينوشتها:
1. به نشانه876.
2. راجع به قصة مسافرت سعدي به سومنات و يمن رجوع شود به باب هشتم و نهم بوستان.
3. در باب مسافرت مكه و شام و رفتن به بيابان قدس و داستان اسير افتادن، رجوع شود به باب دوم گلستان(م)
4. شايد قضاوت مؤلف در «رنگيني و شكوه» شعر جلالالدين از لحاظ صبعه عرفاني باشد نه فصاحت.
5. منظور قصيدهاي است كه با اين مطلع شروع ميكند: حبست بجفني المدامع لاتجري فلما طغي الماء استطال علي السكر. چنانكه مرثية معروف فارسي هم با ذكر گريه آغاز ميكند و گويد: آسمان را حق بود گر خون بگريد بر زمين...الخ
اته، ادبيات فارسي،21
6. اينها عناوين قصايد نيست بلكه از مطالب قصايد اقتباس شده براي اين مطالب رجوع شود به قصايد ذيل: در وصف بهار، موعظه و نصيحت، اندرز و نصيحت... ايضاً در نصيحت... توحيد، برگشت به شيراز(سعدي اينك به قدم رفت و به سرباز آمد... الخ...)(م)
7. Bacher
8. Rieu
9. Rieu
10. به قول ريو در كتاب «تاريخ محمدي» كه در 842 تأليف يافته آن را از تصانيف سعدي شمردهاند مطلع آن اين است:
كريما ببخشاي بر حال ما
11. ايندياافيس به نشانة630
12. به نشانه2787
13. به نشانهOr366
14. Cholmogorow
15. W.Bacher
16. E.Neve
17. Ethe
18. K.H.Graf
19. A.Ragers
20.K.H.Graf
21. B.De Meynard
22. H.W.Clarke
23.E.B Eastwick
24. A. Duryer
25. Olearius
26. Fr. Gladwin
27. Nazarianz
28. Otivnovski
29. در باب سعدي از زمان تأليف اين كتاب تاكنون تحقيقات مفصل تازه به عمل آمده كه شرح آن را در اين موقع مجال نيست و به ذكر چند مأخذ خارجي و ايراني اكتفا ميورزد:
كليات سعدي چاپ طهران1320ش. با تصحيح مرحوم محمد علي فروغي ـ گلستان چاپ طهران1310ش با مقدمه و تصحيح و حواشي ميرزا عبدالعظيم خان قريب گرگاني ـ شرح حال سعدي به فرانسوي به قلم هانري ماسه H. Masse، پاريس1919 ميلادي(اين دانشمند بعداً متمي نيز براي كتاب با فهرست كامل تأليفات و مآخذ راجع به سعدي انتشار داده)، شرح حال سعدي در سال دوم، تاريخ ادبي براون(به انگليسي) و در دائرهالمعارف اسلامي هم بسيار قابل استفاده است.(م)
© کپی رایت توسط دانشنامه فارس کلیه حقوق مادی و معنوی مربوط و متعلق به این سایت است.)
برداشت مقالات فقط با اجازه کتبی و ذکر منبع امکان پذیر است.