مصر؛ پر بسامدترین واژه جغرافیایی در کلیات سعدی


تاریخ : سه شنبه، 16 خرداد، 1391


شايد اشتياق سعدي به ديدن مصر و نيز زيارت مصريان در شيراز بود كه در غزلي عاشقانه سروده است:
«كارواني شكر از مصر به شيراز آيد                   اگر آن یار سفرکرده ما بازآید »
سرزمين‌هاي كهنسال و پهناور مصر و ايران از دوران ايران و مصر باستان و تا روزگار مصر و ايران اسلامي و نيز در روزگار معاصر پيوندهاي ارزشمند تاريخي و فرهنگي و هنري با يكديگر داشته‌اند.
روايت اسطوره‌اي و تاريخي اين دو سرزمين از روزگاران كهن تا دوران هخامنشيان و ساسانيان و دوران اسلامي و معاصر بيانگر اهميت فرهنگ هر دو كشور براي ديگري است.
بزرگان، انديشمندان، هنرمندان، نويسندگان و شاعران اين دو سرزمين جنت طراز، نقش بي‌بديل و موثر در تاريخ و فرهنگ جهان داشته‌اند. عالمان، فيلسوفان ، عارفان و فقيهان ايراني و مصري در تعالي و ترويج و تبيين انديشه اسلامي آثار ارزشمندي آفريده‌اند.


حوزه‌هاي علميه ايران و كانون‌هاي مذهبي و دانشگاهي مصر و به ويژه دانشگاه الازهر از مهم‌ترين مراكز علمي – مذهبي جهان اسلام است.
زبان عربي براي ايرانيان، زبان دين و قرآن كريم است و زبان دوم اين سرزمين و زبان فارسي براي مصريان نماد و گنجينه‌اي است از دانش و شعر و داستان و حماسه و عشق. واژه‌ها و ضرب المثل‌های فارسی در زبان مصريانِ امروز، نشانه‌اي از پيوند فرهنگي اين دو سرزمين است.
كتابخانه‌هاي مصر انباشته از گنجينه‌هاي ادب فارسي و آثار قرآن نگاران و مذّهبان ايراني است. ايرانيان در دوران معاصر به دليل علاقه و حضور در مصر ، در سال 1892 ميلادي، يعني 120 سال پيش روزنامه حكمت را به زبان فارسي در قاهره منتشر كردند و روزنامه‌هاي ديگري چون ثريا، پرورش، چهرنما و نيز ماهنامه‌هاي رستخيز و سودمند.
آموزش زبان فارسي سابقه ديرينه‌اي در مصر دارد . قريب 65 سال پيش آموزش اين زبان در بخش زبان‌هاي شرقي دانشگاه قاهره و عين الشمس آغاز شد و پس از آن گسترش يافت و هم‌اكنون بيش از دويست استاد زبان فارسي در دانشگاه‌هاي مختلف مصر از جمله الازهر، منوفيه، قاهره، منصوره، سوهاج، حلوان، اسكندريه و ... به تدريس زبان فارسي مي‌پردازند.
يكي از شاعران شناخته شده براي اهل ادب و فرهنگ مصر ، سعدي شيرازي است به گونه‌اي كه بسياري از آثار او به ويژه گلستان و بوستان به زبان عربي ترجمه شده است.
سعدي شاعر بزرگ قرن هفتم ، بنيانگذار مكتب ادبي شيراز است. حكمت نظري را در بوستان و حكمت عملي را در گلستان و شور و شيدايي را در غزل و نقدِ حكمراني را در قصيده به اوج مي‌رساند. او احياگر زبان فارسي در دوران خود است. نثرش بي‌مانند و نظمش بي‌همتاست و جايگاهش درتاریخ، زبان و ادب فارسي به ‌گونه‌اي است كه مي‌توان ادبيات فارسي را به پيش و پس از سعدي تقسيم كرد.
سعدي پس از قرن هفتم شاعر بي‌منازعه ادب فارسي است و شاهد اين مدعا تدوين بيش از 70 گلستانواره به تقليد از گلستان اوست. حافظ شاعر بزرگ ايراني وامدار او و سبك بازگشت، بازگشت به او و هم‌انديشان اوست.
سعدي مصر را گرامي مي‌دارد . مصر سعدي متكي بر يافته‌هاي او از قصص پيامبران ،قرآن كريم، تاريخ و روايت روزگارش و نيز سفر او به آن سرزمين است.
مصر ، پر بسامدترين واژه جغرافيايي در كليات سعدي است و 42 بار از واژه مصر  با تركيبات گوناگون استفاده كرده است كه اين بسامد نه تنها از بسامد واژگان هند (15) چين (23) دمشق و بغداد فراوانتر كه از واژه شيراز (38) نيز پربسامدتر است. او در بيتي شيراز و مصر را با هم مي‌سنجد:
هر متاعى ز معدنى خيزد
شكر از مصر و سعدى از شيراز
بيشتر تكرار واژه مصر به ترتيب در گلستان، غزليات، بوستان و قصايد است. «قند مصري»، « شكر مصري» ، « بازرگان مصري»، « قصب مصري»، « عزيز مصر»، « بانوي مصر»،« كاروان مصري»،« زر مصري»،« خاك مصر»، « دختران مصر» برخي از تركيبات در كليات سعدي است.
به داستان يوسف پيامبر و حاكمان روزگار او بارها در كليات پرداخته است كه از جمله:
نشان يوسف گم كرده مى‏دهد يعقوب
مگر ز مصر به كنعان بشير مى‏آيد
و يا:
تو با اين مردم كوته‏نظر در چاه كنعانى
به مصر آ تا پديد آيند يوسف را خريداران
قند و شكر مصري نيز براي سعدي حلاوتي ماندگار دارد به گونه‌اي كه سخن خود را در آغاز بوستان به آن مي‌سنجد:
در اقصاى عالم بگشتم بسى
به سر بردم ايام با هركسى
تمتع به هر گوشه‏اى يافتم
ز هر خرمنى خوشه‏اى يافتم...
به دل گفتم از مصر قند آورند
بَرِ دوستان ارمغانى برند
مرا گر تهى بود از آن قند دست
سخن‏هاى شيرين‏تر از قند هست
نه قندى كه مردم به صورت خورند
كه ارباب معنى به كاغذ برند
يكي از شخصيت‌هاي مصري مورد علاقه سعدي، عارف قرن سوم هجري ، ذوالنون مصري است كه چند حكايت در گلستان و بوستان از او روايت شده است:
«يكى از وزرا پيش ذوالنون مصرى رفت و همّت خواست كه روز و شب به خدمت سلطان مشغولم و به خيرش اميداور و از عقوبتش ترسان. ذوالنون بگريست و گفت اگر من خداى را عزّوجلّ چنين پرستيدمى كه تو سلطان را از جمله صديقان بودمى.
گرنه اميد و بيم راحت و رنج
پاى درويش بر فلك بودى
ور وزير از خدا بترسيدى
هم چنان كز مَلِك، مَلَك بودى»
پرداختن به مصر سعدي مجال و زمان بيشتري مي‌خواهد و امروز در جمع شما اميدوارم به سعدي در مصر پرداخته شود و يا درآينده در پيوندسازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و مركز سعدي شناسي و بخش‌هاي زبان و ادبيات فارسي دانشگاه‌هاي مصر آثار و تاثير سعدي مورد بررسي قرار گيرد.
                                                                                                                                            كوروش كمالي‌سروستاني






منبع این مقاله : دانشنامه فارس
http://www.fars-encyclopedia.com

آدرس این مطلب :

Fars Encyclopedia ©