•  صفحه اصلي  •  دانشنامه  •  گالري  •  كتابخانه  •  وبلاگ  •
منو اصلی
home1.gif صفحه اصلی

contents.gif معرفي
· معرفي موسسه
· آشنايي با مدير موسسه
· وبلاگ مدير
user.gif کاربران
· لیست اعضا
· صفحه شخصی
· ارسال پيغام
· ارسال وبلاگ
docs.gif اخبار
· آرشیو اخبار
· موضوعات خبري
Untitled-2.gif كتابخانه
· معرفي كتاب
· دريافت فايل
encyclopedia.gif دانشنامه فارس
· ديباچه
· عناوين
gallery.gif گالري فارس
· عكس
· خوشنويسي
· نقاشي
favoritos.gif سعدي شناسي
· دفتر اول
· دفتر دوم
· دفتر سوم
· دفتر چهارم
· دفتر پنجم
· دفتر ششم
· دفتر هفتم
· دفتر هشتم
· دفتر نهم
· دفتر دهم
· دفتر يازدهم
· دفتر دوازدهم
· دفتر سيزدهم
· دفتر چهاردهم
· دفتر پانزدهم
· دفتر شانزدهم
· دفتر هفدهم
· دفتر هجدهم
· دفتر نوزدهم
· دفتر بیستم
· دفتر بیست و یکم
· دفتر بیست و دوم
info.gif اطلاعات
· جستجو در سایت
· آمار سایت
· نظرسنجی ها
· بهترینهای سایت
· پرسش و پاسخ
· معرفی به دوستان
· تماس با ما
web_links.gif سايت‌هاي مرتبط
· دانشگاه حافظ
· سعدي‌شناسي
· كوروش كمالي
وضعیت کاربران
در حال حاضر 0 مهمان و 0 کاربر در سایت حضور دارند .

خوش آمدید ، لطفا جهت عضویت در سایت فرم مخصوص عضویت را تکمیل نمائید .

ورود مدير
مديريت سايت
خروج مدير

سعدي‌ و فرهنگ‌ اسلامي‌

مهدي‌ محقق‌


اگر ما بخواهيم‌ در مورد بهترين‌ خطه‌ها از نظر علم‌ پروري‌ در كشورمان‌ ياد بكنيم‌، بايد اشاره‌ به‌ خطه‌ فارس‌ كنيم‌. ماگاه‌ به‌ گاه‌ براي‌ بزرگداشت‌ سعدي‌ و حافظ‌ در اين‌ سرزمين‌ حاضر مي‌شويم‌، ولي‌ دانشمندان‌ بزرگ‌ ديگري‌ هم‌ در اين‌ خطه‌پرورش‌ يافته‌اند كه‌ در رشته‌هاي‌ خودشان‌ كمتر از حافظ‌ و سعدي‌ نبوده‌اند. ما قطب‌الدين‌ شيرازي‌، فيلسوف‌ و منجم‌ وطبيب‌ را هم‌ داريم‌ كه‌ در شرح‌ حال‌ خود مي‌گويد: من‌ در سن‌ 14 سالگي‌ به‌ عنوان‌ طبيب‌ رسمي‌ در بيمارستان‌ مظفري‌شيراز استخدام‌ شدم‌». اين‌ حرف‌ كمي‌ نيست‌ كه‌ كودكي‌ 14 ساله‌ رسماً در بيمارستان‌ مظفري‌ استخدام‌ شود.

شما در اينجا كمال‌الدين‌ فارسي‌ را داريد كه‌ شرحي‌ بر كتاب‌ «المناظر و المرايا»ي‌ ابن‌ هيثم‌، نوشته‌، قبل‌ از اينكه‌فرنگي‌ها بتوانند مسئله‌ نور و ابصار و مسايل‌ عدسي‌ دوربين‌ و چشم‌ را مشخص‌ كنند او در كتاب‌ خود بيان‌ كرده‌است‌.

همچنين‌ مجدالدين‌ فيروزآبادي‌ كه‌ زبان‌ عربي‌ را به‌ عرب‌ها تقديم‌ كرده‌. بنابراين‌ شما بايد قدر اين‌ سرزمين‌ را بدانيدو گذشته‌ را احيا كنيد و به‌ نسل‌ جوان‌ عرضه‌ كنيد.

جاحظ‌ نويسنده‌ بزرگ‌ عرب‌ و صاحب‌ كتاب‌ البيان‌ و التبيين‌ و كتاب‌ الحيوان‌ و دهها رسايل‌ ديگر در همين‌ كتاب‌مي‌گويد: «اخطب‌ الناس‌ الفرس‌»: يعني‌ خطيب‌ترين‌ و سخنورترين‌ مردمان‌ دنيا، ايراني‌ها هستند و «اخطب‌ الفرس‌ اهل‌الفارس‌» و سخنورترين‌ و خوش‌ زبان‌ترين‌ مردمان‌ ايران‌، اهل‌ فارس‌ هستند. پس‌ بي‌جهت‌ نيست‌ كه‌ ما مي‌بينيم‌ سعدي‌ وحافظ‌ در اين‌ سرزمين‌ به‌ وجود آمده‌اند و تمام‌ دنيا سخن‌ از اين‌ دو شاعر بزرگوار مي‌گويند.

شكّر شكن‌ شوند همه‌ طوطيان‌ هند

زاين‌ قند پارسي‌ كه‌ به‌ بنگاله‌ مي‌رود

توجه‌ ما به‌ سعدي‌ از اين‌ جهت‌ است‌ كه‌ او گلستان‌ و بوستان‌ را براي‌ ما به‌ يادگار گذاشت‌ و ما در حقيقت‌ مي‌گوييم‌آنچه‌ كه‌ سعدي‌ گفته‌ ترجمان‌ دل‌ ما ايرانيان‌ است‌.

يكي‌ از امتيازات‌ فرهنگ‌ اسلامي‌ اين‌ بوده‌ است‌ كه‌ اين‌ فرهنگ‌، فرهنگي‌ يك‌ بعدي‌ نبوده‌ است‌، بلكه‌ فرهنگ‌ چند بعدي‌ وچند سويي‌ بوده‌ و علل‌ دوامش‌ هم‌ همين‌ است‌. فرهنگ‌ محدود يك‌ بعدي‌ خودش‌ را نمي‌تواند نگه‌ دارد، چه‌ رسد به‌ اينكه‌بقاي‌ كليت‌ يك‌ ملت‌ را تضمين‌ كند. ما اگر دقت‌ كنيم‌، فرهنگ‌ اسلامي‌ همه‌ چيز را در خود دارد. سعدي‌ از جهتي‌ به‌ عنوان‌يكي‌ از مشايخ‌ صوفيه‌ محسوب‌ مي‌شود و مي‌توانيم‌ ما به‌ عنوان‌ يك‌ فيلسوف‌ و يك‌ حكيم‌ نيز او را در نظر بگيريم‌. فرهنگ‌اسلامي‌ فرهنگي‌ محدود و يك‌ بعدي‌ نيست‌. ما مي‌دانيم‌ كه‌ ابوريحان‌ بيروني‌ يا محمدبن‌ زكرياي‌ رازي‌ بزرگترين‌ كتاب‌ها رادر علم‌ پزشكي‌ و علم‌ نجوم‌ به‌ عالم‌ علم‌ تقديم‌ كرده‌اند اما در عين‌ حال‌، يكي‌ از كتاب‌هاي‌ ابوريحان‌ بيروني‌ كتاب‌ عاشقانه‌وامق‌ و عذراست‌ و يكي‌ از كتاب‌هاي‌ محمدبن‌ زكرياي‌ رازي‌، في‌ حكمت‌ النرد، در مورد بازي‌ نرد است‌. پس‌ اگر تنوعي‌ رادر سعدي‌ ملاحظه‌ مي‌كنيم‌، همه‌ منتسب‌ به‌ فرهنگي‌ است‌ كه‌ براي‌ رشد عقل‌ و انديشه‌ و علم‌، شرايط‌ را مهيا ساخته‌ است‌.مسلمانان‌ هيچ‌ وقت‌ در صدر اسلام‌ محدوديتي‌ قايل‌ نبوده‌اند. كتاب‌هاي‌ يوناني‌ و سرياني‌ و هندي‌ و پهلوي‌ را ترجمه‌كرده‌اند. يعني‌ دروازه‌ انديشه‌ و تفكر در آغاز كاملاً باز بوده‌، بعدها انديشه‌ و عقل‌ مسلمانان‌ به‌ بند و زنجير كشيده‌ شد.وقتي‌ كه‌ نظاميه‌ مدرسه‌ دولتي‌ شد و عقل‌ به‌ زنجير كشيده‌ شد و عقيده‌ و تفكر خاصي‌ بر آنجا حكمفرما شد. بنابراين‌ بايدهمه‌ افراد كودن‌ به‌ آنجا راه‌ يابند وسعدي‌ هم‌ بايد به‌ آنها تلقين‌ كند و آنها تكرار كنند و نفهمند.

وقتي‌ مدرسه‌ نظاميه‌ ساخته‌ شد، علماي‌ خراسان‌ و ماوراءالنهر براي‌ علم‌، مجلس‌ عزا تشكيل‌ دادند. گفتند تا به‌ حال‌اين‌ مدرسه‌، مدرسه‌ دولتي‌ نبوده‌، حتي‌ از مزاياي‌ مالي‌ و مادي‌ هم‌ استفاده‌ نمي‌كردند، هر كس‌ كه‌ واقعاً تشنه‌ علم‌ و دانش‌بود و مي‌خواست‌ تحصيل‌ علم‌ كند با سختي‌ به‌ اين‌ مدارس‌ مي‌آمد و عالم‌ جليل‌القدر مي‌شد ولي‌ حالا كه‌ اين‌ مدرسه‌ ازطرف‌ دولت‌ حمايت‌ مي‌شود و مسئله‌ پول‌ در كار است‌، هر آدم‌ حقه‌ باز و به‌ ظاهر عالمي‌ مي‌آيد و جاي‌ عالمان‌ واقعي‌ رامي‌گيرد. اين‌ به‌ نقل‌ از ابن‌جوزي‌ در المنتظم‌ است‌ كه‌ علماي‌ خراسان‌ و ماوراءالنهر براي‌ علم‌ مجلس‌ عزا تشكيل‌ دادند. مات‌العلم‌، چه‌ مدرسه‌اي‌ است‌ كه‌ فارغ‌ التحصيلش‌ بگويد، ابن‌سينا و فارابي‌ ننگ‌ عالم‌ اسلام‌ است‌. ايران‌ را بايد استثنا كنيم‌.ايران‌ دانشمندي‌ مانند ميرداماد دارد كه‌ به‌ وجود ابن‌سينا و فارابي‌ افتخار مي‌كند و وقتي‌ از ابن‌سينا نام‌ مي‌برد، مي‌گويد:«شريكنا في‌الرياسه‌، شريكنا الرياسي‌» و وقتي‌ مي‌خواهد از فارابي‌ ياد كند، مي‌گويد: «شريكنا في‌التعليم‌ يا شريكناالمعلم‌»چون‌ فارابي‌ معلم‌ ثاني‌ بود، در برابر ارسطو كه‌ معلم‌ اول‌ بود. ولي‌ خرّيجين‌ مدرسه‌ نظاميه‌ كه‌ در محيط‌ خفقان‌ آور ومحدود تربيت‌ شده‌اند، مي‌گويند: ابن‌سينا و فارابي‌ ننگ‌ عالم‌ اسلامند. در روزگار ما فرقه‌اي‌ پيدا شدند و ظهور اين‌ فرقه‌،ننگ‌ روزگار را پديد آورد.

آنها در دين‌ و اعتقاد خود تابع‌ ابونصر و ابن‌سينا هستند. همين‌ مدارس‌ باعث‌ انحطاط‌ علم‌ درعالم‌ اسلام‌ بودند وهمان‌ كساني‌ كه‌ در اين‌ مدرسه‌ تربيت‌ مي‌شدند، بعدها رصدخانه‌ها را با خاك‌ يكسان‌ كردند و آلات‌ و ابزار نجومي‌ راشكستند. ما درتاريخ‌ مي‌خوانيم‌ كه‌ چرا ما كه‌ علم‌ را به‌ اروپا عرضه‌ كرديم‌، حالا بايد نيازمند به‌ آنها باشيم‌؟

فرهنگ‌ اسلامي‌ با روح‌ ايرانيت‌ در اختيار سعدي‌ بود. سعدي‌ اگر هم‌ در مدرسه‌ نظاميه‌ درس‌ خوانده‌، به‌ آن‌ قشرييتي‌كه‌ فارغ‌التحصيلان‌ آنجا بودند، مسلماً نرسيده‌ است‌. درست‌ است‌ كه‌ بعضي‌ها انتقاد مي‌كنند، ولي‌ وقتي‌ جاي‌ توجيه‌ است‌،نبايد تسليم‌ منتقد شويم‌.

بسياري‌ از حكاياتي‌ كه‌ سعدي‌ نقل‌ كرده‌ براي‌ خودش‌ اتفاق نيافتاده‌ است‌. داستان‌ها و حكاياتي‌ را در جاهايي‌ ديده‌ وبعد به‌ صورت‌ نظم‌ يا نثر نقل‌ كرده‌. از اين‌ جهت‌ مي‌بينيم‌ كه‌ حوادث‌ و وقايعي‌ را كه‌ سعدي‌ به‌ خودش‌ نسبت‌ مي‌دهد دركتابي‌ كه‌ قبل‌ از سعدي‌ نوشته‌ شده‌ بود، همين‌ داستان‌ها موجود بوده‌ است‌، ولي‌ آنچه‌ مسلم‌ است‌ اين‌ است‌ كه‌ باز هم‌نكته‌هايي‌ است‌ كه‌ ما بايد در توجيه‌ آن‌ بكوشيم‌ و ببينيم‌ اگر سعدي‌ واقعاً در مدرسه‌ نظاميه‌ بوده‌، اين‌ اثر مدرسه‌ نظاميه‌است‌. بنابراين‌ كسي‌ كه‌ در مدرسه‌ نظاميه‌ بغداد نبوده‌، آن‌ تفكر را ندارد.

ما وقتي‌ مي‌بينيم‌ مثلاً سعدي‌ مي‌گويد:

اي‌ كريمي‌ كه‌ از خزانه‌ غيب‌

گبر و ترسا وظيفه‌ خور داري‌

دوستان‌ را كجا كني‌ محروم

‌تو كه‌ با دشمن‌ اين‌ نظر داري‌؟

همه‌ دانشمندان‌ اينطور نبوده‌اند كه‌ بگويند هر مسيحي‌ و زردشتي‌ دشمن‌ است‌، مگر اينكه‌ كسي‌ براي‌ آدم‌ شمشيربكشد. ناصر خسرو كه‌ در چنين‌ محيط‌ محدودي‌ نبوده‌، مي‌گويد:

فخر تو چيست‌ بنگر بر ترسا

از سر هوس‌ برون‌ كن‌ و سودا را

تو مؤمن‌ و گرفته‌ محمد را

او كافر و گرفته‌ مسيحا را

ايشان‌ پيامبران‌ و رفيقانند

دشمن‌ چه‌اي‌ بيهده‌ ترسا را؟

قرآن‌ كه‌ با زبان‌ احترام‌ از عيسي‌ و با زبان‌ پاكي‌ از مريم‌ ياد مي‌كند، تو چرا دشمن‌ اينان‌ شدي‌؟

آنچه‌ كه‌ مسلم‌ است‌ لطافت‌ روح‌ ايراني‌ كه‌ در سعدي‌ وجود داشت‌ او را مانند ديگر فارغ‌التحصيلان‌ نظاميه‌ به‌ وجودنياورد. آن‌ مدرسه‌ تفكر اشعري‌ را شرط‌ ورود به‌ مدرسه‌ مي‌دانست‌. مهم‌ترين‌ اصل‌ اشعري‌ اين‌ است‌ كه‌: «ليس‌في‌الامكان‌حسن‌ بماكان‌». تفكر اشعري‌ جهل‌ است‌. به‌ عقيده‌ آنها خدا خواسته‌ كه‌ اين‌ ملت‌ بدبخت‌ باشد، خدا خواسته‌ كه‌ اين‌ پادشاه‌ظالم‌ بر ملت‌ مسلط‌ باشد. برخلاف‌ تفكر معتزلي‌ كه‌ مي‌گويند خدا بدي‌ را براي‌ بندگان‌ خود نمي‌خواهد، «ان‌الله‌ لايغيربقوم‌حتي‌ يغير ما بانفسهم‌». در كتابي‌ كه‌ هزار سال‌ پيش‌ نوشته‌ شده‌، تضاد بين‌ اين‌ دوگونه‌ تفكر نشان‌ داده‌ شده‌ است‌. چراسلطان‌ محمود اين‌ همه‌ كتاب‌هاي‌ رافضيان‌ و قدريان‌ و معتزليان‌ را سوزاند و نويسندگانش‌ را هم‌ به‌ دار كشيد و در ري‌200 دار برپا كرد؟ همان‌ علمي‌ را كه‌ فرخي‌ شاعر درباري‌، آن‌ را مدح‌ كرد:

دار به‌ پا كردي‌ باري‌ دويست‌

گفتي‌ كاين‌ در خور خوي‌ شماست‌

سعدي‌ به‌ تمام‌ عناصر فرهنگي‌ كه‌ در فرهنگ‌ اسلامي‌ بود اعم‌ از قرآن‌، حديث‌، ضرب‌المثلها و كلمات‌ مشايخ‌ مجهزبود. قرآن‌ به‌ شيوه‌هاي‌ گوناگون‌ در آثار سعدي‌ حضور دارد. از همان‌ اول‌ شروع‌ مي‌كند :«منت‌ خداي‌ را عزّوجل‌ّ كه‌طاعتش‌ موجب‌ قربت‌ است‌ و به‌ شكراندرش‌ مزيد نعمت‌». كه‌ اشاره‌ است‌ به‌: «لئن‌ شكرتم‌ لاذي‌ دنكم‌» تا جاي‌ به‌ جاي‌آثارش‌ كه‌ آياتي‌ از قرآن‌ را تنظيم‌ مي‌كند، يا اجزاي‌ آيه‌ را مي‌آورد. آنجا كه‌ مي‌گويد :«بيت‌المال‌ لقمه‌ مساكين‌ است‌ نه‌ طعمه‌اخوان‌ الشياطين‌»، تعبير اخوان‌ الشياطين‌ را از قرآن‌ مي‌گيرد. يا احاديثي‌ را كه‌ از پيغمبر (ص‌) نقل‌ مي‌كند، در حقيقت‌، عالم‌انسانيت‌ را معطر مي‌كند:

بني‌آدم‌ اعضاي‌ يكديگرند

كه‌ در آفرينش‌ ز يك‌ گوهرند

چو عضوي‌ به‌ درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

ترجمه‌ تحت‌اللفظي‌ يكي‌ از احاديث‌ پيغمبر اكرم‌ است‌ كه‌ تمام‌ انسان‌ها عضو واحدي‌ هستند.

مسلماً سعدي‌ تمام‌ ترجمه‌هاي‌ يوناني‌ را كه‌ در عالم‌ اسلام‌ وجود داشته‌، مورد مطالعه‌ قرار داده‌ چون‌ بسياري‌ ازآنچه‌ را كه‌ در آثار فلاسفه‌ يوناني‌ بوده‌، در آثار سعدي‌ هم‌ ديده‌ مي‌شود.

عده‌اي‌ نيز معتقدند كه‌ سعدي‌ مضامين‌ بيانات‌ خود را از اعراب‌ گرفته‌، تمام‌ مضاميني‌ را كه‌ در ميان‌ مسلمانان‌ بوده‌،سعدي‌ در اختيار داشته‌ است‌ پس‌ چه‌ دليلي‌ دارد كه‌ از اعراب‌ بگيرد. سعدي‌ مي‌گويد:

از ملامت‌ چه‌ غم‌ خورد سعدي‌ مرده‌ از نيشتر مترسانش‌

عده‌اي‌ مي‌گويند كه‌ اين‌ شعر را سعدي‌ از متنبي‌ گرفته‌ چون‌ او گفته‌: اگر به‌ مرده‌ زخم‌ بزنيد، دردش‌ نمي‌گيرد.

ارسطو در آثارش‌ آورده‌ است‌:نفسي‌ كه‌ ذليل‌ و خوار باشد، لمس‌ نمي‌كند ناراحتي‌ و پستي‌ در خواري‌ را آنجامي‌گويد:

كه‌ دشمن‌ به‌ دشمن‌ آن‌ نپسندد كه‌ بي‌خرداز نفس‌ خود كند به‌ مراد هواي‌ خويش‌

يعني‌ ضرري‌ كه‌ نفس‌ آدم‌ به‌ آدم‌ مي‌زند، بيش‌ از ضرري‌ است‌ كه‌ دشمن‌ به‌ دشمن‌ خود مي‌رساند. مضمون‌ اين‌ شعررا نيز به‌ متنبي‌ نسبت‌ داده‌اند. در حالي‌ كه‌ در متون‌ پهلوي‌ اين‌ مضمون‌ ديده‌ مي‌شود. بنابراين‌ سعدي‌ به‌ فرهنگ‌هاي‌ زمان‌خود، اعم‌ از فرهنگ‌ ايراني‌، سرياني‌، سانسكريت‌، پهلوي‌ و... تسلط‌ داشته‌ و در مجموعه‌اي‌ آن‌ را تدوين‌ كرده‌ كه‌ در حقيقت‌فرهنگ‌ جامع‌ اسلامي‌ كه‌ فرهنگ‌ شامل‌ بوده‌، در آثار سعدي‌ موجود است‌ و علت‌ اينكه‌ سعدي‌  باقي‌ مانده‌ و هيچ‌ وقت‌ هم‌كهنه‌ نمي‌شود اين‌ است‌ كه‌ فرهنگ‌ جامع‌الاطراف‌ و چند بعدي‌ را به‌وجود آورد. فرهنگ‌ يك‌ بعدي‌ نتيجه‌اي‌ جز زوال‌ ندارد وعلت‌ اين‌ كه‌ فرهنگ‌ سعدي‌ باقي‌ مانده‌ و سعدي‌ هميشه‌ زنده‌ است‌، همين‌ است‌.

سعدي‌ تجربه‌ جامعه‌ انساني‌ خود را در كتابهايش‌ آورده‌ و ما همه‌ نيازمنديم‌ كه‌ آن‌ تجربه‌ها را مغتنم‌ بشماريم‌ و ازآن‌ استفاده‌ كنيم‌.




© کپی رایت توسط دانشنامه فارس کلیه حقوق مادی و معنوی مربوط و متعلق به این سایت است.)
برداشت مقالات فقط با اجازه کتبی و ذکر منبع امکان پذیر است.

نوشته شده در تاریخ: 1388/5/8 (1757 مشاهده)

[ بازگشت ]

وب سایت دانشنامه فارس
راه اندازی شده در سال ٬۱۳۸۵ کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به موسسه دانشنامه فارس می باشد.
طراحی و راه اندازی سایت توسط محمد حسن اشک زری