در ادامه مراسم بزرگداشت يازدهمين يادروز سعدي، در روز پنجم ارديبهشت ماه در تهران، به واسطه «شب سعدي» در خانه هنرمندان ايران، به ياري بخارا و مركز سعديشناسي از دكتر مظاهر مصفا تقدير و تجليل شد.
در ابتدا، كوروش كمالي مدير مركز سعديشناسي به شرح وقايع ده ساله گذشته پيرامون سعدي و نيز فعاليتهاي مركز سعديشناسي پرداخت. وي در بخشي از سخنان خود اظهار داشت:
"منّت خداي را عزّوجل كه ما را ياري داد تا با بضاعتي اندك، در حد توان خويش و نه در خور شيخ بزرگ، مركز سعديشناسي را بنيان نهيم پيشكشِ او، گرچه «چراغ پيش آفتاب پرتويي ندارد و منارﮤ بلند در دامن كوه الوند پست مينمايد».
سعدي يگانهاي است كه سِحْر كلامش به غايت اعجاز دست مييازد و از آن روست كه ذكر جميلش در افواه عوام افتاده و صيت سخنش را كه در بسيط زمين رفته، همچون شكر ميخورند و رﻗﻌﮥ منشآتش را چو كاغذ زر ميبرند. سعدي، بزرگ مردي است كه در نشيمن عزلت خويش روح سخن را چنان ميپرورد كه باد خزان را بر آن دست تطاول نميباشد و گردش زمان، عيش ربيعش را به طيش خريف مبدل نميسازد، چرا كه پيوسته بر اين باور است كه «هر چه نپايد، دلبستگي را نشايد» و از اين روي براي نزهت ناظران و فسحت حاضران «گلستان» را در حسن معاشرت و آداب محاورت در لباسي كه متكلمان را به كار آيد و مترسلان را بلاغت بيافزايد، تصنيف ميكند.
شيخ بزرگ پيوسته به انسان عشق ميورزد و همين عشق است كه او را در جهان پرآوازه ميسازد، به گونهاي كه بازتاب افق انديشهاش، بنيآدم را اعضاي يكديگر ميداند و همگان را در آفرينش ز يك گوهر و چنين است كه جهانگير ميشود.
شيخ اجل «بوستان» را بر حكمت بنيان مينهد و دل نشينترين معاني نيكو زيستن را ميآفريند. بر آن است كه:
اگر در سراي سعادت كس است
ز گفتار سعديش حرفي بس است
شيخ بزرگ، نيك گفتار و نيك پندار و ژرف بين است و با حكايات و تمثيلهاي سادﮤ خويش رهنمودي است بر عدالت و دادگري، حقپذيري و انسانمداري:
نــخـواهـد كه بيـند خردمـند ريــش
نه بر عضو مردم نه بر عضو خويش
گويي پسندها و آرزوهاي سعدي در بوستان جلوهگري نموده است و او ميكوشد تا مدﻳﻨﮥ فاﺿﻠﮥ خويش و تمامي نيك انديشان را در لابهلاي حكايتها بيابد. با اين همه، تار و پود شيخ را از عشق سرشتهاند، عشق براي او «آغاز هست و انجام نيست». عشق براي شيخ زندگي است. عشق آمدن و شدن است و در اين پويه، عشق خدا و خلق را توأمان ميجويد و غزلهاي خويش را عاشقانه ميسرايد:
عشق سعدي نه حديثي است كه پنهان ماند
داستـاني است كه بر هـر سر بازاري هست
اينك در اين شب گرامي، شب سعدي كه با ياري مدير مدبر بخاراو حضور شما بزرگواران و فرهنگوران سامان يافته است، ده سال از زمان شروع فعاليتهاي مركز سعديشناسي ميگذرد و از آن روز تاكنون ده شماره از نشريه سعديشناسي به پاسداشت هر ياد روز سعدي منتشر شده است.
در سال 1376 پيشنهاد نامگذاري اول ارديبهشت به نام روز سعدي و بيستم مهرماه به نام روز حافظ ارايه شد و دو سال بدون موافقت رسمي، اين روزهاي دلنشين را در شهر شيراز و در جوار آرامگاه شاعران بزرگ ايران زمين به جشن نشستيم. در سال 1378 برگزاري و مقبوليت اين دو روز فرهنگي بهانهاي شد كه شوراي فرهنگ عمومي، علاوه بر پذيرش و تصويب اين پيشنهاد 10 روز فرهنگي ديگر را نيز به نام نامآوران سخن و انديشه و حكمت و فلسفه بر آن بيفزاييد و روزهاي فرهنگي زينت بخش تقويم ايران شود.
اول ارديبهشت ماه، به يُمن خوبيها و زيباييهاي انديشه سعدي، چون شعر و نامش جهانگير شد و در اين ده سال، هر ساله همزمان با شيراز، در بسياري از شهرهاي ايران و جهان دوستدارنش اين روز را به جشن نشستهاند و از خوان حكمت، عشق، پند و زيباييهايش خوشهها چيدهاند.
برگزاري پياپي يادروز سعدي فرصت مغتنمي است كه بتوان از يك سو داشتهها و كاستيهاي اين عرصه را در هر سال به قضاوت نشست و از سوي ديگر شعله سعديپژوهي را پرفروغتر كرد.
مركز سعديشناسي با استفاده از تجرﺑﮥ برگزاري همايشهاي مستمر و بررسي كارنامه سالانه سعديپژوهي، ضرورت ساماندهي برنامهاي ملي براي سعديپژوهي و عمومي كردن آثار سعدي را مدنظر قرار داد و سال 1385 تا 1395 را به عنوان «دهه سعديشناسي» اعلام كرد و هر سالي را به موضوعي ويژه اختصاص داد: سال 85 دورانشناسي سعدي، سال 86 زندگي، انديشه، زبان و شخصيت سعدي، سال 87 گلستان، سال 88 بوستان، سال 89 غزليات، سال 90 قصايد، مجالس، قطعات، هزليات...، سال 91 نسخهشناسي آثار سعدي و انتشار كليات سعدي به عنوان نسخه مركز سعديشناسي همراه با بزرگداشت مصححان برجسته كليات سعدي، سال 92 سعدي و معارف اسلامي و فرهنگ ايراني، سال 93 سعدي و مسايل اجتماعي، فرهنگي اخلاقي، سياسي و ادبيات عصر ما، سال 94 هنر سعدي، سنت و نوآوري و فرهنگ مردم، سال 95 سعدي در حديث ديگران و ديگران در حديث سعدي همراه با برگزاري كنگره بينالمللي سعديشناسي با حضور سعديپژوهان و مترجمان آثار سعدي در سراسر جهان و تهيه و انتشار گزيده كليات سعدي به ده زبان زنده دنيا.
در اين دهه، مركز سعديشناسي خواهد كوشيد كه مقالات ارايه شده به كنگره يادروز سعدي را براساس اين تقسيمبندي سامان دهد و در هر سال كتابهايي پيرامون موضوع آن سال را از پژوهشگران و سعديشناسان منتشر كند. همچنين از پايان نامههاي كارشناسي ارشد و رسالههاي دكتري مرتبط با موضوع هر ساﻟﮥ دهه سعديپژوهي، حمايت خواهد كرد.
مركز سعديشناسي نسبت به جمعآوري نسخ خطي و تصحيح نسخهاي از كليات به عنوان ﻧﺴﺨﮥ اساس پژوهشهاي مركز با همكاري سعديشناسان اقدام خواهد كرد.
در اين دهه همچنين باغ موزه سعدي و ساختمان مركز سعديشناسي در جوار آرامگاه سعدي ساخته خواهد شد و تلاش براي ساخت فيلم سينمايي و سريالهاي تلويزيوني براساس زندگي و آثار سعدي پيگيري خواهد شد.
برگزاري جشنوارههاي هنري با موضوع زندگي و آثار سعدي از قبيل جشنوارﮤ تئاتر سعدي، جشنواره موسيقي سعدي، جشنواره خوشنويسي سعدي، جشنواره نقاشي سعدي و جشنواره مجسمه سازي سعدي از ديگر برنامه مركز در دهه آينده است.
همچنين طرحهاي پژوهشي تدوين و انتشار فرهنگ واژهنماي كليات سعدي، شرح غزليات سعدي، شرح قصايد سعدي، شرح بوستان سعدي، شرح گلستان سعدي، و شرح مجالس و قطعات سعدي و... و به ويژه تدوين «دانشنامه سعدي» كه هماكنون ويراست اول مدخلهاي آن آماده شده است، در اين دهه و با ياري خداوند عزوّجل و همكاري و طراحي پژوهشگران، سعديشناسان، سازمانها و نهادهاي فرهنگي ذيربط از سوي مركز سعديشناسي انجام خواهد شد.
اميد است كه با راهنماييها و همكاري اهل علم و فرهنگ و هنر، دﻫﮥ سعديشناسي به دﻫﮥ طلايي، ماندگار و مؤثر در سعديپژوهي تبديل شود.
شب است و شاهد و شمع و شراب و شيريني
غنيـمـت اسـت چنــين شـب كه دوسـتان بينــي
بادا كه پيوسته رهروان فرهنگ، علم و بينش، سربلند و مانا بمانند!
ز خاك سعدي شيراز بوي عشق آيد
هزار سال پس از مرگ او گرش بويي
در اين شب بشكوه، در شب سعدي مفتخريم كه به پاسداشت فرزانه سعديپژوه، دكتر مظاهر مصفا بنشينيم. اديب گرانقدري كه سالهاي بسيار از «نيستان گداﺧﺘﮥ جان» را در راستاي گسترش و شكوفايي ادب فارسي گذرانده است. در سال 1339 فهرستي صدگانه و چند صد صفحهاي موضوعي و بسامدي كه تا آن زمان در ايران سابقه نداشت، زيب و زيور كتاب مستطاب شيخ اجل كرد و كليات خويش را براساس نسخ تصحيح شده انجمن ادب فارس و يك نسخه خطي معتبر و قديمي ديگر منتشر كرد كه اين كليات پس از چهل سال در سال 1383 در كالبدي نوين و زيبا بار ديگر توسط نشر روزنه به چاپ رسيد.
شخصيت استاد والاتر و آشناتر از آن است كه منِ خُرد به آن بپردازم و بيترديد استادان صاحبنام مجلس به آن خواهند پرداخت، اما اجازه ميخواهم كه به كوتاهي مروري بر سرگذشت پربار استاد داشته باشم.
استاد به سال 1311 در اراك زاده شد. دوران دبستان و دبيرستان را در مدرسه حكيم نظامي قم سپري كرد و همزمان در مدرسه فيضيه و حسينيه شريعت علوم ديني آموخت و تحصيلات خود را در رشته زبان و ادبيات فارسي تا دورﮤ دكتري در دانشگاه تهران ادامه داد. بيش از 40 كتاب از استاد به چاپ رسيده است كه 11 عنوان آن دربرگيرنده اشعار استاد است و در كتابهاي ديگر، به آثار كهن ادبيات فارسي پرداخته شده است كه از آن ميان ميتوان به تصحيح دورﮤ 6 جلدي مجمع الفصحاء رضا قليخان هدايت، تصحيح كليات سعدي، تصحيح ديوان سنايي غزنوي، تصحيح جوامع الحكايات عوفي، پاسداران سخن، قند پارسي، شرح حال و منتخب ديوان اشعار صفاي اصفهاني، تصحيح ديوان نزاري قهستاني، ديوان نظيري نيشابوري و... اشاره كرد.
ارايه يك صد سخنراني در كنگرههاي علمي در ايران، افغانستان و پاكستان، انگلستان، ايتاليا و... تأليف بيش از چهل مقاله تحقيقي و 53 سال تدريس در دانشگاههاي ايران، بخش ديگري از فعاليتهاي فرهنگي و علمي استاد است.
علاوه بر فعاليتهاي پژوهشي، استاد در طول عمر پربار خود با سمت رييس مدرسه عالي قضايي قم، مدير مجله آموزش و پرورش، رييس انتشارات تربيتي وزارت فرهنگ، معاون آموزشي دانشكده ادبيات دانشگاه تهران و مدير گروه فارسي دانشگاه تهران به فعاليت مشغول بودهاند.
همانگونه كه استاد در خانداني فرهنگي به دنيا آمد و باليد، خانوادهاي فرهنگي نيز در زير سايه بلندشان برآمد. همسر استاد اميربانو كريمي استاد ادبيات دانشگاه تهران و دختر اميري فيروزكوهي، شاعر معاصر هستند و فرزندشان علي، كيميا، گلزار و اسماعيل مصفا همگي اهل هنر و فرهنگند.
امّا امشب گرد هم آمدهايم تا در محفلي عزيز به تجليل از رادمردي بنشينيم كه خورشيدوار در عرصههاي مختلف زندگي خوش درخشيده است و روزگاري را سپري نموده است كه از گاهِ غروب تا طلوع آفتاب، با خاﻣﮥ سر كردﮤ خون دل و چشم بر چهرﮤ نامه ميريخته، چنان كه هماينك دستان پرفروغش چراغداني است پنج شمعي و پنج شعلهاي كه ريشه در نيزار سوخته و ﺑﻴﺸﮥ افروخته درون دل و جان وي دارد.
وگرچه در پيوند با نام بزرگ سعدي به پاسداشت از تلاشهاي بيشائبهاش نشستهايم، آن هم نه در خور استاد كه در حد توان خويش، اما به واقع وامدار تمامي آثار سترگي هستيم كه جز از سرِ عشق و ايمان و باور، آفرينش آنها امكانپذير نبوده است و گرچه روزگار او را به حكايت شكايت ستمهاي بينهايت و همهمه سپيد و سياه صبح و شام فرا خوانده، اما ابناي روزگار را بايد كه شكوهش را باز شناسند، حرمتش را ارج نهند و قدرش را والا نهند.
بادا كه گنبد گردنده مينايي در ساغر جامش، نه خون جگر، كه درّ ثمين شادمانگي ريزد و جام وجودش، نه لبريز از شكيبايي، كه لبريز از اميد باشد. چرا كه به باور سعدي:
غرض نقشي است كز ما باز ماند
كـه هـستي را نميبيـنم بقـايـي
در ادامه، دکتر ضیا موحد در این جلسه با یادی از عمران صلاحی در کتاب « گفتار طرب انگیز» او گفت: « او بیشتر از بسیاری از افرادی که درباره طنز سعدی صحبت کردند، به طنزهایی که در بوستان و گلستان است، بسیار دقیق و نکته سنج اشاره کرده است، یادش بخیر باد.!»
وی ادامه داد:« سعدی شاعر کلاسیک ماست و مثل همه کشورهایی که سابقه فرهنگی و شاعر کلاسیک دارند، این شاعران دوام مرموزی دارند. امروز نه مثل شکسپیر کسی نمایشنامه مینویسد نه مثل سعدی کسی بوستان و گلستان مینویسد، اما اینها زندهاند، خیلی هم زنده هستند. اینها در قلب ملت جا دارند. راز این ماندگاری چیست؟ من به جد معتقدم امروز نباید غزل گفت. شاعران گذشته ما با این سبک کاری که داشتند، این سبک را به انتها رساندند. این ادعای بزرگی است که من میکنم، زبان شناسان میتوانند اعتراض کنند و بگویند امکانات زبان بی انتهاست، تو چه طور میگویی غزل فارسی امکاناتش را به انتها رسانده؟ من در جواب میگویم که این راه، راه امروز شعر ما نیست. ما امکانات بیشتری داریم. چرا از امکانات بیشتر استفاده نمیکنیم. چرا خودمان را در مصراعهای مساوی و ردیف گیر میاندازیم. فضا را وسیع تر بگیریم وتکنیک را بالاتر ببریم.» او با استناد به ویتگنشتاین گفت:« او میگوید اگرجملهای به من بدهند وبگویند معنی این را به من بگو، جملهای مترادف آن میگویم، اما اگرجملهای به من بدهند و بگویند معنیاش چیست و بگویم معنی آن همین ترتیب نوشتن کلمات است دنبال هم، همین موسیقی کلمات، همین چیزی است که روی کاغذ میبینی، همین است، این شعر است». وی ادامه داد: «یعنی شعر چیزی نیست که بتوانی معنا بکنی. حرف آخر این است که شاعر از زبان شیئی میسازد. شیئی غیر از کلام است. سعدی در قالب یک فرهنگ، در قالب جهانی که در آن بود این کار را کرده است. یعنی آن شکلی که سعدی کلمات را پهلوی هم میگذارد و شیئی میسازد، کاری است که نبوغ او این کار را انجام داده، شیئی ای میآفریند که دیگران نمیتوانند این شیئی را بیافرینند . حال اگر زمانش هم گذشته که گذشته، او در محدوده امکانات خودش کاری که کرده نفس بعدیها را بریدهاند.
یکی از کارهایی که سعدی کرده، شعر گفتاری است. سعدی وزن و قافیه و مجاز را دور میزند و شعر میگوید. شعرسعدی حالت آب دارد، هر جا رهایش کنی تمام مانعها را دور میزند و رد میشود. سعدی جوری به زبان فارسی مسلط است که از موانع وزن و قافیه و ردیف رد میشود».
در ادامه مراسم، دكتر اصغر دادبه به ذكر خاطراتي از دكتر مظاهر مصفا پرداخت و ابياتي را نيز قرائت كرد. دكتر مظاهر مصفا نيز به خواندن منظومه بلند خويش را با مصرع آغازين: «آي آزادي، اي دروغ بزرگ...» پرداخت.
در ادامه پس از آن، لوح سپاس مركز سعديشناسي به پاسداشت سالها تلاش بيشائبه و برخاسته از نيستان گداخته جان استاد مظاهر مصفا در راستاي گسترش فرهنگ سعديشناسي و سعديپژوهي و به ويژه تصحيح و انتشار متن كامل ديوان شيخ اجل سعدي شيرازي به وي اهدا شد. همچنین در این جلسه عبدالکریم تمنا ریاست سابق کتابخانه هرات، شعری از سرودههای خود را قرائت کرد و صدیق تعریف نیز به درخواست حاضران یک ﻗﻂﻌﮥ آوازی اجرا نمود.