كوروش كمالي: رمز ماندگاری سعدی در سنتآفريني، زبانآفريني، واقعگرايي و اعتدال اوست
عبدالله كوثري: اگر بپذيريم ترجمه بازآفريني يك اثر است، عرصه عمل يك مترجم بيشتر زبان فارسي است.
علياصغر محمدخاني: ايجاز و فصاحت، موسيقي و كلام و سهل و ممتنع بودن دليل توجه مردم به گلستان سعدي است
منوچهر دانشپژوه: گلستان نثر مسجع را به زبان فارسي اضافه كرد
به گزارش خبرنگار ما، مسابقه حفظ ديباچه گلستان به همّت مرکز سعدیشناسی و شهر کتاب و با حضور علاقهمندان به ادبيات فارسي، حافظان ديباچه گلستان و استادان زبان فارسي در تهران برگزار شد.
در اين مراسم عبدالله كوثري، منوچهر دانش پژوه، كوروش كمالي سروستاني و علي اصغر محمدخانی قبل از مسابقه درباره اهميت گلستان در زبان فارسي و جايگاه متون كلاسيك سخن گفتند.
علي اصغر محمدخاني در اين مراسم گفت: مردم قبلا انس بيشتري با متون كلاسيك فارسي داشتند و در نبود وسايل ارتباطي جديد، فرصت زيادي براي خواندن شاهنامه و گلستان و متونی از این دست داشتند. علاوه بر اين گلستان به عنوان يك متن درسي در مكتبخانهها خوانده ميشد، اما امروز گلستان و حافظ كتاب تزييني شده است و مثل قبل كتاب تربيتي نيستند.
وي با بيان اينكه بايد با برنامههاي مختلف انس مردم را با اين متنها بيشتر كرد، افزود: بايد شرايط متنخواني و بازخواني آثار كلاسيك فراهم شود و یکی از این راهها حفظ كردن متون است، بسياري از بزرگان ما برخي از قسمتهاي گلستان را حفظ بودهاند. در گام ديگر بايد شرح و تفسير اين كتابها براي مخاطبان فراهم شود و پس از آن زمينههاي لازم جهت تحقيق و نوشتن و نقد درباره اين كتابها به وجود آورد.
محمدخاني سپس با طرح اين پرسش كه چرا در اين ميان گلستان بيشتر از بقيه كتابها به خاطر سپرده ميشده، گفت: ايجاز و فصاحت، موسيقي كلام سعدي و سهل و ممتنع بودن گلستان باعث شد كه گلستان سعدي بيشتر ميان مردم نفوذ كند. گلستان از ميان نثرهاي مهم فارسي همچون قابوسنامه و تاريخ بيهقي و كليله و دمنه توانسته ارتباط بيشتري با مردم برقرار كند، چنانكه اين ارتباط نه فقط در ايران بلكه در شبه قاره، آسياي مركزي و اروپا نيز صورت گرفته است. اگر به نفوذ گلستان در كشورهاي مختلف نگاه كنيد ميبينيد در همه جا نشان از سعديخواني و سعديپژوهي است. جالب است بدانيد در شبه قاره هند گلستان بسيار بيشتر از ايران تجديد چاپ ميشده؛ مثلاً در سال 1352 كليات سعدي در ايران 17 بار و در همين تاريخ در شبه قاره هند 50 بار تجديد چاپ شده است.
محمدخاني در بيان تأثير نفوذ سعدي به نامگذاري دو شهر در بلوچستان پاكستان به نام بوستان و گلستان اشاره كرد و علاقهمندان را براي مطالعه بيشتر به مقاله عبدالحسين زرين كوب با عنوان «سعدي در اروپا» رجوع داد.
وي در ادامه اظهار داشت: نويسندههاي موفق معاصر ما انس زيادي با سعدي داشتند، مثلاً شادروان مهدي سحابي مترجم نامدار كه در گفتوگويي به حفظ گلستان قبل از اينكه سواد داشته باشد، اشاره كرده بود و گفته بود وقتي كه براي اولين بار گلستان را ديدم، بسياري از شعرهايش را حفظ بودم، يا شمس لنگرودي در خاطرهاي ميگويد كه با تشويق پدرش كل گلستان را حفظ كرده است. همينطور يحيي مهدوي را به خاطر ميآورم كه سال 77 به منزلش رفتم و گفتم چه كتابهايي را بيشتر ميخواني؟ گفت: كليله و دمنه و گلستان. چند بار هم به خانه عزتالله فولادوند رفتم و ديدم تنها كتاب روي ميزش گلستان بود.
در ادامه استاد منوچهر دانشپژوه در اين باره گفت: پدرم اولين كسي بود كه مرا وادار كرد متنهاي ادبي را بخوانم. اين كارش باعث شد به ادبيات علاقهمند شوم. هر ايراني صاحب دانش و فضيلت خودش را مديون ادبيات كهن ميداند. زبان وسيلة تفهيم و تفاهم است و ما متنهاي غير ادبي را هم به وسيله زبانمان ميفهميم. اگر زبانمان ناقص باشد، فهم ما هم ناقص ميشود. كسي كه مفاهيم علمي را خوب متوجه نميشود، يكي از دليلهايش ضعف او در زبان فارسي است.
وي در ادامه در تشريح اقبال مردم به گلستان افزود: زبان نوشتاري ما در دو گسترۀ نظم و نثر باقي مانده است و ما در نظم در دنيا بينظيريم. فرق شعر فارسي و شعر زبانهاي ديگر بسيار زياد است.
اين استاد دانشگاه اظهار داشت: اين چهار قله ادب، همه شاعر هستند، فقط سعدي است كه هم شاعر است و هم نويسنده. از مولانا هم نوشتههايي به نثر مانده است، اما حتي از ميان اهل ادب كمتر كسي سراغ فيه مافيه ميرود و نثر مولوي به هيچ وجه قابل مقايسه با شعرش نيست. الان هم اگر از مردم بخواهيم اسم چند نويسنده معاصر را ببرند؛ به آلاحمد يا جمالزاده اشاره ميكنند و در اين ميان كسي نامي از محمدعلي فروغي ذكاءالملك كه نثر بسيار خوبي داشت، نميبرد. به معيار امروز، نويسنده فقط داستاننويس است البته اين معيار در گذشته هم صادق بود.
دانشپژوه گفت: اگر گلستان نبود، فقط دو نوع نثر در زبان فارسي داشتيم؛ نثر ساده و مصنوع، گلستان نثر مسجع را به زبان فارسي اضافه كرد. نبايد فكر كنيم 500 سال پيش ديدگاه مردم درباره گلستان فرق ميكرده. گلستان كتاب زبانآموزي است و از زمان سعدي كتاب آموزش زبان براي فارسيزبانان ايراني و فارسي زبانان غير ايراني بوده است. به خاطر ميآورم 30 سال پيش در دانشگاه تهران زبان فارسي را به خارجي زبانان ياد ميدادم و يكي از كتابهاي ساده را براي آموزش درس معرفي كرده بودم، اما يك دانشجوي ژاپني به من گفت به ما گلستان درس بده چون در كشورم شنيدهام كه بايد فارسي را از گلستان ياد گرفت. بعدها ديدم او همه كلمههاي گلستان را استخراج كرده و از روي دو لغتنامه فارسي به انگليسي و انگليسي به ژاپني معني آنها را فهميده. تنها كلمة نامفهوم براي او در گلستان «اغلمش» بود كه آن هم يك اسم خاص است. ببينيد يك ژاپني هم اينطور گلستان را ميخواند.
در ادامه جلسه عبدالله كوثري به بحث درباره لزوم آشنايي با متون كلاسيك در ترجمه پرداخت و گفت: مترجم خوب بايد قبل از همه ادبيات خود را بشناسد. اگر بپذيريم ترجمه بازآفريني يك اثر است، عرصه عمل يك مترجم بيشتر زبان فارسي است، هر چه اين عرصه را گستردهتر بگيريم، دستش در بازآفريني بازتر خواهد شد، به خصوص در ادبيات كه هر چه گسترة زبان وسيعتر باشد، از عهدة پروراندن كلام بيشتر برميآيد. برخلاف تصور عدهاي، در ادبيات و شعر زبان صرفا انتقال مفهوم نيست، بلكه زبان زادگاه شعر است. بنابراين نميتوانيم صرفا به چه گفتن بسنده كنيم، چگونه گفتن هم مهم است.
وي افزود: مترجم بايد بتواند چيزي معادل يك كتاب بزرگ كه آن را ترجمه ميكند، در فارسي هم خلق كند. اين تصور نادرست است كه ميگويند ما به زبان امروز مينويسيم، پس نيازي به ميراث گذشته نداريم. اتفاقاَ سخن اين است كه دامنههاي زبان امروز ما كجاست. ما لايههايي از زبان داريم مسلما چارچوب زبان امروز با زبان قاجار و قبل فرق ميكند. زبان امروز هماني است كه با آن حرف ميزنيم و ميخوانيم، اما لايهها و ظرفيتهاي گوناگون دارد. در 50 سال اخير از يك سو نثر هدايت را داشتيم و از سوي ديگر زبان بزرگ علوي را. بعد هم با شعر شاملو كه ملهم از نثر كلاسيك است از يك سو و از سوي ديگر با شعر اخوان روبهرو ميشويم كه از شعر خراساني وام گرفته است.
كوثري با طرح اين پرسش كه جدا از بضاعت امروزي مترجم، به چه چيزهايي نياز دارد؟ گفت: اگر مثلا من كه مترجم هستم به تراژدي يونان علاقه دارم، نميتوانم با زبان امروز سراغ آن متنها بروم. بايد زباني ابداع كنم كه خواننده باور كند كه قهرمانان در دو هزار و پانصد سال پيش ميجنگند. پس بايد از نسل گذشته زبان را و كلمات را وام بگيريم. پايههاي درست و خوب زبان ما در مطبوعات راديو و تلويزيون با كجسليقگيها خراب شده است. گلستان نثري قديمي به آن معنا نيست چرا که هنوز آن را ميخوانيم و لذت ميبريم پس هنوز كهنه نشده است. پايههاي سالم زبان فارسي كه هنوز با دخالت نارواي مترجمان كاهل خراب نشده، بيش از همه چيز در همين نثرهاي قديمي نهفته است.
اين مترجم به طرح بيان تجربههايش در حوزه ترجمه پرداخت و افزود: بسياري از واژهها و تركيبات خوب زبان فارسي در 300 سال اخير فراموش شدهاند و به جايش زبان مندرآوردي منشيان قاجار جانشين آن واژهها شد. ما بايد اين كلمههاي خوب را دوباره پيدا كنيم و جاي بسياري از واژههاي نارواي كنوني بنشانيم. همچنين نوشتههايي چون گلستان راههايي را نشان ميدهند تا از تنگناهاي زبان در بياييد. ترجمه جملههاي تو در توي انگليسي كه تنها يك فعل دارند، با آموختن از تاريخ بيهقي ساده ميشوند. ببينيد كه چرا ملتي بعد از هزار سال فقط چند اثر را بالا برده و اينها را نماينده زيباي نثر خودش دانسته است.
كوثري افزود: ما به دليل شتابمان به زبان لطمه ميزنيم. راهش هم برگشت به سرچشمههاي خوب زبان است. ما در ترجمه، يك زبان را به مصاف زبان ديگر ميبريم، براي روبهرو شدن با همينگوي بايد از اين طرف هم در حد همينگوي فارسي بدانيم. اثر ترجمه جدا از متن بايد هويت فارسي داشته باشد يعني بايد به عنوان يك متن فارسي خوانده شود.
كوروش كمالي سروستاني در اين مراسم به ارائه آمار و اطلاعات در حوزه نشر پرداخت و گفت: بر اساس آمار اعلام شده از سال 80 تا 87، 2 ميليون نسخه از كتابهاي سعدي چاپ شده كه در اين ميان 700 هزار نسخه گلستان، 600 هزار نسخه كليات سعدي، 500 هزار نسخه بوستان سعدي، 100 هزار نسخه غزليات و 100 هزار نسخه ديگر هم شامل دیگر آثار او بوده است و اين نشان ميدهد گلستان پرخوانندهترين كتاب سعدي بوده است، هم در اين سالها و هم در دوران گذشته.
مدير مركز سعدي شناسي افزود: گلستان نخستين كتاب فارسي است كه بعد از ورود صنعت چاپ به ايران به زبان فارسي منتشر شد. همچنین گلستان نخستين كتاب فارسي است كه در اوايل قرن 17 ميلادي به زبان فرانسه و آلماني ترجمه شد و كتاب دیگر شاعران بزرگ ما از قرن 18 به غرب راه پيدا كردند. همچنين گلستان در ميان 100 كتاب برتر و برگزیده منتقدان جهان در قرن بيستم تنها كتاب فارسي است. اول ارديبهشت ماه جلالي هر سال را هم كه به نام روز سعدي نامگذاری كردهايم و در هر سال در اين روز مراسم ويژهاي برگزار ميشود هم از دیباچه گلستان الهام گرفته شده است.
وي گفت: حفظ گلستان سابقه طولاني در زبان فارسي دارد و حفظ آن به افزایش گنجینه واژگان، رسايي و رواني زبان، استفاده از ادبيات كاربردي منجر میشود. کمالی رمز ماندگاری سعدی را در سنت آفريني، زبان آفريني، واقعگرايي و اعتدال او دانست و دلیل علاقۀ مردم به نشر و حکایات گلستان را یافتن بخشی از هویت و ویژگیهای خود در شخصیتهای گلستان دانست.
كمالي در پايان سخنانش درباره مسابقه حفظ ديپاچه گلستان را باز كرد و گفت: استادان حاضر در جلسه به افرادي كه براي خواندن ديپاچه گلستان حاضر ميشوند با توجه به درست خواني، حفظ و شيوه بيان امتياز ميدهند.
لازم به ذكر است كه در اين مسابقه از ميان 25 شركتكننده مرحله نهايي، سما قرائي، آزاده تاجديني و شيما طيبي جزايري برنده تور فرهنگي شيراز؛ و محمد رسولي، مائدهسادات دربندي و الهه دزيانيان برنده نيم سكه بهار آزادي شدند.
به تمامي شركتكنندگان در رسم لوح يادبود و كتاب اهدا خواهد شد.
|