فصل اول / در ذكر ممدوحين شيخ از ملوك سلغريان فارس و وزراء ايشان
1. اتابك مظفرالدين1 سعد بن زنگي بن مودود سلغري
پنجمين از پادشاهان سلسلة سلغريان فارس، گرچه در تمام كليّات شيخ از گلستان و بوستان و قصايد عربي و فارسي و طيّبات و بدايع و غيرها تا آنجا كه راقم سطور تتبّع نموده مطلقاً و اصلا مدحي يا مرثية از او در حق سعدبنزنگي يافت نميشود ولي چون شيخ معاصر با اين پادشاه بوده و به اين معني كه در دورة طفوليّت و اوايل جواني خود، سنين اواخر سلطنت ابنسعدزنگي را دريافته بوده و حتي بعضي نيز مانند صاحب حبيبالسّير و جهانآرا و آتشكده و مرحوم هدايت تخلص سعدي را از نام اين پادشاه مأخوذ دانستهاند2 لهذا ما نيز او را بالتبع در اين عنوان ذكر كرديم.
تاريخ جلوس سعدبنزنگي عليالتحقيق معلوم نيست ولي چون مدت سلطنت او به تصريح اغلب مورخين بيست و نه يا بيست و هشت سال بوده است3 و وفات او نيز چنانكه خواهيم ديد در سنة در خود سراغ نداشت، لكن از آنجا كه حضرت معظّمله از قديمالايام دربارة او لطف مخصوصي اظهار ميدارند و او را از زمرة خدمتگزاران اهل علم ميشمارند تقاضا شد كه وي نيز به قدر مقدور در مساعدت به اين امر خير به سهم خود شركتي نمايد، اينجانب نيز با كمال افتخار در امتثال امر مطاع لازمالاتباع مبادرت ورزيده با ضيق مجال و عدم مساعدت احوال فصول ذيل را راجع به ممدوحين شيخ بزرگوار پس از مطالعه و تتبع دقيق جميع آثار شيخ از نظم و نثر از پارة كتب متفرّقه و مآخذ مختلفه معاصر يا قريبالعصر با شيخ از قبيل جامعالتّواريخ رشيدالدين فضلالله و تاريخ وصاف و نظامالتواريخ قاضي ناصرالدين بيضاوي و حوداث الجامعة فوطي بغدادي و تاريخ گزيدة حمدالله مستوفي و شيرازنامة احمدبنابيالخير شيرازي و شدّالازار في حطّ الاوزار عن زوّار المزار معروف به مزارات شيراز تأليف معينالدين ابوالقاسم جنيد بن محمود بن محمّدشيرازي و غيرذلك از مؤلفات ديگر كه اسامي آنها در ضمن فصول آتيه متدرجاً معلوم خواهد شد فراهم آورده تقديم محضر انور دستور دانشپژوه دانشور كه مجمع ارباب فضل و هنر است نمود، اميد است كه به عز قبول مقرون آيد و اگر بر نقص و عيبي كه بدون شك ناشي از قصور باع يا نقصان اطلاع مؤلف است وقوف يابند به ذيل عفو و كرم فرو پوشند و در اصلاح خطا و خلل آن حتيالمقدور بكوشند.
و علّت انتخاب اين موضوع يعني ممدوحين شيخ بزرگوار اين بود كه چون قبلاً يقين داشتم كه ساير فضلا و دانشمندان ايراني در اصل مسئله يعني راجع به شرح احوال خود شيخ و آثار گرانبهاي او از نظم و نثر البتّه مقالات مفصل و مشروح خواهند نگاشت و در آن مواضيع داد سخن داده براي كسي ديگر جاي خالي نخواهند گذاشت، لهذا اينجانب براي احتراز از تكرارمكرر و تحصيل حاصل مجدداً خوض در اصل اين موضوع را مناسب نديده عنوان مقالة خود را ممدوحين شيخ بزرگوار قرار داد به تصور آنكه معرفت به حال معاصرين شخص از ممدوحين او يا مشايخ اصحاب و تلامذة او چنانكه در كتب رجال مرسوم است تا درجة جزو معرفت به احوال خود شخص محسوب و اوضاع و احوال و وقايع عصري را كه صاحب ترجمه در آن عصر زندگاني مي نموده و روابط او را با محيطي كه وي در آن محيط نشو و نما يافته روشن ميسازد و ديگر آنكه در مورد شعراء به خصوص از معرفت به حال ممدوحين و اطلاع از تاريخ وقايعي كه آن قصايد به مناسبت آن وقايع سروده شده از جلوس بر تخت سلطنت و جنگها و فتوحات و تسخير بلاد و توليت امرا و وزرا و حكام و ولات و قضات و نحو ذلك اغلب ميتوان تاريخ تحقيقي يا تقريبي انشاء خود آن قصايد را به دست آورد و در نتيجه از مقايسة مجموع آثار آن شاعر با يكديگر تاريخ دورة فعّاليّت ادبي و مراحل تكامل تدريجي قريحة او را كمابيش مشخص نمود.
و اينك شروع در اصل مقصود نموده از خداوند تبارك و تعالي توفيق اتمام آن را ميطلبيم به منّه وجوده.
و مقدمتاً به نحو اجمال بايد دانست كه ممدوحين شيخ بزرگوار عبارتاند: اولاً: از عدّهاي از ملوك سلغريان فارس از اتابك ابوبكربن سعد بن زنگي به بعد تا آخرين اين سلسله ابش خاتون و ثانياً: جماعتي از حكام و ولات فارس كه از جانب سلاطين مغول پس از انقراض سلغريان به حكومت آن سرزمين منصوب شدند مانند: انكيانو و شمسالدّين حسين علكاني و مجدالدين رومي و غيرهم، ثالثاً: چند تن از ملوك و مشاهير و اعيان خارج از حوزة فارس از قبيل مستعصمبالله آخرين خليفة عباسي و ايلخان يعني هلاكو و شمسالدين محمّدجويني صاحبديوان و برادرش علاءالدين عطاملك جويني و غيرهم، و بنابراين مقالة ذيل منقسم خواهد بود به سه فصل از اين قرار:
فصل اول: در ذكر ممدوحين شيخ از ملوك سلغريان فارس و وزراء ايشان.
فصل دوم: در ذكر ممدوحين شيخ از حكام و ولات فارس از جانب دولت مغول.
فصل سوم: در ذكر ممدوحين شيخ از ملوك و اعيان خارج از مملكت فارس.
و اين نكته را نيز ناگفته نگذاريم كه در اين مقالة حاضره گرچه به عنوان آن ممدوحين شيخ سعدي است ولي معذلك چند نفر ديگر از معاصرين شيخ را نيز كه ذكر ايشان در نظم يا نثر او آمده ولي مدحي از او دربارة آنان به نظر نرسيده، مانند: المستعصمبالله خليفة عباسي مثلاً كه شيخ را در حق او فقط مراثي است نه مديحه و مانند شيخ شهابالدين سهروردي و ابوالفرج بنالجوزي دوّم كه هر دو از مشايخ و اساتيد بودهاند و ذكر ايشان در بوستان و گلستان آمده ولي مدحي يا مرثية از شيخ در حق ايشان در كليّات موجود نيست و مانند ملك شمسالدين تازيكو كه او را با شيخ و برادرش قصّهاي است معروف، شرح احوال همگي اينگونه اشخاص را نيز در ضمن اين مقاله طرداً للباب و بالتبع مذكور ساختيم تا خواننده را چيزي از مناسبات و روابط شيخ با معاصرين خود كه نام ايشان را در كتب خود برده پوشيده نماند.
© کپی رایت توسط دانشنامه فارس کلیه حقوق مادی و معنوی مربوط و متعلق به این سایت است.) برداشت مقالات فقط با اجازه کتبی و ذکر منبع امکان پذیر است. نوشته شده در تاریخ: 1389/3/11 (1705 مشاهده) [ بازگشت ] |